Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
English
Persian
ledger board
تخته افقی روی نرده پلکان یانرده ایوان
ledger board
تخته کف چوب بست ساختمان
Other Matches
ledger
وزنه سربی
ledger
دفتر کل
ledger
تیر افقی جلو چوبست
ledger
تخته
ledger
تیر
ledger
سنگ پهن روی گور
ledger
دفترکل
ledger
معین
purchase ledger
دفتر بزرگ خرید
ledger line
خطمعین
cost ledger
دفتر قیمت تمام شده
purchase ledger
دفتر کل خریدها
leger or ledger
ثابت
general ledger
معین عام
ledger bait
طمعه ماهی گیری
ledger bait
که دریک جا روی نگاه دارند
ledger blade
تیغه پارچه بری که دریک جاایستاده و پره گردنده دارد
ledger card
کارت معین
leger or ledger
بی جنبش
magnetic ledger card
کارت معین مغناطیسی
above board
به طور آشکار
above board
بی حیله
board
برد
board
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board
صفحه مدار
board
وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
board
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
across the board
شامل تمام طبقات
across the board
یکسره
on board
<idiom>
وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
on board
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
i/o board
تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
i got it over board
انرادرکشتی اوردم
go by the board
از ناو پرت شدن
to board out
بیرون ازخانه خود غذاخوردن
to go on board
سوارکشتی شدن
with whom do you board
پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
board
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
To get on board.
سوار کشتی شدن
by the board
از طرف پهلوی ناو
over the board
بازی شطرنج حضوری
board
غذای روی میز
board
هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board
هیات
board
سوارشدن بکنارکشتی امدن
board
کمیته تخته کار صفحه چارت
board
تخته پوش کردن
board
هیئت کمیسیون
board
هیئت ژوری
board
میزشوریادادگاه
board
اغذیه
board
منزل کردن
board
پانسیون شدن
board
تخته
board
تابلو
board
تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
board
میز غذا
board
تخته حاوی نقشه
board
صفحه یامیز شطرنج
board
سوار
board
شدن
board
تابلوی امتیازات
board
جلد کردن تخته
board
روکش کردن
board
مقوا
board
سکوی شیرجه
board
کشتی
across the board
سرجمع
sea board
خط ساحلی
sea board
دریاکنار
sea board
کناردریا
sea board
کناره دریا
side board
میز کناری
scale board
تخته نازک
scaffold board
تخته زیر پا
scaffold board
تخته چوب بست
status board
تابلو وضعیت
selection board
هیات گزینش
shoe board
علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
status board
تابلوی نشان دهنده وضعیت
status board
تابلوی وضعیت
spotting board
طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
splash board
سپر پاشنه قایق
sliding board
سراشیبی
sliding board
سرسره
skim board
تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
side board
میز قفسه دار
story board
مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
straw board
مقوای ضخیم
string board
تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
side board
میز پا دیواری
spring board
تخته شیرجه
side board
میز دم دستی
shoulder board
پیش فنگ
seguin board
تخته سگن
playing the board
بازی فی نفسه
running board
تخته رکاب اتومبیل
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
paste board
کارت
paste board
مقوا
particle board
تخته خرده چوب
particle board
نوتخته
panel board
تابلوی برق
paddle board
تخته شنا
pack board
وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
ouija board
لوح احضار
open board
صحنه خلوت شطرنج
on board spares
قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
on board regulation
تنظیمی که در ان هر برد داخل یک سیستم تنظیم کننده ولتاژخاص خود را دارد
on board computer
کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
on board a ship
سوار کشتی
pit board
تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
playing the board
بازی بر صفحه
board and lodging
خوابگاه با پذیرایی غذا
[در مهمانسرا یا هتل]
runing board
رکاب
reserve on board
مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
range board
طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
range board
میز تنظیم مسافت
notice board
1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
board weave
تخت بافت
[در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
barge-board
[تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
clap-board
[تخته ی رو کوبی یا روکار ساختمان]
press board
مقوای فشرده
To board a plane.
سوار هواپیما شدن
eaves-board
لب بام
populated board
یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
plotting board
صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
plotting board
پلاتینگ برد
on board a ship
در کشتی
sandwich board
آگهیتبلیغاتیکهبهشانهمیاندازند
ironing board
میزاتو
half board
هتلیکهفقطصبحانهوعصرانهدرآنسروشود
full board
هتلیکهدرآنهمهوعدههایغذائیسرومیشود
draining board
آبچکانفرفشوئی
chopping board
تختهسبزیو گوشت
board meeting
جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
board and lodging
غذاییبرایخوردنومکانیبرایخوابیدن
tote board
تختهحملونقل
skirting board
تختهپارچهای
route board
تختهتعیینمسیر
pressing board
تختهفشرده
placard board
تختهپلاکارد
louvre-board
سکویروزنهدار
lighting board
تختهروشنایی
front board
مقوایجلویی
To sweep the board .
کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
for full board
برای تمام پانسیون
governing board
کمیته حاکمه
board of managers
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
board of management
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
management board
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
managing board
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
to board a flight
سوار هواپیما شدن
[برای پرواز به مقصدی]
for full board
برای تختخواب و تمام وعده های غذا
for half board
برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
for half board
برای نیم پانسیون
board insulation
عایقتختهای
backing board
تختهپشتیبان
unpopulated board
تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
tread board
کف پله
top board
میز نخست شطرنج
to fall over board
ازکشتی پرت شدن
tilting board
صفحه کج شونده
three ply board
تخته سه لا
thin board
لا
terminal board
تخته ترمینال
terminal board
تخته کلم
terminal board
محوراتصال سیمها
terminal board
تخته اتصال سیم
tea board
سینی
takeoff board
تخته پرش طول
system board
برد سیستم
switch board
تابلوی برق
switch board
صفحه تقسیم برق
valley board
اب رو درهای
wall board
تخته برای چوبکاری دیوار
back board
جلدپشتی
alighting board
تختهتراز
emery board
سوهان ناخن
diving board
دایو
diving board
تخته پرش
diving board
تختهی شیرجه
bread-board
تختهی آمادهی مدار سازی
bread-board
لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
bread-board
تختهی نان بری
bread-board
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
board games
بازی روی تخته
board game
بازی روی تخته
weather board
تخته سرازیری که دم دراطاق می گذارند
weather board
تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
wash board
تختهای که برای ازاله اطاقها بکارمیبرند
wash board
تخته رختشویی
switch board
صفحه کلید برق یاتلفن
direction board
پلاتینگ بردسمت نمای دیدبان
chess board
صفحه شطرنج
center board
ته قایق بادبانی
casualty board
تابلوی نمودار ضایعات یکان تابلوی تلفات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com