English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
light filter صافی نور
Other Matches
filter فیلتر صافی
filter صاف کردن یا شدن
filter توری
filter صافی پالایه
filter صافیدن
l filter فیلتر سلفی
filter مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
filter الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی
filter حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
filter انتخاب کلمه چند بیتی
filter انتخاب رکوردهای مختلف از فایل پایگاه داده ها
filter فیلتر
filter صاف کردن نور
filter پالایه
filter صافی
filter پالونه
filter اب صاف کردن
filter تصفیه کردن
filter پالودن صاف کردن
filter چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
filter پالودن
filter صاف کردن
colour filter فیلتررنگ
filter capacitor خازن صافی
filter bed صافی شنی
filter bed صافی اب
filter add کمک صافی
filter press صافی فشاری
filter center مرکز کنترل و نتیجه گیری ازاخبار پدافند هوایی
filter center مرکزتوزیع اطلاعات
filter disc قرص صافی
filter curve منحنی صافی
filter crystal کریستال صافی
filter condenser خازن صافی
filter command فرمان FILTER
filter circuit مدار صافی
filter chock چوک صافی
filter characteristic مشخصه صافی
filter paper کاغذ صافی
antivignetting filter صافی هماهنگ کننده نور صافی تطبیق نور
bandpass filter فیلتر الکترونیکی که به فرکانسهای خالص اجازه عبور میدهد و سایر فرکانسها را ترد میکند
air filter فیلترهوا
lint filter فیلترتهلگن
wet filter فیلتری که در ان فیلمی ازمایع که روی سطح المنت قرارگرفته مانع از عبور ذرات و و الودگی میشود
water filter صافی اب
crystal filter صافی بلورین
cuno filter نوعی فیلتر متشکل از تعدادی دیسک که توسط تیغه هایی ازهم جدا شده اند
absorbent filter صافی جذب
filter stick لوله صافی دار
absolute filter صافی میکرونی صافی میکروسکپی
filter packing لایی صافی
filter packing پوشش صافی
filter network شبکه ی صافی
electric filter صافی الکتریکی
differentiating filter صافی ممیز
filter cover پوششفیلتر
filter flask بالن صافی
absolute filter صافی صد در صد
acoustic filter صافی صوتی
nominal filter صافی به اندازه عبور معین
line filter صافی همهمه
line filter صافی شبکه
line filter صافی خط
filter tip سیگار فیلتردار
filter tips سیگار فیلتردار
filter tips فیلتر سیگار
filter tip فیلتر سیگار
filter blocks اجر توخالی
quadrature filter مدار تربیعی
porous filter صافی متخلخل
oil filter صافی روغن
polarizing filter صافی قطبی
petrol filter صافی بنزین
noise filter صافی همهمه
nominal filter صافی میکرونی
interference filter صافی پارازیت
filter tipped سیگار دارای فیلتر
filter layer لایه پالایش
filter layer لایه صافی
frequency filter صافی فرکانس
fuel filter صافی سوخت
fuel filter صافی بنزین
filter insert دریچه یا مدخل صافی
suction filter صافی مکنده
gravel filter صافی شنی
filter element المنت فیلتر
filter disk قرص صافی
scratch filter صافی پیکاپ
interference filter صافی تداخل
filter-tipped سیگار دارای فیلتر
integrating filter صافی جمع کننده
band project filter فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
band pass filter فیلتر میانگذر
air-cleaner filter هواکشتصفیههوا
capacitor intel filter شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
fluted filter paper کاغذ صافی چین دار
power line filter صافی جریان برق
power line filter یکنواخت کننده برق
low frequency filter صافی فرکانس پایین
narrow band filter صافی فلزات باریک
low pass filter صافی پایین گذر
high pass filter صافی بالا گذر
impedance transforming filter صافی تبدیل امپدانس
red safelight filter فیلتراشعهمفیدقرمز
colour selection filter فیلترجداکنندهرنگ
automatic filter coffee maker صافیقهوهجوشاتوماتیک
intermediate frequency band filter صافی باند فرکانس میانی
diesel fuel oil filter صافی سوخت موتور دیزل
high pass acoustical filter صافی صوتی بالا گذر
low pass acoustical filter صافی پایین گذر صوتی
flexible oil filter line لوله صافی روغن
band pass filter circuit مدار صافی باند پاس
first light سپیده دم
to s e the light توی خشت افتادن
light روشن کردن
to s e the light بدنیا امدن
to s e the light زاییده شدن
light پرتوافکندن نور
to i. light from anything گذر کردن روشنایی
light نوردادن
to come to light روشن شدن
to i. light from anything حائل نورشدن
to come to light معلوم شدن
first light افق نجومی
light up <idiom> ناگهان شادوخوشحال شدن
out like a light <idiom> (زود خوابیدن)خیلی سریع به خواب رفتن
see the light <idiom> متوجه اشتباه شدن
in light of <idiom> به علت
light چراغ برق
light نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
light امکان کامپیوتری به صورت قلم که حاوی یک وسیله حساس به نور است که میتواند پیکسهای روی صفحه ویدیو را تشخیص دهد.
light دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
light منبع نور سیگنال نور
light چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
light چراغ راهنمایی
first light اولین طلیعه خورشید
first light فلق صبح
light هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
light <adj.> رنگ روشن
inward light نور داخلی
inward light نور باطنی
inward light اشراق
one's light s نهایت کوشش را در حدودتوانایی یا استعداد خود بعمل اوردن
light come light g میبرد
light come light g باد اورده را باد
light-well [فضایی زیر زمین در ساختمان ها]
Something light, please. لطفا یک چیز سبک.
light بچه زاییدن
light value مقدار نور
light سبک
light روشن
light روشنایی
in the light of نظریه
in the light of از لحاظ
in the light of بشکل
light نور
light-well [حیاط کوچک برای عبور نور]
course light روشنایی باند فرودگاه چراغهای مخصوص روشن کردن باند فرود
on/off light خاموش
light out بسرعت ترک کردن
very light خیلی سبک
on/off light چراغروشن
very light خیلی روشن یا کم رنگ
light out ناگهان رفتن
come to light <idiom> آشکارشدن
at first light در اولین روشنایی روز
light red رنگ قرمز روشن
light purse تهیدستی
light resistance مقاومت در مقابل نور
light ray پرتو نور
light ray شعاع نور
light purse فقر
light red نارنجی رنگ
light proof ضد نور
light water اب معمولی
light wave موج نوری
light piece سوار سبک شطرنج
light pluse پالس نور
light point منبع روشنایی
light weapon جنگ افزار سبک
light weight سبک وزن در اصطلاح کشتی و مشت زنی و مانندانها
light welterweight 76 کیلوگرم
light woman زن سبک و بی عفت
lime light روشنایی سفیدی که از داغ کردن اهک حاصل میشود
light purse بی چیزی
light modulator عضو کنترل نور
light quide هادی نور
light quantum photon
night light روشنایی شب
light microscopy میکروسکپ نوری
light meter نور سنج
light quantum کوچکترین ذره حامل انرژی درنورواشعه تابشی
light quantum کوانت نور
occulting light چراغ ناپیوسته دریایی
occulting light چراغ ممتد
light meter روشنایی سنج
light microsecond میکروثانیه نور
light middleweight 57 کیلوگرم
light ralay رله نوری
light modulation مدولاسیون نور
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com