Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
line repeater
تقویت کننده خط
Other Matches
repeater
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
repeater
تکرارکننده پیام بازگو کننده
repeater
پرچم جانشین
repeater
تکرارکننده
repeater
ساعت زنگی بازگو کننده
repeater
تکرار کننده
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
gyro repeater
تکرار کننده قطبنمای الکتریکی قطبنمای ثانوی
impluse repeater
تکرارکننده ضربه جریان
terminal repeater
تقویت کننده نهایی
intermediate repeater
تقویت کننده میانی
telegraph repeater
تکرارکننده
telephone repeater
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
regenerative repeater
تکرار کننده باززا
digital repeater
تکرارکننده دیجیتالی
repeater coil
سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
repeater jammer
دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
repeater station
مرکز تقویت کننده
telephone repeater
تقویت کننده تلفن
telephone repeater valve
لامپ تقویت کننده تلفنی
line to line fault
تماس خطوط
line by line analysis
تجزیه سطر به سطر
line by line milling
فرز کردن سطری
line to line fault
اتصال کوتاه دوقطبی
line to line fault
اتصال کوتاه خط به خط
line to line voltage
ولتاژ بین دو خط
line to line fault
اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line voltage
ولتاژ زنجیر شده
line to line spacing
فاصله سطور
line by line milling
فرز کردن سطر به سطر
off line
قطع
on line
درون خطی
on line
متصل
on line
مستقیم
Which line goes to ... ?
کدام خط راه آهن به ... میرود؟
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
in line
<idiom>
با محدودیت متداول
out of line
<idiom>
ناصحیح
line up
<idiom>
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
line up
<idiom>
به درستی میزان کردن
line up
<idiom>
به صف کردن
on line
مورداستعمال
on line
داخل رده
off line
منفصل
line of d.
حد فاصل
line of d.
مرز
line up
به خط شدن
line up
به ترتیب ایستادن
line up
ردیف ایستادن تیم
line-up
به خط شدن
line-up
به ترتیب ایستادن
line-up
ردیف ایستادن تیم
on line
در خط
down the line
ضربه از کنار زمین
down the line
<idiom>
درآینده
line out
با خط علامت گذاشتن
old line
محافظه کار
old line
دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
o o line
خط دیدبانی سپاه
o o line
خط تقسیم دیدبانی
necessary line
خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
to come in to line
موافقت کردن
to come in to line
در صف امدن
in line
شمشیر در وضع حمله
the line
صف
in line
همراستا
below the line
درامد یا هزینه غیر مترقبه
on line help
کمک مستقیم
line out
قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
all along the line
درامتدادهمه خط
all along the line
در همه جا
along line
در امتداد خطوط
along line
در خط
down line
بار کردن پایین خطی
out of line
جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
on the line
هواپیمای اماده پرواز
line by line
سطر به سطر
out of line
خارج از خط جبهه
mean line
خط میان
off line
غیر متصل
line
استرکردن
line
ترازکردن
line
اراستن
line
بخط کردن
line
صفی در خط
line
خط دار کردن
line
در سمت
line
نسب
line
خط انداختن در
line
: خط کشیدن
by-line
کار یاشغل اضافی وزائد
line
لجام
line
دهنه
line
جاده
line
شعبه
line
خط صف
line
اتصال فیزیکی به ارسال داده
by line
خط دوم یافرعی
by line
خط فرعی راه اهن
by line
کار یاشغل اضافی وزائد
line
سیم
line
خط
by-line
خط دوم یافرعی
by-line
خط فرعی راه اهن
line
پوشاندن
line
طناب خط
line
جبهه جنگ
line
: خط
line
رسن
Are you still on the line?
خط را قطع نکردی؟
line
محصول
line
حدود رویه
line
طرز
line
لاین
line
ردیف
line
رشته
Are you still on the line?
هنوز پشت تلفن هستی؟
line
لوله منفردی در سیستم سیالات
line
سطر
off line
برون خطی
line
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
off line
وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
line
طناب سیم
line
رشته بند
line
ریسمان
line
خط زدن
mooring line
سیم مهار
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
multicore line
خط چند رشتهای
mould line
خط حاصل از تلاقی دو سطح
line width
پهنای خط
load line
خط بار
morning line
امتیاز شرطبندی پیش ازمسابقه
mooring line
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
load line
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
multidrop line
پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
mooring line
طناب مهار مین
message line
خط مخابره
line selector
سلکتور سطر
lubber's line
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
lubber line
خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
lubber line
خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
lumber's line
خط سینه ناو
marriage line
عقدنامه سند ازدواج
mach line
موج ضربهای ضعیف
lyman line
خط لیمان
marline or line
طناب کوچک دولا
marriage line
گواهینامه ازدواج
loop line
دوراهی
local line
خط محلی
mason's line
ریسمان کار
lumber's line
خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
median line
میانه
lubber's line
نشانگر سینه
ready line
خط انتظار
pipe line
خط لوله
phantom line
خط فرضی
phantom line
خط سری
phase line
خط مبداء حرکت جنگی
phase line
خط خیز
percolation line
خط نفوذ
penny a line
ارزان نویس بی مایه
penny a line
پست
penny a line
ارزان
peaked line
خط پاره پاره
pitch line
مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
possibilities line
خط امکانات
profile line
نیمرخ زمین
private line
خط خصوصی
line length
طول خط
line link
خط اصلی
line loss
تلف خط
principal line
خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
price line
خط قیمت
poverty line
خط فقر
possibilities line
خط بودجه
peaked line
خط چین
pass a line
رد کردن طناب
overhead line
خط هوایی
off line storage
حافظه برون خطی
off line operation
عملکرد برون خطی
nonswitched line
خط غیر گزینشی
non switched line
خط گزینه نشده
no fire line
خط منع اتش توپخانه
no fire line
خط منع اتش
night line
ریسمان ماهی گیری شبانه
new line character
دخشه تعویض سطر
neutral line
خط بی اثر
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
on line database
پایگاه داده درون خطی
on line operation
عملکرد درون خطی
overhead line
سیمکشی هوایی
outhaul line
برون کش
out of line coding
کدگذاری برون خطی
line regulator
ولتاژ شبکه رگولاتور خط
out line font
قلم متغیر
out line font
فونت متغیر
orienting line
خط توجیه
on line system
سیستم درون خطی
on line storage
حافظه درون خطی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com