Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (9 milliseconds)
English
Persian
limited distance modem
وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
Other Matches
modem
مدار یا کابلی که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال میدهد
modem
کابل یا وسیلهای که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال بدون استفاده از مودم میدهد
modem
وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
modem
مودم خودکار که در هر لحظه قابل فراخوانی برای دستیابی به سیستم است .گ
modem
تلفیق و تفکیک کننده
modem
دستگاه مدولاسیون وبازخوانی اطلاعات کامپیوتری یا مخابره انها به جاهای دیگر
modem
مودم
data modem
modem
internal modem
مودم روی کارت اضافی که به اتصال وصل میشود و اطلاعات را به پردازنده منتقل میکند از طریق باس و نه پورت سریال
internal modem
مدم داخلی
modem port
قسمتقرارگیریمدم
external modem
تلفیق و تفکیک کننده برونی
dial in modem
مودمی که خودکار پاسخ میدهد و در هر زمانی برای دستیابی به سیستم قابل استفاده است
internal modem
تلفیق و تفکیک کننده درونی
Bell compatible modem
مودمی که طبق استاندارد AT & T کار میکند
direct connect modem
مدم اتصال مستقیم
null modem cable
کابل مودم خنثی
auto dialing modem
مدم خود شماره گیر
hayes compatible modem
تلفیق و تفکیک کننده سازگار باهیز
limited
محدود
limited
مقید
limited
مشروط
limited
منحصر
pc limited
IBریزکامپیوتر کم قیمت وسازگار با AT
limited divorce
طلاق محدود
limited access
دراری محدودیت مدارک محدود
limited editions
چاپ محدود
limited edition
فرآوردهی محدود
limited edition
کالای محدود
limited edition
چاپ محدود
your vocabulary is limited
وسعت لغت
sex limited
محدود به جنس
your vocabulary is limited
شما محدود است
limited editions
کالای محدود
limited editions
فرآوردهی محدود
limited integrator
انتگرال محدود
limited objective
هدف محدود
limited company
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
limited objective
هدف نزدیک به جبهه دشمن
limited access
محدود
limited partnership
شرکت مختلط غیر سهامی مضاربه
limited partnership
شرکت مختلط غیر سهامی
limited power
اختیارات محدود
limited war
جنگ محدود وموضعی
limited divorce
طلاقی که مدت ان محدود بوده پس ازانقضای مهلت بخودی خودرجوع شود
input limited
ای که خیلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
limited train
قطارمحدود
limited train
قطاریکه یک عده محدودی مسافر می پذیرد
limited monarchy
مشروطه
limited denied war
جنگ ناخواسته محدود
limited denied war
جنگ محدود
maximum limited stress
تنش حداکثر
limited liability company
شرکت با مسئولیت محدود
limited liability company
شرکت با مسئوولیت محدود
limited access road
راه با ورودی محدود
run length limited recording
ثبت محدود طول اجرا
run length limited encoding
روش سریع و کارای ذخیره سازی داده روی دیسک که تغییرات روی بیتهای داده ذخیره می شوند
Like every child, she has only limited vocabulary at her disposal.
مانند هر کودک، او
[زن]
وسعت واژگان محدودی در اختیار دارد.
space charge limited current state
رژیم بار پیرامونی
known distance
فاصله معلوم
known distance
مسافت معلوم
in distance
نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
distance
بعد
distance
تعدادکیلومترهای طی شده درشکار با اسب
mean distance
فاصله حداکثر وحداقل سیاره از قمر
distance
مسافت
distance
فاصله
distance
دوری
distance
بعد دورکردن
distance
دورنگاهداشتن پشت سرگذاشتن
distance
برد سلاح
distance
مسیر مسابقه
distance
مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
X distance
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
to keep one's distance
اشنایی نکردن
to keep one's distance
دوری جستن
following distance
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
out of distance
دور بودن شمشیرباز از حریف
to keep one's distance
کناره گیری کردن
sight distance
طول دید
sight distance
فاصله دید
offset distance
فاصله برون محوری
shouting distance
فاصله صدا رس
training distance
مسافت تمرین
signal distance
فاصله علامتی
skip distance
خیز موج
social distance
فاصله اجتماعی
middle distance
فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
supporting distance
مسافت پشتیبانی
to step a distance
قدم کردن
time distance
مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
time distance
زمان عبور ستون
safe distance
مسافت امن اطراف مین
safe distance
فاصله بی خطر
sight distance
مسافت دید
offset distance
مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
zenith distance
فاصله ارتفاع نافر
zenith distance
ارتفاع راس القدم
distance post
قرارگاهمحلمسابقه
distance scale
مقیاسمسافت
distance travelled
مقدارطیشده
It can be seen from a distance of two kilometers .
از فاصله دو کیلومتری دیده می شود
It is some distance to the school .
تا مدرسه فاصله زیاد است
photo distance
مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
weaving distance
طول تلاقی مسافت همبری
polar distance
فاصله قطبی
weaving distance
طول تقاطع
distance between two points
فاصله دو نقطه
[ریاضی]
[فیزیک]
road distance
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
unit distance
با فاصله واحد
supporting distance
بردپشتیبانی سلاحها
long distance
از راه دور
anchorage distance
فاصله تکیه گاهی
angular distance
فاصله زاویهای
bond distance
طول پیوند
buffer distance
حاشیه امنیت
buffer distance
محوطه امنیت
center distance
فاصله مرکزی
center distance
فاصله ازمرکز
code distance
فاصله رمز
coherence distance
فاصله همدوسی
countermining distance
فاصله ضد انفجار زنجیری مین
countermining distance
فاصله مجاز بین دومین
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
distance between centers
طول دوران
distance line
طناب نگهدارنده ناوها
distance line
طناب تنظیم فاصله
air distance
مسافت طی شده به وسیله هواپیما
air distance
مسافت هوایی
long distance
دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
long distance
ازراه دور تلفن کردن
long distance
دارای مسافت زیاد
long distance
با شعاع عمل زیاد طولانی
long distance
دارای مسافت دور
long distance
راه دور
long-distance
راه دور
long-distance
از راه دور
long-distance
دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
long-distance
ازراه دور تلفن کردن
long-distance
دارای مسافت زیاد
long-distance
با شعاع عمل زیاد طولانی
long-distance
دارای مسافت دور
distance light
نورافکن
linear distance
خط هوایی
distance man
دونده استقامت
distance runner
دونده استقامت
distance medley
دو استقامت امدادی شامل 004 008 0021 و 0061متر
hyperfocal distance
نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
ecological distance
فاصله بوم شناختی
f. distance or length
فاصله کانونی
facing distance
مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
distance wadding
بوش داخل پوکه فشنگ
interocular distance
فاصله بین عدسیهای یک وسیله دیدبانی یا بین دوچشم
internuclear distance
فاصله بین هستهای
image distance
عرض تصویر
hyperfocal distance
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
frequency distance
فاصله فرکانس
haul distance
فاصله حمل
distance wadding
لایی جازم
distance wadding
لایی
distance vision
دید دوربرد
distance meter
بعد سنج
distance meter
فاصله سنج
focal distance
فاصله کانونی
distance protection
وسیله حفافت فاصله
distance receptor
گیرنده دوربرد
half-distance line
خطنیمفاصله
long distance reception
دریافت دور
fixed distance marking
خطمقطعثابت
middle distance race
دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
to distance
[dissociate]
oneself from
دوری
[قطع همکاری]
کردن از
long distance cable
کابل ارتباطی
The bus stop is no distance at all .
ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
miss distance scorer
دستگاه تعیین میزان خطای تیردستگاه خطایاب
long distance line
خط ارتباطی
hole center distance
فاصله مرکز سوراخ
stopping sight distance
فاصله دید برای ایست
stopping sight distance
فاصله دید ایست
telephone modal distance
مسافت مکالمه تلفنی
direct distance dialing
شماره گیری فاصله مستقیم
critical anode distance
فاصله بحرانی اندی
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
total stopping distance
طول ایست کامل
economic haul distance
فاصله اقتصادی حمل
vehicle stopping distance
مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
long distance supply
تغذیه مسافت دور
overtaking sight distance
فاصله دیدپیش افتی
overtaking sight distance
فاصله دیدبرای پیشدستی
overtaking sight distance
مسافت دید برای سبقت گرفتن
overtaking sight distance
طول دید
social distance scale
مقیاس فاصله اجتماعی
bogardus social distance scale
مقیاس فاصله اجتماعی بوگاردوس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com