English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English Persian
letter-bombs بمب نامهای
Other Matches
Get the letter to him . Have the letter handed to him. نامه را بدستش برسان
i wrote letter a letter هی کاغذ نوشتم
i wrote letter a letter چندین کاغذ پشت سرهم نوشتم
bombs بمب
bombs خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bombs بن بست
A-bombs با بمب اتمی حمله کردن
A-bombs بمب اتمی
A-bombs بمباران اتمی کردن
bombs یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombs تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombs نارنجک
bombs بمباران کردن
bombs مخزن
bombs شکست فاحش
bombs شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bombs زیر اب ناپدید شدن موج سوار
bombs بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
bombs غیر رسمی از بین رفتن
H-bombs بمب هیدروژنی
neutron bombs بمب نوترونی
hydrogen bombs بمب هیدروژنی
plastic bombs بمب پلاستیکی
plastic bombs بمب خمیری
time bombs بمب ساعتی
volcanic bombs بمهایآتشفشانی
atom bombs بمب اتمی
hydrogen bombs بمب ترکیبی اتمی
cluster bombs خوشه مین خوشهای
cluster bombs خوشه
cluster bombs اویز چند شاخه
cluster bombs جمع کردن خوشه کردن
cluster bombs سنبله دسته کردن
cluster bombs گروه
cluster bombs مین خوشهای
cluster bombs لوستر چندشاخه شمش
cluster bombs کلاستر
cluster bombs تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster bombs دسته
cluster bombs یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
cluster bombs کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bombs قالب
Read out the letter. Read the letter aloud. نامه را بلند بخوان
d. letter حرفی که درسالنامه دلالت برروز یک شنبه میکند
to the letter <adv.> نکته به نکته
to the letter <adv.> کلمه به کلمه
to the letter <adv.> مو به مو
letter for letter <adv.> نکته به نکته
to the letter <idiom> طبق قانون
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
to a. letter فرستادن
to the letter طابق النعل بالنعل
letter no نامه شماره 5
letter of a اگاهی نامه
letter of a اطلاع نامه
letter for letter <adv.> کلمه به کلمه
letter for letter <adv.> مو به مو
letter کاغذ ادبیات
letter اثارادبی
letter معرفت دانش
letter باحروف نوشتن باحروف علامت گذاشتن اجازه دهنده
letter معرفی نامه
letter نامه
letter نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter نویسه
letter حروف ارسالی به چندین آدرس با نام بدون تغییر در متن
letter نوشته
letter مراسله
letter حرف چاپی
letter حرف
letter سند
letter حرف الفباء
with reference to letter no با اشاره بنامه شماره ....عطف بنامه .......نسبت بنامه ......
the letter of the law نص یا لفظ شریعت
take this letter to the post این نامه راببرید به پستخانه
the original letter عین نامه
letter sheet نامه تمبردار پستی
small letter حرف ریز
letter shift مبدله حروف
under cover of letter no ضمن نامه شماره
letter weight کاغذ نگاه دار
letter writer کتاب
to readdress a letter عنوان نامهای را عوض کردن
letter testamentary تصدیق انحصار وراثت
the letter of the law عبارت قانون
referring to your letter of با اشاره بنامه .......عطف بنامه ....... راجع بنامه .......
red letter مربوط به روزهای تعطیل و اعیاد مخصوص ایام خوشحالی فراموش نشدنی
red letter با حروف قرمز
recredential letter recredential
nundinal letter حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
letter writer نامه نویس
letter writer کاغذ نویس
letter writing نامه نگاری
registered letter نامه سفارشی
repetitive letter یات آدرس
repetitive letter نوشته شده است
omission of a letter انداختن یا حذف یک حرف
the letter of the law لفظ یا نص قانون
the letter is urgent نامه فوری است
send a letter کاغذ بدهید
send a letter نامهای بفرستید
sea letter سند بیطرفی کشتی
letter writer نامه نگاری
scarlet letter حرف A برنگ سرخ که روی سینه زناکاران نصب میشده
near letter quality خروجی چاپ شده توسط چاپگرهای نقطه ماتریسی که به اندازه خروجی چاپگرهای با کیفیت حروف عالی خوانانمیباشد
chain letter نامهی زنجیری
four-letter word واژهیچهار حرفی
to kern a letter فاصله دخشه ای را با کاهش منظم کردن
letter of reference معرفی نامه
letter of reference توصیه نامه
I read through the letter. من این نامه را کاملا میخوانم.
letter of dismissal ترک
letter of dismissal متارکه
letter of dismissal رها سازی
letter of dismissal خاتمه
letter of dismissal انقضا
letter of dismissal الغا
letter of dismissal بطلان
letter of dismissal انفصال
letter of attorney اجازه نامه
letter of attorney اختیار نامه
four-letter word واژهی قبیح
four-letter words واژهیچهار حرفی
four-letter words واژهی قبیح
letter-bomb بمب نامهای
letter opener سرنامهبازکن
letter scale مقیاسنامهها
To mail a letter. نامه ای رابه پست انداختن
I have just received your letter. کاغذت تازه به دستم رسیده است
Letter of recommendation. توصیه نامه
The letter is in his own handwriting . نامه بخط خودش است
This letter has been tampered with . در این نامه دست برده شده
The letter is addressed to you . نامه بعنوان شما نوشته شده است
I had a letter from my father . از پدرم کاغذ داشتم
The letter is well typed . نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
Has a letter arrived for me? آیا برای من نامه ای رسیده است؟
letter of attorney وکالت نامه
He signed with the letter امضاء با حرف او
letter of agreement موافقتنامه
letter card کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند
letter drop صندوق پست
letter box صندوق پست
letter balance ترازوی نامه کشی
letter book کتاب رونوشت
letter book رونوشت نامه
in letter and in spirit از حیث نص و معنی هردو
in letter and in spirit لفظاومعنا
in letter and in spirit ئر لفظ و در معنی
i am in receipt of your letter نامه شما واصل گردید
letter carrier نامه رسان پستچی
letter carrier چاپار
letter of advice آگهی
letter of admission اقرارنامه
letter missive امریه
letter missive اجازه نامه ابلاغیه
letter missive امر نامه
letter head کاغذیکه نشان چاپی دارد
letter head سر کاغذ
letter founder حروف ریز
letter de chancellerie نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
letter de chancellerie نامه رسمی
i am in receipt of your letter نامه شما به من رسید
drop letter نامه پست شهری
form letter فرم نامه
an open letter نامهای که بوسیله روزنامه به کسی عنوان شود
air letter نامهء مخصوص پست هوایی
air letter نامهء هوایی
adverting to letter عطف بنامه
action letter فرم بازرسی ویژه در ردههای بالا
open letter نامه سر گشاده
letter lock قفل حروفی
covering letter نامه توضیحی
covering letter نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد
covering letter نامه پوششی
back letter گواهی تضمین
black letter حرف سیاه
dead letter نامه غیر قابل توزیع
dead letter قانون منسوخ
curled letter کاهوی پیچ
computer letter حرف کامپیوتری
circular letter نامه اداری
circular letter بخشنامه اداری
capital letter حرف بزرگ
block letter حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
block letter چاپ نوعی حروف چوبی وبزرگ
blind letter نامهای که نام ونشان روشن ندارد
love letter نامه عاشقانه
letter of attorney نیرو
letter of invitation دعوت نامه
letter perfect کلمه بکلمه
letter perfect جزء بجزء
letter perfect کاملاوارد
letter of indemnity غرامت نامه
letter of indemnity ضمانت نامه
letter perfect از بر
letter press نوشته وابسته به عکسها
letter quality کیفیت حرف
letter paper کاغذ نویسی
letter of instruction دستورالعمل انجام کار
letter of invitation رقعه دعوت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com