Dictiornary-Farsi | lock filling and emptying system | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
lock filling and emptying system	دستگاهتخلیهوپرکردن


Other Matches

lock filling and emptying opening	قفلبازوبستهکردنوتخلیهوپرکردن
lock emptying system	قفلسیستمتخلیه
lock filling intake	قفلمکش
lock filling opening	قفلبازکنندهمکش
emptying	تخلیه
emptying	زیر ابزنی
emptying hose	شلنگتخلیه
filling up	خاکریزی کردن
filling	هرچیزیکه با ان چیزیراپرکنند
filling	پر کردن
filling	لایی گذاری
filling	خاک ریزی
filling	تار
filling	پود
filling	پرکننده
filling	بتونه خاکریزی
filling	اب اندازی
filling	پرشدگی
filling	پرکردن
filling out	[پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
filling	لفاف
sand filling	ماسه گرفتگی
soil for filling up	خاک برای خاکریزی
mouth filling	گزاف
dental filling	پرکردن دندان [دندان پزشکی]
filling station	پمپ بنزین
mouth filling	بلند
mud filling	گل گرفتگی
inert filling	خرج خنثی
filling hole	حفرهلفاف
filling inlet	فضایدرونی
mouth filling	مطنطن
mouth filling	غلنبه
earth filling	خاکریزی
dental filling	ترمیم دندان [دندان پزشکی]
electronic filling	پر کردن الکترونیکی
inert filling	خرج تلاش بی اثر
filling stations	پمپ بنزین
pr etrol filling station	ایستگاه پمپ بنزین
joint filling compound	مواد درزبندی
Would you mind filling in this registration form?	آیا ممکن است این فرم را پر کنید؟
space filling molecular model	الگوی مولکولی فضا پر کن
lock up	وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
lock out	حبس کردن تحریم کردن
lock up	حبس کردن
lock out	قفل کردن
lock up	زیر قفل نگه داشتن
lock up	در محلی محصور کردن
lock up	بازداشتگاه
lock up	توقیف بازداشت کردن حبس کردن
lock up	حبس
lock out	بسته شدن کارخانه
lock away	درجای قفل شده نگه داشتن
lock out	تعطیل کارخانه
to lock somebody [yourself] out [of something]	در را روی [خود] کسی قفل کردن [و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
lock up	وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
to lock off	جدا کردن
to lock out	پشت در
to lock out	نگاه داشتن
lock up <idiom>	اطمینال کامل از موفقیت
lock in	از بیرون در را روی کسی بستن
lock on	قفل کردن توپ روی هدف هنگام تعقیب ادامه مستمرتعقیب هدف
lock out	حبس کردن
lock out	تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
lock out	درتنگنا قراردادن یا بمحل کار راه ندادن
lock on	باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
lock	سدبالابر چشمه پل
lock	قفل گلنگدن
lock	چفت شدن
lock	قفل شدن گیره دریچههای کانال ناو
lock	قفل
lock	طره گیسو
lock	محکم نگهداشتن
lock	دسته پشم
lock	قفل کردن بستن قفل
lock	همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
lock	قفل کردن
lock	عمل جلوگیری از نوشتن روی فایل
lock	چفت
lock	بوسیله قفل بسته ومحکم شدن محبوس شدن
lock	قفل شدن
lock	قفل چخماق تفنگ
lock	چفت و بست مانع
lock	سد متحرک
lock	محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
lock	مانع دستیابی به سیستم یا فایل شدن
lock	راکدگذاردن
lock	بغل گرفتن
safety lock	ضامن اسلحه
lock nut	مهره قفلی
lock option	اختیار کاربرد قفل
lock nut	مهره پشت گیر
retraction lock	وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
rim lock	قفل دو راه
safety lock	قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
two bolt lock	قفل دو زبانه
under lock and key	زیر قفل
rim lock	سیم بند دو راه
vapor lock	قطع کامل جریان سیال
lock step	گیردار
cycle lock	قفلدوچرخه
column lock	قفلپایه
canal lock	سرمتحرککانال
arm lock	قفلبازو
percussion lock	ماشه تفنگ
lock step	غیر قابل انعطاف
lock step	محدود
lock spring	قاب ساعت فنری
lock spit	شیاری که مسیر راه را نشان میدهد
dead lock	کوچه بن بست
drawbar lock	قفلمیلهکشنده
control lock	وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
door lock	کلید خانه
door lock	قفل
double lock	دوبارکلیدگردانیدن در
goldie lock	فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
pollack or lock	یکجور ماهی روغن
putlog or lock	تیر افقی
putlog or lock	چوب بست
putlog or lock	زیرتختهای
puzzle lock	قفل رمزی
door lock	قفل در
gust lock	قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
ignition lock	قفل موتور
net lock	سیم بند چهارراه
net lock	قفل چهارراه
cylinder lock	قفل میلهای
hydraulic lock	قفل هیدرولیکی
dead lock	وقفه
dead lock	گیر کردن گیر
dead lock	مانع
die lock	گیره حدیده
flint lock	چخماقی
flint lock	تفنگ
elf lock	گیس جنی
firing lock	قفل اتش
scalp lock	کاکل
safety lock	چفت ضامن سلاح
lock chain	زنجیربرای بستن چرخ
lock code	رمز قفل
lock forward	هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
lock hospital	بیمارستان ناخوشیهای مقاربتی
elf lock	زلف ژولیده
elf lock	موی درهم برهم
lock torque	قفل پیچش
keep under lock and key	مهر و موم کردن
light lock	درب نوربند
light lock	نوربند
dead lock	اشکال
time lock	قفل ساعتی
time lock	گاه قفل
check lock	مهره پشت گیر
check lock	ساعت امتحان کننده
safety lock	قفل ضامن
equipment lock	قفلتجهیزات
ankle lock	فیتیله پیچ
lock washer	واشر قفلی
air lock	دریچه هوابند
combination lock	قفل حروفی
air lock	راهروی فشار
letter lock	قفل حروفی
switch lock	دکمهقفل
swivel lock	قفلچرخان
advisory lock	قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
lock washer	واشر پشت گیر
tape lock	قفلنوار
tubular lock	قفلمیلهای
lock-up garage	صندوقامانات
lock-chamber	منفذقفل
lock switch	کلیدقفل
lock ring	حلقهقفل
key lock	قفلرمزی
mortise lock	قفل و بست
lock dial	تنظیمقفل
lock rail	ریلقفلشده
bail lock	قفل قرقره ماهیگیری
air lock	اطاقک فشارهواپیما
num lock key	کلیدی که کارایی قسمت عددی صفحه کلید را از کنترل نشانه گر به ورودی عددی تط بیق میدهد
num lock key	کلید Lock Num
To insert the key in the lock.	کلید را به قفل زدن
mortise dead lock	قفل داخل کار قفل داخل درب
mortise dead lock	قفل توکار
To lock horns with someone. To take issue with someone.	با کسی سر شاخ ( شاخ بشاخ ) شدن
lock with wooden bolt	کلیدان
outside hook and overan lock	لنگ تندر
scroll lock key	کلید Lock Scroll
side wall of a lock	بدنه سد دریچهای
steering column lock	قفل فرمان اتومبیل
Luer-Lock tip	نوکلاک
steering wheel lock	قفل غربالک
lock, stock, and barrel	با همه چیز
lock in base tube	لامپ قفلی
blade tilting lock	قفلتیغهواژگون
Luer-Lock tip	لوئر
air lock caisson	صندوقه تحت فشار
lift cord lock	قفلطناببالابر
laboratory air lock	آزمایشگاهحبسهوا
camera platform lock	محلقفلدوربینبهپایه
rip fence lock	قفلشکافنردهای
shift lock key	دکمهقفل