Dictiornary-Farsi | linear homogenous production function | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
linear homogenous production function	تابع تولید خطی همگن


Other Matches

linear function	تابع خطی
linear function	نگاشت خطی [ریاضی]
production function	تابع تولید
aggregate production function	تابع تولید کل
homogeneous production function	تابع تولید همگن
cobb doglas production function	ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
homogenous	جورزاد
homogenous	همگنزاد
linear system [system of linear equations]	دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
linear	خطی
linear	لیستی که فضای خالی برای رکورد جدید در ساختارش ندارد
linear	باریک کشیده
linear	دراز
linear	روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
linear	روش شکستن ریاضی مشکل به طوری که دو قسمت باکامیوتر قابل حل باشد
linear	برنامه کامپیوتری که حلقه یا جهشی ندارد
linear	طولی
linear scale	مقیاس خطی نقشه
linear relationship	رابطه خطی
linear scale	مقیاس خطی
linear regression	برگشت خطی
linear portion	شاخه خطی
linear rectifier	یکسوکننده خطی
linear programming	برنامه نویسی خطی
linear programming	برنامه ریزی خطی
linear probing	کاوش خطی
linear programming	برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
linear scale	درجه بندی خطی
linear metre	متر کرباسی
linear target	هدفهای درخط
linear target	هدفهای خطی
linear structure	ساختار خطی
linear strain	تغییر شکل نسبی خطی
linear speed	سرعت خطی
linear speed	روش محاسبه سبقت به طریقه خطی سبقت خطی هدف
linear sheaf	مروحه در خط
linear sheaf	مروحه خطی
linear shaped	خرج در خط
linear shaped	خرج خطی
linear search	جستجوی خطی
linear distance	خط هوایی
linear portion	قسمت خطی
linear equation	معادله خطی
linear detector	اشکارساز خطی
linear deformation	تغییر شکل خطی
linear correlation	همبستگی خطی
linear combination	ترکیب خطی
linear code	برنامه بدون حلقه
linear code	رمز خطی
linear circuit	مدار خطی
linear array	ارایه خطی
linear amplifier	تعویض کننده خطی
linear accelerator	شتاب دهنده خطی
linear accelerator	شتابده خطی الکترون
linear polymer	بسپار خطی
linear perspective	نمای خطی
linear perspective	پروژکتور دارای عدسی مخطط
linear optimization	بهینه سازی خطی
linear movement	حرکت خطی
linear momentum	اندازه حرکت
linear momentum	نیروی ضربه که برابراست باحاصلضرب جرم در سرعت خطی
linear molecule	مولکول خطی
linear metre	متر طولی
linear measure	مقیاس طولی
linear list	لیست خطی
linear equations	معادلههای خطی
linear acceleration	شتاب خطی
linear space	فضای برداری [ریاضی]
linear transformation	نگاشت خطی [ریاضی]
linear approximation	تقریب خطی [ریاضی]
linear independence	استقلال خطی [ریاضی]
linear combination	ترکیب خطی [ریاضی]
linear mapping	نگاشت خطی [ریاضی]
linear map	نگاشت خطی [ریاضی]
linear space	فضای خطی [ریاضی]
linear algebra	جبر خطی [ریاضی]
system of linear equations	دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
linear or long measure	اندازه یا مقیاس در درازا
linear polarized light	نور قطبیده مسطح
quasi linear equation	معادله شبه خطی
linear combination of atomic orbitals	ترکیب خطی اوربیتالهای اتمی
production	فراوری
production	تولید
production	عمل اوری ساخت
production	استخراج
production	تولید حجم بزرگ محصولات
production	فراورده محصول
production	حاصل دادن
production	ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
over production	محصول زیادی
over production	عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
production	ایجاد
production	تولید کردن
production	تولید محصول
production	فرآورده کارگاه
production	ساخت مواد برای فروش
production	تولید دستهای
production	اقامه
production	ارائه
production	سرعت ساخت محصول
production	محصول عمل
production	کنترل ساخت یک محصول
production	الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
production	ارائه ساخت
production frontier	مرز تولید
production time	زمان ساخت
production time	زمان تولید
production gap	شکاف تولید
relations of production	رابطه تولید
production cost	هزینه تولید
roundabout production	تولید با کارائی بیشتر
production of sound	تولیدات صدا
production desk	میزمحصولات
production technique	روش فنی تولید
production adviser	مشاوره محصولات
electricity production	تولیدالکتریسیته
volume of production	حجم تولید
track production	شروع تعقیب هدف
track production	فهور هدف
production platform	سکویتولیدات
production cycle	زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
surplus production	فزونی تولید
surplus production	مازاد تولید
surplus production	تولید اضافی
series production	سری سازی
scale of production	مقیاس تولید
production facility	سهولت تولید
production efficiency	کارائی تولید
production programme	برنامه تولید
production program	برنامه تولید
production process	روند ساخت
production process	جریان تولید
production process	فرایند تولید
production planning	برنامه ریزی تولید
production period	دوره تولید
production part	بخش تولید
production routine	روال تولید
production rule	قاعده
production cost	ارزش ساخت
production control	کنترل تولید
production coefficient	ضریب تولید
production capacity	فرفیت تولید
production base	مبنای تولید یا تولیدات ملی
production account	حساب تولید
production technique	فن تولید
production run	اجرای یک برنامه اصلاح شده که بطور معمول اهدافش راباتمام می رساند
production rule	تولید
production overheads	هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
production of oil	استخراج نفت
production missile	موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
means of production	وسایل تولید
means of production	ابزار تولید
mass production	تولید انبوه
mass production	تولید ماشینی
mass production	تولید بمقدارزیاد
mass production	بس فراوری
production efficiency	کارائی در تولید
mechanical production	تولید ماشینی
mode of production	شیوه تولید
production method	روش تولید
production management	مدیریت تولید
production index	شاخص تولید
power of production	نیروی تولید
pilot production	تولید نمونه
period of production	دوره تولید
pair production	تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
mode of production	وجه تولید
mode of production	طرز تولید
production engineer	مهندس تولید
aliterary production	تصنیف
branches of production	شاخههای تولید
flow of production	گردش تولید
agents of production	عوامل تولید
forces of production	نیروهای تولید
full production	تولید کامل
full production	تولید در حداکثرفرفیت
food production	تولید غذا
batch production	تولید زیاد یک نوع کالا
factory production	تولید کارخانهای
factor of production	عامل تولید
energy production	تولید نیرو
cost of production	هزینه تولید
aliterary production	فراورده یا محصول ادبی تالیف
production factors	عوامل تولید
factors of production	عوامل تولید
mass-production	تولید انبوه
an artistic production	عمل یا کار صنعتی
elasticity of production	کشش تولید
energy production	تولید انرژی
batch production	تولیدانبوه
census of production	امار سرشماری
census of production	امار تخمینی تولیدات در یک کشور در مدت معین
ingot production	تولید شمش
branches of production	رشتههای تولید
bulk production	تقسیم سوخت درفروف کوچک
bulk production	تخلیه سوخت از تانکر به مخزن
production line	خط تولید
flow of production	جریان تولید
production lines	خط تولید
census of production	امارگیری در خصوص تولید