English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English Persian
life guard نگهبان
life guard گارد
life guard هنگ ویژه
Other Matches
Life isn't about finding yourself. Life is about creating yourself. زندگی پیدا کردن خود نیست بلکه ساختن خود است.
guard حفافت کردن
guard محافظ گارد
guard watch
guard چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard حالت دفاعی شمشیرباز
to keep guard بودن احتیاط کردن
guard نگهبانی دادن
guard پاسداری دادن
guard پاییدن پاسداری کردن
guard محافظت کردن نگهبانی کردن
guard پناه
guard نرده حفافتی
guard احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
to keep guard موافب
to be on guard بودن احتیاط کردن
to be on guard موافب
off-guard درانتظارپیشامدبد
right guard نگهبانراست
take guard وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
on guard <idiom> آگاه ،بادقت
old guard صنوف صاحب اعتبار قدیم
old guard محافظه کار سیاسی
off guard <idiom> غیر قابل پیش بینی ،غیر منتظره
guard محافظ
guard صفحه محافظ روکش محافظ
guard محافظت کردن
guard روکش کشیدن
guard گارد
guard پاسبان مستحفظ
guard پاسدار
off ones guard بیرون ازپاسگاه برکنارازنگهبانی
out guard گشتی
on guard بحالت گارد
on guard بحالت محافظ باش
on guard نگهبان
on guard درسرنگهبانی
on guard مراقب بودن نگهبان بودن
on guard اماده برای دفاع باشید
on guard گارد گرفتن
out guard گشتی صحرایی
on guard اماده توپگیری اماده برای توگیری
off ones guard غافل
on ones guard درپاسگاه
guard حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
on guard گاردگرفتن
guard نگهبان
on guard هشیار
on ones guard موافب
on ones guard متوجه
interior guard نگهبان داخلی
eye guard حافظچشم
on guard line خطحافظ
knuckle guard کارد
neck guard حافظگردن
key guard راهنمایکلید
escort guard محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
to relieve guard نگهبان راعوض کردن
left guard محافظچپ
knuckle guard انگلیسی
guard ship ship mission active
to nount guard به نگهبانی رفتن
color guard گارد پرچم
color guard پاسدار پرچم
trigger guard حافظماشه
toe guard حافظانگشتان
tendon guard محافظزردپی
snow guard محافظبرف
custodial guard گروه محافظین ندامتگاه نگهبان ندامتگاه مسئول ندامتگاه
overhead guard حافظبالایسر
guard plank تخته محافظ
guard of honour گارداحترام
escort guard گارد محافظ
demolition guard نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
double guard دفاع با دو دست
dress guard اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
coast guard گارد کرانه
clothing guard حافظپارچه
guard rail جان پناه
gear guard جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
guard post پایه نگهبان
guard line خط اغاز مسابقه شمشیربازی
guard of honour پاسدار تشریفاتی
guard of honor پاسدار تشریفات
guard of honor گارد احترام
guard mount مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
guard house پاسگاه
guard house پاسدارخانه
guard cell گیاهی را تشکیل میدهند
guard cell یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
guard bit یک بیت در کلمه ذخیره شده که بیان میکند آیا میتواند تغییر کند یا محافظت شده است
guard band باند نگهبان
guard rail نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
chin guard حافظچانه
breech guard حافظتهساز
face guard ماسک محافظ
fire guard پیش بخاری
fire guard حائل اتش
flag guard گارد پرچم
flag guard نگهبان پرچم
flank guard پهلودار
watch guard زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
yeoman of the guard گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
guard assembly الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
guard signal علامت نگهبان
guard room پاسدارخانه
guard rail نرده دست انداز راه پله
blade guard تیغهلبه
guard band بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
to guard against danger مواظب خطر بودن
picket guard دژبان
plane guard ناوگارد نجات
plane guard ناو نجات
point guard موقعیت گارد
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
main guard پست نگهبانی اصلی
praetorian guard گارد ویژه
radio guard نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
rat guard موش بند
rat guard صفحه مانع ورودموش
rear guard عقب دار
rear guard نیروی عقب دار
road guard ژاندارم
road guard پلیس راه
picket guard پاسبان اردوگاه
memory guard نگهبان حافظه
guard assembly محفظه
open guard گارد باز
officer of the guard افسر گارد احترام
guard dog سگ پلیس
guard dog سگ نگهبان
obstruction guard میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
border guard پلیس مرزبانی
national guard گارد ملی
mud guard گلگیر
safe guard نگهداری
safe guard حفافت
air guard گشتی هوایی
stand guard نگهبانی دادن
state guard نیروی نظامی ایالتی
armed guard گارد مسلح
state guard ارتش ایالتی
body guard نگهبان
body guard موکب
body guard هنگ ویژه
bumper guard سپر ماشین
bumper guard روکش سپر
cable guard نگهدارنده کابل
guard's van کالسکهنگهبانقطار
guard dog سگنگهبان
air guard پاسور هوایی
advance guard طلایه
advance guard پیشرو
seaman guard گارد دریایی
sergeant of the guard گروهبان پاسدار
sergeant of the guard گروهبان نگهبان
shin guard ساقبند
skate guard پرش روی تیغه اسکیت
splash guard گلگیر
guard-rail ریل نگهدار حائل ریل
guard-rail نرده
guard-rails ریل نگهدار حائل ریل
guard-rails نرده
radio guard نگهبان بی سیم
advance guard پیش قراول
advance guard پیش لشکر پاسدار
wind guard محافظباد
pedestrian guard rail جانپناه برای پیاده رو
drivebelt safety guard محافظهتسمهگرداننده
lower blade guard حافظتیغهپایینی
upper blade guard حافظتیغهبالایی
coast guard officer افسر گارد کرانه
To be caught by surprise . To be off ones guard . غافلگیر شدن
army national guard گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
front mud guard گلگیر جلوی اتومبیل
body guard moulding قالبحفافتیبدنه
lower guard retracting lever سطحانقباضحافظتحتانی
way of life فعالیتهای روزانه
to g. out life جان دادن
the a of life شام عمر
Not on your life ! هرگز توعمرم ( چنین کاری نخواهم کرد) !
take one's own life خودکشی کردن
life like واقع نما
life less بی ابادی
life less بیروح
life less بیجان
To do well in life . در زندگی ترقی کردن
life دوران زندگی
Way of life. راه ورسم زندگی
That's (just) the way it [life] goes. زندگی حالا اینطوریه. [اصطلاح روزمره]
life جان
life زندگی
life حیات
life عمر رمق
life مدت
life دوام
life موجود
life موجودات حبس ابد
life نفس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com