Dictiornary-Farsi | left guard | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
left guard	محافظچپ


Other Matches

She was left out in the cold . she was left high and dry .	سرش بی کلاه ماند
He was sitting on my left (left side)	طرف چپ من نشسته بود
I am left out . I am left out in the cold .	کلاهم پ؟ معرکه است
on guard <idiom>	آگاه ،بادقت
guard	محافظ
old guard	محافظه کار سیاسی
old guard	صنوف صاحب اعتبار قدیم
out guard	گشتی صحرایی
out guard	گشتی
on ones guard	درپاسگاه
on ones guard	متوجه
guard	صفحه محافظ روکش محافظ
guard	محافظت کردن
guard	روکش کشیدن
guard	کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guard	حالت دفاعی شمشیرباز
guard	چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard	watch
guard	حفافت کردن
on ones guard	موافب
on guard	گاردگرفتن
off-guard	درانتظارپیشامدبد
off guard <idiom>	غیر قابل پیش بینی ،غیر منتظره
right guard	نگهبانراست
to be on guard	بودن احتیاط کردن
off ones guard	غافل
off ones guard	بیرون ازپاسگاه برکنارازنگهبانی
on guard	بحالت گارد
on guard	بحالت محافظ باش
on guard	نگهبان
on guard	هشیار
on guard	درسرنگهبانی
on guard	مراقب بودن نگهبان بودن
on guard	اماده برای دفاع باشید
on guard	گارد گرفتن
on guard	اماده توپگیری اماده برای توگیری
guard	محافظ گارد
to keep guard	بودن احتیاط کردن
to keep guard	موافب
guard	نگهبان
take guard	وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
to be on guard	موافب
guard	محافظت کردن نگهبانی کردن
guard	پاسدار
guard	پاسبان مستحفظ
guard	احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard	نگهبانی دادن
guard	پاسداری دادن
guard	پاییدن پاسداری کردن
guard	گارد
guard	حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard	پناه
guard	نرده حفافتی
blade guard	تیغهلبه
overhead guard	حافظبالایسر
on guard line	خطحافظ
neck guard	حافظگردن
life guard	هنگ ویژه
key guard	راهنمایکلید
eye guard	حافظچشم
clothing guard	حافظپارچه
chin guard	حافظچانه
life guard	گارد
life guard	نگهبان
breech guard	حافظتهساز
main guard	پست نگهبانی اصلی
state guard	نیروی نظامی ایالتی
snow guard	محافظبرف
guard signal	علامت نگهبان
knuckle guard	کارد
knuckle guard	انگلیسی
main guard	نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
guard's van	کالسکهنگهبانقطار
guard dog	سگنگهبان
stand guard	نگهبانی دادن
wind guard	محافظباد
trigger guard	حافظماشه
toe guard	حافظانگشتان
tendon guard	محافظزردپی
state guard	ارتش ایالتی
interior guard	نگهبان داخلی
splash guard	گلگیر
rear guard	نیروی عقب دار
rear guard	عقب دار
rat guard	صفحه مانع ورودموش
rat guard	موش بند
to relieve guard	نگهبان راعوض کردن
open guard	گارد باز
watch guard	زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
picket guard	دژبان
picket guard	پاسبان اردوگاه
plane guard	ناوگارد نجات
plane guard	ناو نجات
point guard	موقعیت گارد
praetorian guard	گارد ویژه
radio guard	نگهبان بی سیم
seaman guard	گارد دریایی
road guard	ژاندارم
road guard	پلیس راه
memory guard	نگهبان حافظه
yeoman of the guard	گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
mud guard	گلگیر
national guard	گارد ملی
obstruction guard	میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
to guard against danger	مواظب خطر بودن
to nount guard	به نگهبانی رفتن
officer of the guard	افسر گارد احترام
skate guard	پرش روی تیغه اسکیت
shin guard	ساقبند
sergeant of the guard	گروهبان نگهبان
sergeant of the guard	گروهبان پاسدار
safe guard	حفافت
safe guard	نگهداری
radio guard	نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
guard room	پاسدارخانه
flank guard	پهلودار
guard assembly	محفظه
guard assembly	الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
guard band	باند نگهبان
guard band	بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
guard bit	یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است
guard cell	یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
cable guard	نگهدارنده کابل
bumper guard	روکش سپر
bumper guard	سپر ماشین
guard house	پاسگاه
guard line	خط اغاز مسابقه شمشیربازی
guard mount	مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
body guard	هنگ ویژه
body guard	موکب
gear guard	جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
coast guard	گارد کرانه
flag guard	نگهبان پرچم
flag guard	گارد پرچم
fire guard	حائل اتش
fire guard	پیش بخاری
face guard	ماسک محافظ
escort guard	محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
escort guard	گارد محافظ
guard ship	ship mission active
dress guard	اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
double guard	دفاع با دو دست
demolition guard	نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
custodial guard	گروه محافظین ندامتگاه نگهبان ندامتگاه مسئول ندامتگاه
color guard	پاسدار پرچم
color guard	گارد پرچم
guard of honor	گارد احترام
body guard	نگهبان
guard-rail	نرده
guard-rail	ریل نگهدار حائل ریل
border guard	پلیس مرزبانی
guard rail	جان پناه
guard rail	نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
guard cell	گیاهی را تشکیل میدهند
guard dog	سگ نگهبان
guard dog	سگ پلیس
guard rail	نرده دست انداز راه پله
guard post	پایه نگهبان
guard plank	تخته محافظ
guard of honour	گارداحترام
armed guard	گارد مسلح
air guard	گشتی هوایی
guard of honor	پاسدار تشریفات
air guard	پاسور هوایی
advance guard	طلایه
guard of honour	پاسدار تشریفاتی
advance guard	پیشرو
advance guard	پیش لشکر پاسدار
advance guard	پیش قراول
guard house	پاسدارخانه
guard-rails	نرده
guard-rails	ریل نگهدار حائل ریل
pedestrian guard rail	جانپناه برای پیاده رو
body guard moulding	قالبحفافتیبدنه
army national guard	گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
drivebelt safety guard	محافظهتسمهگرداننده
lower blade guard	حافظتیغهپایینی
upper blade guard	حافظتیغهبالایی
coast guard officer	افسر گارد کرانه
front mud guard	گلگیر جلوی اتومبیل
To be caught by surprise . To be off ones guard .	غافلگیر شدن
keep to the left	دست چپ بروید
nothing was left over	چیزی زیادنیامد
left d.	نظام به چپ
My name has been left out .	اسم من از قلم افتاده است
outside left	گوش چپ
She just left ( went ) . off she went .	گذاشت ورفت
on the left	در سمت چپ
on the left <adv.>	سمت چپ
to be left	زیاد امدن
KEEP LEFT	از سمت چپ حرکت کنید.
left <adv.>	سمت چپ
left	: چپ درطرف چپ
left	جناح چپ
left	: زمان ماضی فعل leave
to the left <adv.>	سمت چپ
left	ضربه چپ
right and left	ازهرسوبهرسو
i took up where he left	از جایی که او ول کرد من ادامه دادم
to be left	ماندن