Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
league table
جدوللیگ
Other Matches
He banged the table with his fist . He thumped the table .
با مشت کوبیدن روی میز
league
هم پیمان شدن گروه ورزشی
league
اتحاد متحد کردن
league
مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
league
لیگ
league
مسابقههای دورهای باشگاهها
league
اتفاق
league
پیمان
league
اتحادیه
league
واحد راه پیمایی که تقریبامساوی 4/2 تا 6/4 میل است
in league
متحد
in league
هم پیمان
in league with
<idiom>
موافقت مخفیانه
league
اتحاد
Ivy League
نام گروهی از دانشگاههای قدیمی و نامور بخش شرقی ایالات متحده که با هماتحادیهی ورزشی و غیره دارند
Arab League
اتحادیهی عرب
defensive league
اتحاد دفاعی
defensive league
اتحادیه دفاعی
To collude with someone . to be in league with someone.
با کسی روی هم ریختن (تبانی کردن ؟ساخت وپاخت کردن )
big league
لیگ سطح بالا
big league
لیگ بزرگ
bush league
لیگ سطح پایین
league of nations
جامعه ملل
offensive league
اتحادتهاجمی
minor league
دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
moslem league
مسلم لیگ
minor league
لیگ فرعی
moslem league
جامعه مسلمانان
moslem league
اولین حزب پاکستان که درزمان حیات محمد علی جناح که رهبر ان بود مقتدرترین حزب پاکستان محسوب می شد
offensive league
اتحادیه تهاجمی
league of nations
تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
Ivy League
آیوی لیگ
covenant of the league of nations
منشور جامعه ملل
under the table
<idiom>
زیرمیزی
table saw
تابلونمایشگر
inner table
میزداخلی
the f. of a table
باید
the f. of a table
بطوریکه
get table
دست یافتنی
get table
بدست اوردنی
two way table
جدول دو سویی
table look up
جستجوی جدول
table
لوح جدول
look up table
جدول مراجعهای
table look up
مراجعه به جدول
Could we have a table outside?
آیا ممکن است میز ما بیرون باشد؟
table
مطرح کردن
table
تو گذاردن
table
میزبازی
table
به جدولی انتقال دادن
table
به صورت جدول دراوردن
table
روی میز گذاشتن
table
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
table
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند
table
در فهرست نوشتن
table
میز
table
جدول
table
کوهمیز
table
معوق گذاردن
table
از دستور خارج کردن
table
فهرست
table
لیست
table
خوان
table
سفره
table
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table
لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
table
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
table
طرح کردن
table
لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
table of authorities
جدول اولیا امور
table of allowance
جدول سهمیه مجاز
table money
فوق العادهای که بابت هزینه مهمان داری به افسران ارشد داده میشود
to serve at table
پیشخدمتی کردن
spelling table
جدول کلمات تهجی رمزی جدول تهجی رمز
state table
جدول حالات
swivel table
میز نوسان دار
table spoon
قاشق سوپ خوری
table of distribution
جدول توزیع
serve at table
پیشخدمتی کردن
table set
دستگاه میزی
rotary table
میز گردان
table set
وسیله رومیزی
table point
جدول امتیازها
table of precedence
صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
round table
کنفرانس میز گرد
turn table
سینی گردش درسمت
table flap
قسمتی از میزکه خوابانیده یابلند میشود
sand table
میز مخصوص شن بازی بچه ها
table of organization
جدول سازمان
table of equipment
جدول ساز و برگ
earth-table
رج بنا
symbol table
جدول نمادها
table of distribution
جدول تقسیم اماد
multiplication table
جدول ضرب
[ریاضی]
table water
سفره اب زیر زمینی
table ware
لوازم میز یا سفره
table utility
برنامه کمکی جدولی
table tomb
گورصندوقی وتخت
table waters
ابهای معدنی سر سفره
tilting table
میز نوسان دار
table linen
رومیزی
table linen
دستمال سفره
table land
زمین هموار
table beet
چغندر
symbol table
جدول علامت
table lamp
لامپ استاندارد
symbol table
جدول نمادها جدول نمادی
symbolic table
جدول علائم
table d'hote
خوراک رسمی و روزانه مهمانخانه
table comparator
مقایسه کننده نوارها
table telephone
تلفن رومیزی
table spoonful
قاشق سوپخوری
table carpet
فرش رومیزی
[اینگونه فرش ها بصورت دایره یا بیضی بافته شده. نقوش قدیمی آن بیشتر از طرح مملوک و فرش های جدیدتر از طرح های قفقازی و ترکی بهره گرفته است.]
pin-table
صفحهمخصوصبازیpillowcasePinball
negotiating table
جلسهایکهمخالفانتلاشدارندبهتوافقیدستیابند
corbel-table
[ردیف هایی از قوس های پیشکرده]
dinner table
میزغذاخوری
dining table
میزغذاخوری
bargaining table
جلسهمشترکبرایرفعاختلافاتکهها در بریتانیا استفادهمیشد
table mixer
توپتنیسرویمیز
table extension
صفحهانقراض
table cut
تراشتختهای
printer table
میزچاپگر
outer table
تختهخارجی
feed table
صفحهعلوفه
trestle table
میز سهپایه
Lift up the table.
سرمیز رابلند کن
the leg of the table
پایه میز
lay the table
چیدن میز
truth table
جدول ارزش
[منطق]
[ریاضی]
I'd like to reserve a table for 5.
میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
Could we have a table in the corner?
آیا ممکن است میز ما در گوشه باشد؟
basement-table
[پی را روی زمین ساختن]
Could we have a table by the window?
آیا ممکن است میز ما کنار پنجره باشد؟
Could we have a table on the terrace?
آیا ممکن است میز ما روی تراس باشد؟
communion-table
[میز چوبی در کلیساهای پروتستان]
wait table
<idiom>
سرو کردن غذا
altar-table
میز مقدس در کلیسا
extending table
میزبازشو
computer table
میزکامپیوتر
trivet table
میز سه پایه
transfer table
میز انتقال
training table
میز ناهارخوری در اردو
to rap on the table
دست یا چیز دیگری روی زمین
to lay on the table
بوقت دیگر موکول کردن
time table
جدول زمانی ورود و عزیمت
time table
جدول زمان بندی
time table
جدول زمانی
tide table
جگول جزر و مد
tide table
جدول کشند
tide table
نمودار جزر ومد یاکشند
tier table
میز کوچک
truth table
جدول درستی
truth table
جدول صحت
where is my place at the table
جای من در سر میز کجاست
virtual table
جدول مجازی
vigenere table
جدول رمز وی گنر
type table
نوع جدول تیر
type table
نوع جدول سازمان
turn table
میز سمت
turn table
میز چرخش
truth table
جدول درستی جذول صحت
truth table
روش بیان تابع منط ق به عنوان خروجی یک مجموعه ورودیهای ممکن
truth table
در جبر بولی
truth table
دو مقدار
table talk
صحبتهای خصوصی و غیررسمی در سر میز غذا مفاوضه
firing table
جدول تیراندازی
drawing table
میز نقشه کشی
drain table
میز قطران
deviation table
جدول انحراف
deviation table
جدول انحراف مغناطیسی
delivery table
میز تحویل
decompression table
جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص
decision table
جدول تصمیم گیری
decision table
جدول تصمیم
decision table
جدول تصمیمی
decimal table
جدول تصمیمی
data table
جدول داده ها
convertible table
میزتاشو
drilling table
میز مته کاری
drip table
میز چکانش
firing table
جدول تیر
external table
جدول برونی
expectancy table
جدول انتظار
expansion table
میز کشویی
expansion table
میز کشابی
entrucking table
جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
end table
عسلی
end table
میزکوچک دم دستی
embarkation table
جدول قابلیت بارگیری
embarkation table
جدول بارگیری
earth table
رج بنا
earth table
سنگ رگی
convertible table
میز صحرایی تا شونده
conversion table
جدول تبدیل
coffee table
میزپیشدستی
periodic table
جدول تناوبی
periodic table
جدول دورهای
table cloth
رومیزی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com