Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
letter weight
کاغذ نگاه دار
Other Matches
weight average molecular weight
میانگین وزنی وزن مولکولی
Get the letter to him . Have the letter handed to him.
نامه را بدستش برسان
i wrote letter a letter
هی کاغذ نوشتم
i wrote letter a letter
چندین کاغذ پشت سرهم نوشتم
Read out the letter. Read the letter aloud.
نامه را بلند بخوان
weight
نزن
weight
سنگینی
weight
سنگ وزنه
weight
فشار
weight
بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
weight
سنگین کردن
weight
قطعه سرب درکیف زین برای جبران کمبودوزن اسب
weight
گرانی
weight
وزن دادن
weight
وزن
weight
میزان
weight
چیزسنگین
weight in
وزن کشی
weight
لنگر
self weight
ویژه وزن
self weight
خود وزن
it is of no weight
قدرواهمیتی ندارد
weight
بارکردن
weight percent
درصد وزنی
weight of solids
وزن ذرات
weight program
تمرین وزنه برداری
weight man
پرتابگر وزنه یا چکش پرتابگر چکش
weight ratio
نسبت وزن
weight the sugar
قند را بکشید
weight trainer
مربیوزنه
sliding weight
وزنمتحرک
where is the kilogramme weight ?
سنگ کیلوگرم کجاست
where is the kilogramme weight ?
وزنه ....
wet weight
وزن خالص مایعاتی که معمولا هنگام کارکردن وجوددارند
weight zone
مربع وزن گلوله
weight training
بدن سازی
weight ton
تن سنگین
weight throw
پرتاب وزنه
You are going to gain weight. if you let yourself go.
اگر جلوی خودت را نگیری چاق می شوی
landed weight
وزن کالا هنگام تخلیه
heavy weight
38+ کیلوگرم
heavy weight
001 کیلوگرم
heavy weight
18+ کیلوگرم
heavy weight
سنگین وزن
he is half your weight
وزن او نصف وزن شما است
gross weight
وزن ناخالص
gross weight
وزن ناویژه
gross weight
وزن کل هواپیما یاخودرو با بار وزن خالص
to lose weight
لاغر شدن
gross weight
وزن با فرف
landing weight
وزن با هنگام تخلیه
landing weight
وزن فرود
laden weight
وزن کلی خودرو با بار
it pulls its weight
نسبت به سنگینی خودش خوب می کشد
pull one's weight
<idiom>
کارها را تقسیم کردن
put on weight
<idiom>
افزایش وزن
throw one's weight around
<idiom>
ازنفوذ کسی برای رسیدن به چیزی استفاده کردن
draw weight
نیروی لازم برای کشیدن زه
weight trainer
آموزندهوزنه
gross weight
وزن کل
short weight
وزنه کم
paper weight
وزنه
paper weight
کاغذ نگهدار
operating weight
وزن عملیاتی
the weight is kilogrammes
ان 5 کیلوگرم است
net weight
وزن کلی
the weight is kilogrammes
وزن
ramp weight
حداکثر وزن ممکن هواپیما
short weight
سنگ کم
specific weight
وزن مخصوص
specific weight
سنگینی ویژه
specific weight
وزن ویژه
statistical weight
احتمال ترمودینامیکی
statistical weight
وزن اماری
molecular weight
جرم مولکولی
unladen weight
وزن ناخالص خودرو
unladen weight
وزن کامل خودرو
net weight
وزن خالص
weight and measures
سنگ و اندازه
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
weight function
تابع وزنی
weight index
شاخص موزون
weight lifter
وزنه بردار
unit weight
وزن واحد
unit weight
وزن مخصوص
molecular weight
وزن مولکولی
milliequvalent weight
وزن هم ارز میلی گرمی
middle weight
میانه
middle weight
میان وزن
maximum take off weight
حداکثر وزن برخاستن
light weight
سبک وزن در اصطلاح کشتی و مشت زنی و مانندانها
to carry weight
نفوذ یا اهمیت داشتن
toe weight
وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
total weight
وزن کل
weight lifting
وزنه برداری
counter weight
وزنه تعادل
bow weight
وزن کمان
make-weight
سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
make weight
سر وزن رسیدن وزنه بردار
make weight
سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
curb weight
وزن کل خودرو با سوخت وتجهیزات
dead weight
وزن خالص وسیله حمل ونقل بدون بار
dead weight
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weight
خودوزن
brake weight
لنگر
cross weight
وزن ناخالص
beta weight
وزن بتا
dead weight
وزن خشکه
certificate of weight
گواهی وزن
counter weight
پاسنگ
weight by volume
وزن حجمی
counter weight
وزنه مقابل
volumetric weight
وزن حجمی
make-weight
سر وزن رسیدن وزنه بردار
drop weight
وزن سقوطی
design take off weight
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
dead weight
وزن بی اوار
bat weight
وزنه اضافی متصل به چوب بیس بال
fixed weight
وزن ثابت
dead weight
ویژه وزن
atomic weight
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
formula weight
وزن فرمولی
atomic weight
wt.at :symb
atomic weight
وزن اتمی
equivalent weight
وزن معادل
empty weight
وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
basis weight
وزن پایه
equivalent weight
وزن هم ارز
atomic weight
جرم اتمی
avoirdupois weight
اوزان و مقیاسات اجناس
light-weight
سر خالی
carpet weight
وزن فرش
ankle/wrist weight
کمربندلاغری
area weight balance
ترازوی مسطح
maximum landing weight
حداکثر وزن فرود
molecular weight distribution
توزیع وزن مولکولی
light weight unit
واحد ساختمانی سبک
gram formula weight
وزن فرمولی به گرم
weight for age race
مسابقه اسبها با وزنهای طبق جدول سنی
aitcraft operating weight
وزن اصلی هواپیما
light weight concrete
بتن سبک
light weight cable
کابل سبک
weight and balance sheet
برگ بازرسی تعادل وزن هواپیما
gram moleculare weight
وزن مولکول گرم
power to weight ratio
نسبت وزن اتومبیل به نیروی اسب ان
To weight the pros and cons of something.
خوب وبد چیزی را بررسی کردن (سنجیدن )
To weight up the pros and cons of something .
مطلبی راسبک وسنگین کردن (بررسی کردن )
sash balancing weight
پارسنگ
special weight race
مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
dead weight tonnage
گنجایش باری
design gross weight
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
size weight illusion
خطای ادراکی اندازه- وزن
design landing weight
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
design maximum weight
حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
effective unit weight
وزن مخصوص موثر
governor balance weight
وزنه تعادل رگولاتور
gram atomic weight
وزن اتمی به گرم
gram equivalent weight
وزن گرمی هم ارز
gram equivalent weight
وزن هم ارز- گرم
sash balancing weight
وزنه متعادل کننده
molecular weight determination
تعیین وزن مولکولی
light weight concrete
بتن سبک
gram atomic weight
وزن گرمی اتم
letter
نویسه
letter
مراسله
to a. letter
فرستادن
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
letter for letter
<adv.>
کلمه به کلمه
letter
کاغذ ادبیات
letter
باحروف نوشتن باحروف علامت گذاشتن اجازه دهنده
letter
اثارادبی
letter
معرفی نامه
letter
حرف
letter for letter
<adv.>
مو به مو
letter
حرف چاپی
letter
حرف الفباء
letter
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter
حروف ارسالی به چندین آدرس با نام بدون تغییر در متن
letter
نوشته
letter
نامه
letter
سند
to the letter
طابق النعل بالنعل
letter
معرفت دانش
to the letter
<adv.>
نکته به نکته
letter of a
اطلاع نامه
d. letter
حرفی که درسالنامه دلالت برروز یک شنبه میکند
to the letter
<adv.>
مو به مو
to the letter
<adv.>
کلمه به کلمه
letter of a
اگاهی نامه
letter no
نامه شماره 5
to the letter
<idiom>
طبق قانون
letter for letter
<adv.>
نکته به نکته
zero air voids unit weight
وزن ذرات موجود در خاک درواحد حجم خاک اشباع شده
weight average degree of polymerization
میانگین وزنی درجه بسپارش
margin of difference of weight in coins
حد ترخیص allowance
tirtyfive pound weight throw
مسابقه پرتاب چکش
margin of difference of weight in coins
حد ترخص
weight-driven clock mechanism
مکانیزم ساعتپانولدار
number average molecular weight
میانگین عددی وزن مولکولی
take this letter to the post
این نامه راببرید به پستخانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com