English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
load regulator نافم بار
load regulator رگولاتور بار تنظیم کننده بار
Other Matches
regulator متعادل کننده
regulator تعدیل کننده
regulator الت تعدیل
regulator تنظیم کننده
regulator سوپاپ نافم
regulator نافم
regulator رگولاتور
voltage regulator تنظیم کننده اختلاف سطح
current regulator نافم شدت
torque regulator تنظیم کننده گشتاور پیچشی
voltage regulator نافم ولتاژ
voltage regulator رگولاتور ولتاژ
voltage regulator تنظیم کننده ولتاژ نافم ولتاژ
voltage regulator تنظیم کننده ولتاژ
window regulator وسیله تنظیم پنجره
emergency regulator تنظیمکنندهفوری
regulator first stage صفحهنمایشنخستینرگلاتور
pressure regulator شیر تنظیم
tirrill regulator نافم ارتعاشی
pressure regulator شیر فشار شکن
potential regulator رگولاتور ولتاژ
potential regulator نافم ولتاژ
induction regulator نافم ولتاژ القائی
frequency regulator رگولاتور فرکانس
relay regulator افتامات
induction regulator تنظیم کننده ولتاژ القائی
field regulator تنظیم کننده میدان
line regulator تنظیم کننده
field regulator نافم میدان
speed regulator نافم سرعت
speed regulator تنظیم کننده سرعت
slip regulator تنظیم کننده لغزش
main regulator تنظیم کننده محور اصلی
medical regulator تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
line regulator ولتاژ شبکه رگولاتور خط
stitch length regulator منظمکنندهاندازهدوخت
induction voltage regulator نافم ولتاژ با القا
pressure demand regulator رگولاتورتنظیمفشار
constant voltage regulator ولتپای
constant potential regulator ولتپای
constant current regulator تنظیم با امپر ثابت
carbon pile regulator نافم کربنی
contact voltage regulator نافم ولتاژ با کنتاکت
rotary type regulator تنظیم کننده گردان
rotary type regulator رگولاتورنوع گردان
induction voltage regulator نافم ولتاژ القائی
oxygen supply regulator کنترلکنندهذخیرهاکسیژن
barrel offtake regulator دهانه ابگیر با لوله دریچه دار
carbon pile voltage regulator تنظیم کننده ولتاژ زغالی
aerofoil type offtake regulator دهانه ابگیر خودکار با جریان معکوس به فرم ائرودینامیک
load فشنگ گذاری
load بارگیری مهمات
load بارمهمات هواپیما
load پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
load بار کردن
load خرج گذاری کردن
load ذخیره گذاری کردن
load فیلم
load خشاب
to load off بار اندازی کردن
to load off خالی کردن
load بار زدن
load محموله
load فشنگ
load نیرو
load عملکردماشین یا دستگاه
over load اضافه بار
off load انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
load and go بارکنش و اجرا
load and go بار کنش و اجراء
load عمل پرکردن تفنگ باگلوله
load بارالکتریکی
load فشار مسئولیت
load بار کردن پر کردن
load گرانبارکردن
load بار داشتن
load بار خارجی
load تفنگ یا سلاحی را پرکردن
load بارزدن
load بار گیری شدن
load گذاشتن
load سنگین کردن
load کوله بار
load شارژ کردن
get a load of <idiom> دیدن چیزی
load تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
load بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
load برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load بار فشار
load فرفیت
load فرفیت بارگیری
able to take a load <adj.> بار پذیر
load قرار دادن دیسک یا نوار در کامپیوتر تا اجرا شود
load کاری که باید انجام شود
load بارگیری کردن
useful load فرفیت مفید
load انتقال فایل یا برنامه از دیسک یا نوار به حافظه اصلی
load استفاده از بیش از یک کامپیوتر در شبکه حتی خارج از بار هر پردازنده
load برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
load بار
load فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
useful load بار مفید
non reactive load بار خارجی ناخودالقا
non inductive load بار خارجی ناخودالقا
nominal load بار اسمی
no load speed سرعت بی باری
no load switching سوئیچینگ بی باری
no load torque گشتاور پیچشی بی باری
load-bearing دیوار باربر
no load voltage ولتاژ بی باری
nominal load بار خارجی اسمی
off centre load بار خارج از مرکز
on load speed سرعت بار
peak load بار پیک
peak load بار حداکثر
peak load بار خارجی بیشینه
peak load حداکثر بار
peak load بحبوحه مصرف
pay load بارمفید
pay load فرفیت مفید وسیله نقلیه
pay load اجناس مقرون بصرفه برای حمل ونقل
pay load فرفیت ترابری
peak load بار قلهای
Load the gun. تفنگ را پر از فشنگ کن
permanent load بار دائمی
no load loss تلف یا تلفات بی باری
load tension ولتاژ بار
load switch کلید بار
load spreader بار پخش کن هواپیما
load spread انتشار نیرو
load module یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
load sharing شراکت در بارگذاری
load reversal دوره بارگذاری متناوب
load resistance مقاومت بار
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
load point نقطه بار
load point شروع بخش ضبط کردن در نوار مغناطیسی
load of an ass خروار
load of an ass بار خر
load voltage ولتاژ بار
load test ازمایش با بار خارجی
no load current جریان بی باری
no load condition حالت بی باری
travelling load بار متحرک
mission load بار مبنای عملیاتی
mission load اماد عملیاتی
prescribed load بار مهمات مجاز
maximum load بار گذاری حداکثر
maximum load بار حداکثر
lodestaror load ستاره راهنما راهنما
lodestaror load ستاره قطبی
load variation نوسان بار
load time زمان بارکردن
load test ازمایش بار
load test ازمون بار گذاری
load module واحدبارشو
permissible load بار مجاز
untimate load بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
tail load بار دم
suspensed load بار اویخته
suspended load بار معلق
suspended load مواد غوطه ور
steady load بار دائم
static load بار استاتیک
standard load بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
standard load بار تنظیم شده
wartime load بار مبنای ناو
wartime load بار جنگی ناو
wheel load فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
wind load سربار ناشی از اثرات باد
sling load بار اویزان از هواپیما
tax load بار مالیات
tensile load بار کششی
tension load بار کششی
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
unit load واحد بار
unbalanced load بار خارجی نامتوازن
ultimate load بار نهایی
ultimate load بار گسیختگی
type load نوع مهمات هواپیما
type load نوع بار مهمات
total load بار کل
torsional load بار پیچشی
to strain under a load درزحمت بودن بواسطه حمل یک بار
to relieve one of a load باراز دوش کسی برداشتن
variable load بار متغیر
testing load بار ازمایش
sling load بارمعلق
sling load بار خارجی هلی کوپتر
work load حجم کار
work load مقدار کار در واحد زمان
prescribed load بار مجاز
pre load بار اولیه
pre load پیش بار
pre load بار کردن مقدماتی
working load بار مجاز
working load بار کاربردی
point load بار نقطهای
load platform سکویبار
sustained load بار طویل المدت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com