English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
load reversal دوره بارگذاری متناوب
Other Matches
reversal معکوس
reversal ابطال
reversal برگشت
reversal واژگون سازی واژگونی
reversal نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
reversal لغو
reversal فسخ
reversal نقض
reversal نقض رای در دادگاه عالی
reversal process جریان معکوس
image reversal واژگونی تصویر
image reversal نقض تصویر
image reversal برگشت تصویر
magnetic reversal عکس عمل مغناطیسی مغناطیس زدائی
sex reversal تغییر جنسیت
reversal film فیلم معکوس
reversal of judgment فسخ رای
reversal shift تغییر وارون
reversal temperature دمایی که در ان خطوط طیفی گاز برافروخته در مقابل طیف جسم سیاه ناپدیدمیشوند
reversal of judgment نقض حکم
roll reversal حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
load بار
load فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
load برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load قرار دادن دیسک یا نوار در کامپیوتر تا اجرا شود
load انتقال فایل یا برنامه از دیسک یا نوار به حافظه اصلی
load کاری که باید انجام شود
load and go بارکنش و اجرا
load and go بار کنش و اجراء
to load off بار اندازی کردن
to load off خالی کردن
useful load فرفیت مفید
off load انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
over load اضافه بار
get a load of <idiom> دیدن چیزی
able to take a load <adj.> بار پذیر
useful load بار مفید
load گرانبارکردن
load نیرو
load ذخیره گذاری کردن
load خرج گذاری کردن
load بار کردن
load عمل پرکردن تفنگ باگلوله
load بارالکتریکی
load فشار مسئولیت
load پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
load بار داشتن
load بار خارجی
load کوله بار
load بار کردن پر کردن
load سنگین کردن
load عملکردماشین یا دستگاه
load فیلم
load گذاشتن
load بار گیری شدن
load بارزدن
load بارمهمات هواپیما
load استفاده از بیش از یک کامپیوتر در شبکه حتی خارج از بار هر پردازنده
load فشنگ
load فشنگ گذاری
load شارژ کردن
load بار فشار
load فرفیت
load فرفیت بارگیری
load بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
load برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
load تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
load محموله
load بارگیری کردن
load بارگیری مهمات
load بار زدن
load خشاب
load تفنگ یا سلاحی را پرکردن
no load loss تلف یا تلفات بی باری
no load speed سرعت بی باری
no load condition حالت بی باری
no load voltage ولتاژ بی باری
no load switching سوئیچینگ بی باری
no load torque گشتاور پیچشی بی باری
non inductive load بار خارجی ناخودالقا
no load current جریان بی باری
nominal load بار خارجی اسمی
nominal load بار اسمی
peak load بار خارجی بیشینه
peak load حداکثر بار
peak load بحبوحه مصرف
pay load بارمفید
pay load فرفیت مفید وسیله نقلیه
pay load اجناس مقرون بصرفه برای حمل ونقل
pay load فرفیت ترابری
on load speed سرعت بار
peak load بار قلهای
travelling load بار متحرک
off centre load بار خارج از مرکز
non reactive load بار خارجی ناخودالقا
peak load بار حداکثر
mission load بار مبنای عملیاتی
load regulator رگولاتور بار تنظیم کننده بار
load regulator نافم بار
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
load point نقطه بار
load point شروع بخش ضبط کردن در نوار مغناطیسی
load of an ass خروار
load of an ass بار خر
load module واحدبارشو
load module یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
load module پیمانه بارشو
load manifest لیست بارها
load manifest فهرست بار
load lines علایم بارگیری
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
load resistance مقاومت بار
load sharing شراکت در بارگذاری
mission load اماد عملیاتی
maximum load بار گذاری حداکثر
maximum load بار حداکثر
lodestaror load ستاره راهنما راهنما
lodestaror load ستاره قطبی
load variation تغییر بار
load variation نوسان بار
load time زمان بارکردن
load test ازمایش بار
load test ازمون بار گذاری
load test ازمایش با بار خارجی
load voltage ولتاژ بار
load tension ولتاژ بار
load switch کلید بار
load spreader بار پخش کن هواپیما
load spread انتشار نیرو
load line خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
pre load بار اولیه
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
unit load واحد بار
unbalanced load بار خارجی نامتوازن
ultimate load بار نهایی
ultimate load بار گسیختگی
type load نوع مهمات هواپیما
type load نوع بار مهمات
total load بار کل
torsional load بار پیچشی
to strain under a load درزحمت بودن بواسطه حمل یک بار
to relieve one of a load باراز دوش کسی برداشتن
testing load بار ازمون
testing load بار ازمایش
tension load بار کششی
tensile load بار کششی
untimate load بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
variable load بار متغیر
load-bearing دیوار باربر
Load the gun. تفنگ را پر از فشنگ کن
load platform سکویبار
working load بار کاربردی
working load بار مجاز
work load مقدار کار در واحد زمان
work load حجم کار
work load مقدارکاری که یک کارگر در زمان معین انجام میدهد
work load فرفیت کار
work load کاربار
wind load بار باد
wind load سربار ناشی از اثرات باد
wheel load فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
wartime load بار جنگی ناو
wartime load بار مبنای ناو
tax load بار مالیات
tail load بار دم
river load بار رود
reactive load بار خارجی القایی
radial load بار عرضی
pulsating load بار ضربهای
proof load بار ازمایشی
prescribed load بار مهمات مجاز
prescribed load بار مجاز
pre load پیش بار
pre load بار کردن مقدماتی
point load بار نقطهای
platform load بار کف دار
platform load بار سکودار
platform load بار اماده برای بارریزی هوایی
permissible load بار مجاز
permanent load بار دائمی
safe load بار مجاز
scatter load بار کردن داده ترتیبی در محلهای مختلف
sustained load بار طویل المدت
suspensed load بار اویخته
suspended load بار معلق
suspended load مواد غوطه ور
steady load بار دائم
static load بار استاتیک
standard load بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
standard load بار تنظیم شده
sling load بار اویزان از هواپیما
sling load بارمعلق
sling load بار خارجی هلی کوپتر
single load بار تک
shear load نیروی برشی
service load بار مفید
scatter load حافظه
peak load بار پیک
full load فرفیت تکمیل
diurnal load بار روزانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com