English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
lock, stock, and barrel با همه چیز
Other Matches
barrel درخمره ریختن دربشکه کردن
barrel چلیک لوله تفنگ
barrel خمره چوبی
barrel بشکه
barrel پاتیل
barrel وفیفه هدایت در یک ترمینال
over a barrel <idiom> درشرایط درماندگی یا فروماندگی قرارداشتن
barrel با سرعت زیادحرکت کردن
barrel لوله توپ
barrel لوله جنگ افزار بشکه
barrel زنجیر
barrel بوش
barrel در بشکه کردن
barrel قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barrel در خمره ریختن
barrel غلاف
barrel printer چاپگر بشکهای
tumbling barrel غلتک مخصوص صیقل فلزات
barrel temperature دمای پاتیل
barrel switch کلید انشعاب اژیر
barrel switch گزینه بشکهای
screw barrel لوله خاندار تفنگ
screw barrel لوله خاندار
barrel drop ابشار لولهای
barrel organs ارگ دندهای
barrel organs نوعی ارغنون اکوردئون
barrel organ ارگ دندهای
barrel organ نوعی ارغنون اکوردئون
barrel vault اهنگ
barrel vault طاق گاهوارهای طاق کوره پوش
barrel cam برجستگی طبلی
barrel printer نوعی چاپگر که حروف روی لوله چرهان آن قرار دارند
barrel reflector منعکس کننده لوله
barrel outlet ابگیر لولهای
barrel reflector منعکس کننده وضع داخل لوله
barrel sling گره بشکه
barrel converter مبدل طبلکی
bound barrel لوله تاب خورده
bound barrel لولهای که در اثر حرارت تاب برداشته
pump barrel سیلندر تلمبه
barrel controller کلید غلطکی
barrel chair صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
hollow barrel حفرهلوله
barrel jacket پوششلوله
gasoline barrel بشکه بنزین
drum barrel پوسته یا روکش استوانهای
gun barrel لوله توپ
gun barrel لوله تفنگ
core barrel لوله نمونه بردار
iron barrel بشکه اهنی
pork barrel برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
single barrel culvert ابگذر استوانهای ساده
inclined barrel arch طاق گهوارهای مایل
single barrel culvert ابرولولهای
sloping barrel vault سقف گهوارهای مایل
sloping barrel vault طاق ضربی مایل
straight barrel vault طاق ضربی
annular barrel vault طاق ضربی
inclined barrel arch طاق ضربی مایل
annular barrel vault طاق اهنگ طاق گهوارهای
scrape the bottom of the barrel <idiom> گرفتن چیزی که باقی مانده
barrel offtake regulator دهانه ابگیر با لوله دریچه دار
near arm and far leg barrel زیر یک خم با تبدیل به یک دست و یک پا مخالف
inclined barrel arch [طاق گهواره ای اریب]
straight barrel vault طاق اهنگ طاق گهوارهای
fireman's carry and barrel roll یک دست از کمر
lock out تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
lock up وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
lock up زیر قفل نگه داشتن
lock away درجای قفل شده نگه داشتن
lock up وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
to lock off جدا کردن
to lock out پشت در
to lock out نگاه داشتن
lock out درتنگنا قراردادن یا بمحل کار راه ندادن
lock up در محلی محصور کردن
lock out حبس کردن تحریم کردن
lock out قفل کردن
lock out بسته شدن کارخانه
lock out تعطیل کارخانه
lock out حبس کردن
lock on قفل کردن توپ روی هدف هنگام تعقیب ادامه مستمرتعقیب هدف
lock on باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
lock up حبس کردن
lock up بازداشتگاه
lock up حبس
lock up توقیف بازداشت کردن حبس کردن
lock in از بیرون در را روی کسی بستن
lock چفت شدن
lock محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
lock بغل گرفتن
lock راکدگذاردن
lock up <idiom> اطمینال کامل از موفقیت
lock قفل کردن بستن قفل
lock قفل شدن
lock محکم نگهداشتن
lock بوسیله قفل بسته ومحکم شدن محبوس شدن
lock قفل
lock قفل گلنگدن
lock قفل شدن گیره دریچههای کانال ناو
to lock somebody [yourself] out [of something] در را روی [خود] کسی قفل کردن [و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
lock قفل کردن
lock طره گیسو
lock دسته پشم
lock قفل چخماق تفنگ
lock چفت
lock همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
lock چفت و بست مانع
lock عمل جلوگیری از نوشتن روی فایل
lock مانع دستیابی به سیستم یا فایل شدن
lock سد متحرک
lock سدبالابر چشمه پل
die lock گیره حدیده
dead lock گیر کردن گیر
dead lock مانع
lock torque قفل پیچش
door lock قفل در
dead lock اشکال
pollack or lock یکجور ماهی روغن
check lock ساعت امتحان کننده
check lock مهره پشت گیر
net lock قفل چهارراه
net lock سیم بند چهارراه
lock washer واشر قفلی
lock washer واشر پشت گیر
control lock وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
mortise lock قفل و بست
percussion lock ماشه تفنگ
dead lock وقفه
dead lock کوچه بن بست
cylinder lock قفل میلهای
putlog or lock تیر افقی
door lock کلید خانه
lock nut مهره پشت گیر
lock nut مهره قفلی
goldie lock فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
lock hospital بیمارستان ناخوشیهای مقاربتی
lock forward هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
lock code رمز قفل
gust lock قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
lock chain زنجیربرای بستن چرخ
light lock نوربند
light lock درب نوربند
keep under lock and key مهر و موم کردن
flint lock چخماقی
flint lock تفنگ
firing lock قفل اتش
door lock قفل
double lock دوبارکلیدگردانیدن در
lock step غیر قابل انعطاف
lock step گیردار
lock step محدود
elf lock موی درهم برهم
elf lock زلف ژولیده
elf lock گیس جنی
lock spring قاب ساعت فنری
lock spit شیاری که مسیر راه را نشان میدهد
tape lock قفلنوار
lock option اختیار کاربرد قفل
ignition lock قفل موتور
bail lock قفل قرقره ماهیگیری
air lock راهروی فشار
air lock اطاقک فشارهواپیما
air lock دریچه هوابند
lock dial تنظیمقفل
lock rail ریلقفلشده
ankle lock فیتیله پیچ
lock ring حلقهقفل
lock switch کلیدقفل
lock-chamber منفذقفل
switch lock دکمهقفل
drawbar lock قفلمیلهکشنده
swivel lock قفلچرخان
tubular lock قفلمیلهای
advisory lock قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
letter lock قفل حروفی
canal lock سرمتحرککانال
arm lock قفلبازو
vapor lock قطع کامل جریان سیال
under lock and key زیر قفل
two bolt lock قفل دو زبانه
column lock قفلپایه
cycle lock قفلدوچرخه
equipment lock قفلتجهیزات
time lock گاه قفل
time lock قفل ساعتی
key lock قفلرمزی
hydraulic lock قفل هیدرولیکی
combination lock قفل حروفی
lock-up garage صندوقامانات
safety lock چفت ضامن سلاح
puzzle lock قفل رمزی
rim lock قفل دو راه
rim lock سیم بند دو راه
retraction lock وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
safety lock قفل ضامن
safety lock قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
putlog or lock زیرتختهای
safety lock ضامن اسلحه
putlog or lock چوب بست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com