Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (9 milliseconds)
English
Persian
liquidity ratio
نسبت نقدینگی
liquidity ratio
نسبتهای نقدینگی
liquidity ratio
ضریب نقدینگی
Other Matches
liquidity
ابگون پذیری
liquidity
تسویه پذیری
liquidity
قابلیت تبدیل به پول
liquidity
نقدینگی
liquidity perference
جدولی که میزان پولهایی را که مردم جهت استفاده از ربح انهاراکد گذاشته اند نشان میدهد
international liquidity
نقدینگی بین المللی
liquidity trap
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
world liquidity
نقدینگی جهانی
liquidity perference
فهرست پول راکد
liquidity index
اندیس مایع
liquidity preference function
تابع رجحان نقدینگی
liquidity preference theory
براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
keynes liquidity trap
تله نقدینگی کینز
liquidity preference theory
نظریه رجحان نقدینگی
in the ratio of
به نسبت
ratio
نسبت
t ratio
بهر تی
one to zero ratio
نرخ بین نوسان خروجی دودویی یک و صفر
f ratio
بهر اف
t ratio
نسبت تی
ratio
نسبیت
ratio
ضریب
ratio
بهر
ratio
سهم
ratio
قسمت
ratio
نسبت معین وثابت
ratio
نسبت یک عدد به دیگری
impedance ratio
نسبت امپدانس
operating ratio
نسبت کارکرد موتور یا ناو
operating ratio
نرخ عملیاتی
operating ratio
نسبت عملیاتی
poisson's ratio
ضریب پواسون
likelihood ratio
بهر درست نمایی
poisson's ratio
در چندی پواسون
price ratio
نسبت قیمت
probability ratio
بهر احتمال
progressive ratio
نسبت تصاعدی
impedance ratio
نسبت مقاومت فاهری
moduler ratio
نسبت مدول الاستیسیته ارماتور به مدول الاستیسیته بتن
mole ratio
نسبت مولی
ionic ratio
نسبت یونی
inverse ratio
نسبت معکوس
inflow ratio
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
impluse ratio
نسبت ایمپولز
impluse ratio
نسبت ضربه
magnetogyric ratio
نسبت ژیرومغناطیس
magnification ratio
ضریب تقویت
magnification ratio
ضریب بزرگنمایی
mobility ratio
نسبت تحرک
ratio correlation
همبستگی نسبتی
ratio decidendi
مبنای اصلی تصمیم
ratio decidendi
مستنداصلی رای
stress ratio
نسبت تنش
success ratio
بهر موفقیت
transformation ratio
نسبت تبدیل
transmission ratio
نسبت تبدیل جعبه دنده
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
velocity ratio
نسبت سرعت
viscosity ratio
نسبت گرانروی
void ratio
درجه تخلخل
void ratio
نسبت منفذها
voids ratio
اندیس تهیگاهها
voltage ratio
نسبت ولتاژ
weight ratio
نسبت وزن
work ratio
نسبت کار به استراحت
knot ratio
نسبت تعداد گره
[این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
golden ratio
نسبت طلایی
[ریاضی]
strength ratio
نسبت استحکام
slenderness ratio
ضریب رعنائی
ratio detector
اشکارساز نسبت
ratio estimation
براور نسبتی
ratio of transformer
نسبت مبدل
transformer ratio
نسبت مبدل
ratio print
عکس بزرگ شده یا کوچک شده به مقیاس معین عکس معادل
ratio schedule
مقیاس نسبتی
recycle ratio
نسبت بازگردانی
recycling ratio
نسبت بازگردانی
reduction ratio
نسبت کاهش
reduction ratio
ضریب تقلیل
saving ratio
نسبت پس انداز
selection ratio
نسبت گزینش
selection ratio
بهر گزینش
sensitivity ratio
نسبت حساسیت
settlement ratio
نسبت نشست
sex ratio
بهر جنسیت
shunt ratio
نسبت شنت
golden ratio
عدد فی
[ریاضی]
absorption ratio
نسبت جذب
compression ratio
نسبت تراکم
concentration ratio
نسبت تمرکز
concentration ratio
نرخ تمرکز
contact ratio
نسبت تماس
activity ratio
نسبت فعالیت
contraction ratio
نسبت مساحت سطح مقطع بیشنه تونل باد مادون صوت به مساحت سطح مقطعی که کار انجام میدهد
control ratio
نسبت فرمان
correlation ratio
بهر همبستگی
correlation ratio
نسبت همبستگی
critical ratio
بهر شاخص
current ratio
نسبت جاری
current ratio
وضعیت فعلی
current ratio
نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
compression ratio
ضریب ترکم
compression ratio
ضریب تراکم
absorption ratio
ضریب جذب
absorption ratio
ضریب درآشامی
abundance ratio
نسبت فراوانی
abundance ratio
فراوانی
age ratio
بهر سنی
aspect ratio
نسبت صفحه
aspect ratio
نسبت طول به عرض یا وترمتوسط بال
aspect ratio
نسبت تصویر
aspect ratio
نسبت دید
bypass ratio
نسبت کنارگذاری
cantilever ratio
نصف طول دو سر بال تقسیم بر حداکثر طول پنهان بال داخل بدنه هواپیما
cash ratio
نسبت نقدینگی
cut off ratio
حداقل نرخ قابل قبول
feedback ratio
نسبت فیدبک
fineness ratio
نسبت فرافت
feedback ratio
نسبت پس خوراند
error ratio
نسبت خطا
gear ratio
نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
gear ratio
نسبت چره دنده ها
glide ratio
نسبت سریدن
gyromagnetic ratio
نسبت ژیرومغناطیسی
distribution ratio
نسبت توزیع
deposit ratio
نسبت سپرده
image ratio
نسبت تصویر
glide ratio
نسبت مسافت طی شده به هرپای فرود با هواپیمای بی موتور
hit ratio
نسبت اصابت
singal to noise ratio
نسبت سیگنال به اغتشاش
air/fuel ratio
نسبت هوا به سوخت
light output ratio
توان نور
labor capital ratio
نسبت کار به سرمایه
benefit cost ratio
نسبت فایده به هزینه
fixed ratio schedule
برنامه نسبتی ثابت
california bearing ratio
توان باربری نسبی کالیفرنیا
california bearing ratio
اندیس مقاومت کالیفرنی نمایه کالیفرنی
variable ratio schedule
برنامه نسبتی متغیر
air space ratio
درجه تهویه خاک
vehicle mass ratio
نسبت جرم نهایی رسانگر بعداز تمام شدن یا قطع سوخت به جرم اولیه ان
gear transmission ratio
نسبت دنده گیربکس
water cement ratio
نسبت اب و سیمان
wage profit ratio
نسبت دستمزد به سود
voltage ratio of transformer
نسبت ولت مبدل
acid test ratio
ضریب قدرت پرداخت
acid test ratio
تناسب درجه نقدینگی
ratio of capital to output
نسبت سرمایه به تولید
inverse ratio or proportion
نسبت معکوس
aggregate cement ratio
نسبت مواد سنگی به سیمان
signal to noise ratio
نسبت پیام به همهمه
signal to nise ratio
نسبت سیگنال به نویز
ratio of specific heats
نسبت گرمایی ویژه
current transfer ratio
نسبت انتقال جریان
debt income ratio
نسبت قروض به درامد ملی
lift drag ratio
نسبت برا به پسا
engine pressure ratio
نسبت فشار موتور
cost benefit ratio
نسبت فایده
cost benefit ratio
هزینه
power to weight ratio
نسبت وزن اتومبیل به نیروی اسب ان
discomfort relief ratio
بهر راحتی- ناراحتی
diffuser area ratio
نسبت سطح مقطع خروجی به سطح مقطع ورودی یک دیفیوژر
current ratio of transformer
بازده شدتی مبدل
file activity ratio
نسبت فعالیت پرونده
compressor pressure ratio
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
fission to yield ratio
بازده اتمی
capital job ratio
نسبت سرمایه به شغل
capital labor ratio
نسبت سرمایه به کار
ratio of capital to labor
نسبت سرمایه به کار
capital output ratio
نسبت سرمایه به تولید
nozzle expasion ratio
نسبت واگرایی نازل
capital output ratio
ضریب سرمایه گذاری
secondary emission ratio
شدت صدور ثانوی
charge mass ratio
نسبت بار به جرم
fission to yield ratio
توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
electron charge mass ratio
چگالی بار الکترون
fuel air mixture ratio
نسبت مخلوط سوخت و هوا
light output ratio of a fitting
راندمان نوری
marginal capital output ratio
نسبت نهائی سرمایه بر تولید
critical heat flux ratio
نسبت شار حرارتی بحرانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com