Total search result: 146 (8 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
local posts |
پستهای استراق سمع محلی پستهای دیده ور محلی |
|
|
Other Matches |
|
posts |
دیرک ستون |
posts |
تیر |
posts |
تیرعمودی |
posts |
جرز |
posts |
چوب تقویت |
posts |
مربوط به پست |
posts |
پست کردن |
posts |
تیر یا میله در مسیر اسبدوانی |
posts |
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها |
posts |
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد |
posts |
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین |
posts |
که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود |
posts |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
posts |
ستون |
posts |
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان |
posts |
گماردن نگهبان قرار دادن |
posts |
محل ماموریت موضع |
posts |
عجله |
posts |
صندوق پست تعجیل |
posts |
سیستم پستی پستخانه |
posts |
بسته پستی |
posts |
مجموعه پستی |
posts |
نامه رسان پستچی |
posts |
چاپار |
posts |
پست |
posts |
ارسال سریع پست کردن |
posts |
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان |
posts |
پست نظامی |
posts |
پادگان قرارگاه |
posts |
پایگاه |
posts |
بدیوار زدن |
posts |
اگهی کردن اعلان کردن |
posts |
شغل |
posts |
مقام مسئولیت |
posts |
پاسگاه |
lamp-posts |
تیر چراغ |
lamp-posts |
تیر لامپا |
lamp-posts |
تیر چراغ برق |
command posts |
پست فرماندهی |
command posts |
پاسگاه فرماندهی |
net posts |
میلههای تور |
goal posts |
پایههای دروازه |
local |
egdirBای که دو شبکه محلی را به هم وصل میکند |
local |
که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود |
local |
مربوط به سیستم با دستیابی محدود |
local |
وسیلهای که به صورت فیزیکی متصل است و به کنترل کامپیوتر وصل است |
local <adj.> |
ناحیه ای |
local <adj.> |
موضعی |
local <adj.> |
محلی |
local <adj.> |
مکانی |
local <adj.> |
منطقه ای |
local <adj.> |
بخشی |
local |
آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند |
local |
وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند |
local |
متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است |
local |
موضعی |
local |
محدود بیک محل |
local |
مکانی موضعی |
local |
محلی |
local |
لاخ |
local |
لاخی |
local |
مکانی شهری |
local |
اتصال مستقیم یا باس بین یک وسیله و پردازنده بدون هیچگونه مدار منط قی یا بافر یا رمزگشا در بین |
local |
MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود |
local |
انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است |
local |
داخلی اخبار محلی |
local |
موضوعی |
local |
دیسک درایویی که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است به جای اینکه منبع از طریق شبکه وصل باشد |
local |
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه |
local procurement |
خرید محلی |
local procurement |
تدارک محلی فراورده محلی |
local purchase |
خرید محلی |
local purchase |
خرید از محل |
local road |
راه محلی |
local parole |
زندانی که به قید ضمانت محلی ازاد میشود |
local paraysis |
فلج موضعی |
local paper |
روزنامه محلی |
local oscillator |
اوسیلاتور موضعی |
local option |
اختیار تعیین محل معینی |
local norm |
هنجار محلی |
local network |
شبکه محلی |
local national |
اهل محل |
local national |
سکنه محلی |
local security |
تامین محلی |
local storage |
انباره محلی |
local store |
ذخیره محلی |
local station |
ایستگاهکانونی |
VL local bus |
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده |
local warning |
سیستم اعلام خطر محلی |
local warning |
اعلام خطر محلی |
local vertical |
قائم محلی |
local velocity |
سرعت موضعی |
local variable |
متغیر محلی |
local usage |
عرف و عادت محل |
local traffic |
رفت و امد محلی |
local theory |
نظریه اختصاصی |
local terminal |
ترمینال محلی |
local terminal |
پایانه محلی |
local subscriber |
مشترک داخلی |
local subscriber |
مشترک تلفنی محلی |
local option |
اختیار تعیین چیزی درمحل |
local mode |
باب محلی |
local time |
زمان محلی |
local custom |
عرف بلد |
local currency |
پول داخلی |
local currency |
پول محلی |
local color |
رنگ شاخص کوه ورودخانه وجنگل وغیره درنقشه خصوصیات محلی |
local circuit |
مدار محلی |
local center |
مرکز محلی |
local authority |
مرجع صلاحیتدار محلی |
local authority |
انجمن محلی |
local colour |
نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی |
local anasthesia |
سر سازی |
local anasthesia |
بیهوشی موضعی |
local action |
تخلیه موضعی باتری |
local currents |
جریانهای فوکو |
local time |
وقت محلی |
local custom |
عرف محل |
local deformation |
تغییر شکل موضعی |
local group |
گروه محلی |
local government |
حاکم محلی |
local intelligence |
هوش محلی |
local government |
استانداری |
local investigation |
تحقیق محلی |
local line |
خط محلی |
local loop |
حلقه محلی |
local government |
حکومت محلی |
local file |
فایل محلی |
local exchange |
ردوبدل کننده محلی |
local enquiry |
بازجویی محلی |
local echo |
پژواک محلی |
asymmetric local deformation |
تغییر شکل موضعی بی تقارن |
local hour angle |
زاویه ساعتی محلی |
suburban or local railway |
راه اهن ناحیهای |
local area network |
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند |
local group of galaxies |
کهکشانهای گروه محلی |
local trade customs |
عرف تجارتی محل |
local building inspector |
پلیس ساختمان |
local area network |
شبکه ناحیه محلی |
local area network |
شبکه کوتاه پوشش |
local area network |
شبکه محلی |
local area network |
و توسط کابل بهم وصل می شوند. مقایسه شود با WAN |
local area network |
شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند. |
local apparent noon |
فهر شرعی |
Change at London and get a local train. |
در لندن عوض کنید و یک قطار محلی سوار شوید. |