Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
leakage drop
افت نشتی
Other Matches
Drop by drop . I n drops.
قطره قطره
leakage
تراوش کردن
leakage
رخنه
leakage
نفوذ
leakage
افت
leakage
کمبود
leakage
تراوش
leakage
نشت
leakage
چکه
leakage
کمبود کسر
leakage
کسری
leakage
فاش شدگی
leakage
هدررفتگی
leakage
گریز
leakage
نشست
leakage
پراکندگی
leakage
به خزانه وارد نمیشود
leakage
ترشح
leakage
کمبود و کسری
leakage
مقدارمالیاتی که به علت خرج نشدن درامد در کشور
leakage
مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
leakage current
جریان ایزولاسیون
leakage of information
نشت اطلاعات
data leakage
جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری
leakage flux
شاره هرز
magnetic leakage
نشت مغناطیسی
leakage path
مسیر خزش
leakage path
مسیر نشت
leakage or breakage
کسری
leakage or breakage
خروج
leakage or breakage
نشت
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
leakage current
جریان نشتی
leakage current
جریان تراوشی
income leakage
نشت درامد
income leakage
کسر درامد
leakage water
نشتاب
surface leakage
نشت سطحی
magnetic leakage
پراکندگی مغناطیسی
magnetic leakage
پراکندگی فوران مغناطیسی
leakage resistance
مقدار مقاومت نشت
earth leakage current
جریان نشتی زمین
zigzag leakage flux
شار پراکنده زیگزاگ
earth leakage indicator
دستگاه نشاندهنده نشتی زمین
magnetic leakage flux
فوران پراکنده نشتی مغناطیسی
collector emitter, leakage current
جریان نشستی کلکتور- امیتر
drop in
سرزدن
drop in
<idiom>
دیدار کوتاه
To drop in on someone .
به کسی سرزدن
drop in
اتفاقا دیدن کردن انداختن در
drop behind
عقب افتادن از
drop by
<idiom>
بازدید از کسی با جایی
drop behind
عقب ماندن
drop by
بکسی سر زدن
drop by
دیدن
drop by
مختصرکردن
drop in
درج تصادفی
to let drop
انداختن
drop out
افت
drop out
حذف شدن
drop out
حذف تصادفی
drop out
از قلم افتادگی
drop off
مردن
drop on
سوزن دوراهی خط اهن
drop off
بخواب رفتن
the very last drop
اخرین قطره
to drop in
سرزدن
to drop in
اتفاقا دیدنی کردن
ir drop
افت ای ار
to drop on
سرزنش یاتنبیه کردن
to let drop
ول کردن
to let drop
رهاکردن
drop off
دفاع بیرون از منطقه خود
drop
قطره
drop
بار
drop
چکه سقوط
drop
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
drop
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
drop
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
drop
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drop
افت سقوط
drop
ژیگ
drop-out
افت
drop-out
ترک کننده
drop
پشت سر گذاشتن حریف دو
drop
چکه
drop
نقل
drop
اب نبات
drop
از قلم انداختن
drop
رهاکردن
drop
انداختن قطع مراوده
drop
افت
drop
سقوط
drop
کم کردن
drop
فرود
drop
قطره سقوط کردن کم کنید
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
جاگذاشتن حریف
drop-out
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
to drop someone off
کسی را پیاده کرن
drop
[نوعی طاق]
to drop something off
[at someone's]
چیزی را
[به کسی ]
تحویل دادن
drop
افتادن چکیدن
drop
جرعه کمی
drop
[تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
drop (someone) a line
<idiom>
چند خط(برای کسی)نوشتن
I just cant drop my work and go .
نمی توانم کارم را ول کنم وبروم
To drop a brick .
<idiom>
دسته گل به آب دادن
[افتضاح کردن]
gravity drop
پرتاب بار یا بارریزی ازهواپیما با استفاده از نیروی سقوط ازاد
short drop
دراپ کوتاه
lemon drop
اب نبات ترش
letter drop
صندوق پست
line drop
افت خط
line drop
افت ولتاژ یک خط
Drop me a line .
برایم چند خط بنویس ( نامه بفرست )
drop back
<idiom>
عقب نشینی کردن
Let's drop the subject.
از این موضوع صرف نظر کنیم .
drop by the wayside
<idiom>
قبل از اتمام کار ،ویران شدن
heat drop
افت حرارت
heavy drop
بارریزی سنگین
heavy drop
پرتاب بارسنگین با چتر
hot drop saw
اره گرم
impedance drop
ولتاژ اتصال کوتاه
drop in the bucket
<idiom>
مقداری جزئی
drop out (of school)
<idiom>
ترک مدرسه
Drop dead
<idiom>
کم کردن مزاحمت
knee drop
فرود روی زانو و ساق پا وبرخاستن روی پا
drop a hint
<idiom>
فاش کردن اتفاقی یک چیز خیلی جزئی
a drop in the ocean
<idiom>
قطره ای دردریا
[بسیار نا چیز]
[اصطلاح]
Drop me just before you get to the turning.
مرانرسیده ره سر پیچ پیاده کنید
drop-leaf
لایهلولاییمیز
no drop image
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
voltage drop
افت فشار الکتریکی
drop repeat
واگیره
[تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
syphon well drop
ابشار با چاهک و لوله
the drop the veil
توری یانقاب خودراپایین انداختن
the drop the veil
روی خودراپوشیدن
voltage drop
افت ولتاژ
voltage drop
افت ولت
at the drop of a hat
<idiom>
بدون هیچ گونه معطلی
ear-drop
گل آویز
ear-drop
گوشواره
drop-tracery
تزئینات مشبک کاری
drop-ornament
تزئینات آویزان
wing drop
افت ناگهانی برا روی یک بال
crystal drop
اشککریستالی
ohmic drop
افت اهمی
one should not drop the pilot
شخص نباید رایزنی راکه بدواطمینان پیدا کرده است رها کند
paradrag drop
سقوط ازاد از ارتفاع کم سقوط با چتر کمکی
peppermint drop
قرص نعناع
potential drop
افت پتانسیل
potential drop
افت ولتاژ
pressure drop
افت فشار
resistance drop
افت مقاومتی
resistance drop
افت ای ار
school drop out
ترک تحصیل کرده
school drop out
افت تحصیلی
drop earrings
گوشوارهآویز
stepped drop
شیبشکن پلکانی
vertical drop
ابشار قائم
drop point
نقطه چکه
drop keel
centre-plate :syn
drop keel
تیغه میانی
drop inlet
دریچه ریزش
drop in temperature
کاهش دما
drop height
ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
drop hammer
چکش سقوطی
drop hammer
چکش سقوط ازاد
drop goal
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
drop froge
اهنگری کردن حدیدهای اهنگری حدیدهای
drop forging
اهنگری سقوطی
drop kick
شوت سرضرب
drop leaf
رومیزی اویخته از اطراف میز
drop letter
نامه پست شهری
drop point
نقطه پرتاب عده ها یا کالا از هواپیما
drop point
نقطه پرش
drop pass
پاس بعقت
drop out type
دخشههای متضاد
drop of potential
افت پتانسیل
drop mohawk
چرخش از جلو بعقب و بعکس و برگشت روی پای اصلی
drop message
لولههای خبر
drop master
سرپرست پرش
drop master
مدیر پرش
drop manhole
دهانه ریزش
drop forger
اهنگر
drop forge
منگنه زدن
drop a goal
ضربه زدن بر فراز دروازه
drip drop
چک چک
contact drop
افت کنتاکتی
barrel drop
ابشار لولهای
automatic drop
اتصال خودکار
arc drop
افت جرقهای ولت
drop gage
فشار سنج
drop volley
جاخالی
drop-outs
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop-outs
ترک کننده
drop altitude
ارتفاع پرش
drop altitude
ارتفاع بارریزی
drop annunciator
زنگ احضار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com