Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
location counter
مکان شمار
Search result with all words
current location counter
شمارنده مکان فعلی
Other Matches
electronic counter counter measures
اقدامات ضد ضد الکترونیکی
location
جا مسیر
location
شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است مشخص میکند
location
مکان یابی
location
جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
location
محل
location
تعیین محل جا
location
موقعیت
location
مکان
location
اندری
location
موضع
location
وضع
location diagram
راهنمای اتصال نقشه
location finder
دستگاه محل یاب
location of industry
تعیین مکان صنعت
location of industry
تعیین محل استقرار صنعت
location survey
بازرسی در جای اجناس درانبار
location survey
بازدید در محل
location theory
نظریه تعیین مکان
memory location
مکان حافظه
location theory
نظریه تعیین محل استقرار صنعت
location chart
نگاره مکانی
confirmed location
موضع تایید شده
dam location
بندگاه
dam location
جای بند
dam location
جای سد محل بند
dam location
محل سد
exact location
محل دقیق
exact location
تعیین کردن محل دقیق نقاط
location audit
تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
confirmed location
محل تایید شده دشمن
memory location
محل حافظه
Where is the location of this camp ?
محل این اردوگاه کجاست ؟
It was filmed on location.
صحنه فیلم درمحل واقعی فیلمبرداری شده
location of the statue
پیکرهیموقعیت
storage location
موقعیت انباره
storage location
مکان انباره محل انباره
storage location
مکان ذخیره
storage location
مکان انباره
protected location
مکان حفافت شده
radar location
موقعیت رادار
location vector
بردار مکان
[ریاضی]
relative location
ترتیب نسبی
relative location
قرار دادن
flash ranging location
تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
over-the-counter
<adj.>
خارج از بورس
[فروخته شده ]
under the counter
<idiom>
مخفیانه فروخته شدن
outside counter
روریهمعکوس
up/down counter
شمارنده الکترونیکی که با هر پاس ورودی یک شمارنده کم یا زیاد میکند
under the counter
داروی بدون نسخه وغیر مجاز
under the counter
قاچاقی
over the counter
خارج از بورس فروخته شده
counter
1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
counter
چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
counter
بالعکس
counter
ضد
counter
حمله
counter
معکوس
counter
درروبرو
counter
درجهت مخالف
counter
ضربت متقابل
counter
شمارنده
counter
بساط
counter
باجه تلاقی کردن
counter
باجه
counter
مقابله کردن تلافی کردن
counter
جواب دادن معامله بمثل کردن با
counter
شمارشگر
counter
ضربت متقابله معامله به مثل
counter
کنتور
counter
متقابل
counter
گیشه
counter
پیشخوان
counter
پیشخان
counter
عقربه شمارش
counter
مقابل دستگاه شمارنده
counter
ضربت زدن ضد
counter
مقابله کردن
counter
پیشخوان باجه
counter
دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
counter
شمارگر
counter-
پیشوندی به معنای مخالف یاضد
counter
ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
counter
برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
counter-apse
[محرابی مخالف محراب دیگر]
counter-arch
[قوسی مخالف قوس دیگر]
counter-brace
تیر تقویت عرضی
loop counter
شمارنده حلقه
counter-change
نقش شطرنجی
counter-fort
[شمع پشتیبان دیوار]
counter-lath
تخته سقف
modulo n counter
شمارنده به پیمانه
counter shed
پودکشی
[عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
photon counter
شمارگر فوتونی
program counter
شمارنده برنامه
program counter
شمارشگربرنامه
counter attack
پاتک
pulse counter
پالس شمار
pulse counter
ضربه شمار
counter attack
حمله متقابله
magnetic counter
کنتور مغناطیسی
over-the-counter market
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
counter reconnaisance
ضد شناسایی
Geiger counter
شمارگر گایگر- مولر
frequency counter
شمارنده فرکانس
impluse counter
شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
instruction counter
شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
line counter
شمارنده سطر
Geiger counter
شمارشگر مولر
counter-vault
قوس کفبند
counter-scrap
دیوار
counter-poise
پل متحرک باسکولی
counter-mure
موج شکن
counter-lath
توفال
counter-attack
حمله متقابله
counter-productive
گزندآور
tape counter
شمارشگرنوار
counter-measures
پیشگیری
counter-measures
پادکار
counter-measures
اقدام جبران کننده
counter-measures
چارهجویی
counter-measures
اقدام متقابل
counter-measure
پیشگیری
counter-productive
آسیبآور
counter-productive
پادفرآور
counter-attack
پاتک
information counter
جایگاهاطلاعات
counter purchase
خرید متقابل
counter-revolutions
جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolutions
ضد انقلاب
counter-revolution
جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolution
ضد انقلاب
counter-measure
پادکار
counter-measure
اقدام جبران کننده
counter-revolutionary
ضدرژیم
step counter
گام شمار
speed counter
کنتورسرعت
speed counter
شمارشگر عده دور
sequence counter
ترتیب شمار
ring counter
شمارنده حلقهای
repeat counter
شمارنده تکرار
counter-productive
زیانبخش
counter-espionage
ضد جاسوسی
counter espionage
عملیات ضدجاسوسی
counter-measure
چارهجویی
counter-measure
اقدام متقابل
counter-attacks
حمله متقابله
counter-attacks
پاتک
ticket counter
جایگاهبلیط
turns counter
دور شمار
to nails to counter
رسوا کردن
counter espionage
ضد جاسوسی
row counter
رجشمار
counter jumper
شاگرد دکان
counter fert
دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
counter e.m.f. cell
پیلهای برق وارانی
counter disengagement
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
counter current
جریان متقابل
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
counter credit
اعتبار متقابل
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
counter claim
دعوی متقابل
counter circuit
کنتور رادار
counter check
چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
counter fire
اتش متقابل
counter fire
اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
counter jumper
فروشنده دکان
counter jump
پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
counter ion
یون مخالف
counter intelligence
ضداطلاعات
counter insurgency
ضد شورش
counter guerilla
ضد گریلایی
counter guerilla
ضد چریکی
counter gambit
گامبی متقابل
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
counter flood
اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
counter charge
دعوی متقابل در امر جزایی
counter charge
تهمت متقابله
counter ceiling
خوانچه پوش
counter revolution
عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
counter revolution
ضد انقلاب
counter propaganda
پاداوازه گری
counter propaganda
تبلیغ متقابل
control counter
شماره کنترلی
counter parry
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
binary counter
شمارنده دودویی
B line counter
ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده تا محل مورد نظر را مشخص کند
address counter
نشانی شمار
counter agent
عامل خنثی کننده
counter air
ضد هواپیمایی
counter ceiling
کمرپوش
counter ceiling
سقفواره
counter berm
سکوی پایه خارجی خاکریز
counter battery
عملیات ضد اتشبار
counter battery
ضد اتشبار
counter balance
وزنه تعادلی
counter attraction
جاذبه متقابله
counter attraction
کشش متقابل
counter approach
استحکامات متقابله
counter air
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com