English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
leased line network شبکه با خطوط استیجاری
Other Matches
leased line خط استیجاری
leased line خط اجارهای
privately leased line خط اجارهای خصوصی
leased اجارهای
out leased انبارهای کرایه شده از خارج از پادگان
leased استیجاری
leased facility وسیله اجارهای
network اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
network اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
y network شبکه ستاره
network اتصال
network شبکه ارتباطی
network شبکه سیم کشی
network شبکه
network شبکه توری
sub network شبکه فرعی
network وابسته به شبکه
network نمودار
network شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای راه دور که از سیستم تلفن عمومی استفاده می کنند
distributed network شبکه توزیعی
value added network ارزش اضافی شبکه
communication network شبکه ارتباط و مخابرات
logic network شبکه منطقی
distributed network شبکه توزیع شده
four terminal network شبکه چهار قطبی
campus network شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی
two terminal network شبکه دو قطبی
regional network شبکه منطقهای
local network شبکه محلی
heterogeneous network سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
research network شبکه پژوهشی
star network شبکه ستارهای
network topology جانمایی شبکه
fixer network شبکه اکتشاف و تعیین محل هواپیما روی صفحه رادار
network version نسخه شبکه
neural network سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
isochronous network شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
neural network شبکه عصبی
sorting network شبکه مرتب کردن داده ها
enterprise network شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
novell network شبکه نوول
filter network شبکه ی صافی
network communication ارتباطشبکهای
feedback network شبکه فیدبک
ring network شبکه حلقهای
heterogeneous network شبکه کامپیوتری که کامپیوترهای با نوع مختلف را بهم وصل میکند
network socket پریز شبکه [کامپیوتر]
distribution network شبکه پخش
network stracture ساختار شبکه
network socket سوکت شبکه [کامپیوتر]
network structure ساختار شبکهای
wireless network شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
network theory نظریه شبکه
hierarchical network شبکه سلسله مراتبی
network topology توپولوژی شبکه
network topology چگونگی استقرار شبکه
ring network شبکه حلقوی
network port قسمتکارباشبکهاینترنت
network chart نمودار شبکه
synchronous network شبکه همزمان
communication network شبکه ارتباطی
communication network شبکه ارتباط
telephone network شبکه تلفن
multistar network شبکه چند ستارهای
network analyser شبکه کاو
communication network شبکه مخابراتی
lattice network شبکه توری منظم
company network شبکه همکار
company network شبکه شرکت
computer network شبکه کامپیوتری
network architecture معماری شبکه
network analysis تحلیل شبکه
network circuit اتصال شبکه
network computer نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
cooperative network شبکه همیاری
switching network شبکه راه گزینی
network circuit مدار شبکه
closed network شبکه بسته
democratic network شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
tree network شبکه درختی
radar network شبکه ی رادار
public network شبکه عمومی
bus network سیستمی که در ان تمام ایستگاهها یا دستگاههای کامپیوتری توسط بکارگیری یک کانال مشترک توزیعی یایک گذارگاه با هم دیگر ارتباط برقرار می کنند شبکه گذری شبکه خطی
network administrator سرپرست شبکه
network server خدمتگزار شبکه
multisystem network شبکه چند سیستمی
network analyser تحلیل کننده شبکه
network of pipes شبکه لوله کشی
telecommunication network پبکه ارتباطات
ladder network شبکه نردبانی
telecommunication network شبکه مخابرات
despotic network شبکهای که بایک ساعت یکنواخت و کنترل میشود
star network topology شبکهای از چندین ماشین که هر گره آن به hub مرکزی وصل است
systems network architecture روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
decentralized computer network شبکهای که کنترل بین چندین کامپیوتر تقسیم شده است
switched network backup انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
three phase supply network شبکه سه فاز
private broadcasting network شبکهپیشبینیخصوصی
systems network architecture معماری شبکه سیستم ها
multiple access network شبکه با دسترسی چندگانه
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
national broadcasting network شبکهجهانیپخشبرنامه
back end network اتصال بین کامپیوتر main frame و یک رسانه ذخیره سازی عظیم با سرعت بالا یا سرور فایل
homogeneous computer network شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
high voltage network شبکه ی فشار قوی
automatic digital network شبکه عددی کامپیوتری
automatic digital network شبکه مبادله اطلاعات کامپیوتری
distribution by cable network پخشبوسیلهسیستمکابلی
automatic voice network شبکه صوتی خودکار
metropolitan area network شبکه گسترده در مسافت محدود.
long haul network شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای دور با سیستم تلفن عمومی
local area network شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
local area network و توسط کابل بهم وصل می شوند. مقایسه شود با WAN
local area network شبکه محلی
local area network شبکه کوتاه پوشش
centralized network configuration ساختار شبکهای متمرکز
local area network شبکه ناحیه محلی
low voltage network شبکه ی فشار ضعیف
client server network شبکه خدمتگزار- مشتری
token bus network EEEL استاندارد برای شبکههای محلی به صورت کابل توپولوژی باس . ایستگاههای کاری داده را با عبور Token منتقل می کنند
token ring network شبکه نشانه حلقهای
network interface card کارت میانجی شبکه
network operating system سیستم عامل شبکه
frequency dividing network شبکه تقسیم فرکانس
frequency dividing network اتصال مقسم فرکانس
local area network کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
wide area network شبکه بلند پوشش
passive four terminal network شبکه چهار قطبی بی اثر
wide area network شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
wide area network شبکه راه دور
wide area network شبکه گسترده
Xerox Network System پروتکل شبکه ساخت aerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه novell IPX است
network data management system مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
european academic research network شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
power fed into the distribution network سیمقدرتمتصلبهشبکهپخشکننده
line by line milling فرز کردن سطری
line by line analysis تجزیه سطر به سطر
line by line milling فرز کردن سطر به سطر
line to line fault اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line fault اتصال کوتاه خط به خط
line to line fault تماس خطوط
line to line fault اتصال کوتاه دوقطبی
line to line spacing فاصله سطور
line to line voltage ولتاژ زنجیر شده
line to line voltage ولتاژ بین دو خط
all along the line درامتدادهمه خط
down line بار کردن پایین خطی
all along the line در همه جا
mean line خط میان
along line در امتداد خطوط
along line در خط
line by line سطر به سطر
necessary line خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
below the line درامد یا هزینه غیر مترقبه
to come in to line در صف امدن
down the line ضربه از کنار زمین
the line صف
o o line خط تقسیم دیدبانی
off line وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
line اتصال فیزیکی به ارسال داده
line شعبه
line محصول
line لاین
line رشته
line طرز
line حدود رویه
line خط زدن
Are you still on the line? هنوز پشت تلفن هستی؟
Are you still on the line? خط را قطع نکردی؟
line of d. حد فاصل
line of d. مرز
by-line کار یاشغل اضافی وزائد
by-line خط فرعی راه اهن
by-line خط دوم یافرعی
by line کار یاشغل اضافی وزائد
by line خط فرعی راه اهن
by line خط دوم یافرعی
line نسب
line رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line خط دار کردن
line خط انداختن در
line : خط کشیدن
line لجام
line دهنه
line جاده
line طناب سیم
line رسن
line ریسمان
line رشته بند
line ردیف
line سطر
line بخط کردن
line اراستن
line ترازکردن
line لوله منفردی در سیستم سیالات
line جبهه جنگ
line سیم
line در سمت
line صفی در خط
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com