English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 18 (3 milliseconds)
English Persian
lighted بچه زاییدن
lighted نور
lighted روشنایی
lighted روشن
lighted سبک
lighted هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
lighted روشن کردن
lighted نوردادن
lighted پرتوافکندن نور
lighted چراغ راهنمایی
lighted چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lighted منبع نور سیگنال نور
lighted دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lighted امکان کامپیوتری به صورت قلم که حاوی یک وسیله حساس به نور است که میتواند پیکسهای روی صفحه ویدیو را تشخیص دهد.
lighted نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
Other Matches
light or lighted فرود امدن
light or lighted پائین امدن واردامدن
light or lighted رسیدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com