Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
lock the barn door after the horse is stolen
<idiom>
نوشدارو پس از مرگ سهراب
Other Matches
it is too late to lock the stable when the horse has been stolen
<proverb>
کنون باید این مرغ را پای بست نه آن دم که سررشته بردت ز دست
door lock
قفل
door lock
کلید خانه
door lock
قفل در
The key stuck in the door lock .
کلید درقفل گیر کرد
Be sure to lock ( shut , close ) the door .
مبادا در راباز بگذاری
interior door lock button
دکمهقفلدستگیرهداخلیدر
The kings horse has been called a pack horse.
<proverb>
به اسب شاه گفتند یابو .
barn
طویله
barn
انبار غله
barn
واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
barn
انبار کاه و جو وکنف وغیره
barn
انبار
barn
انبارکردن طویله
Dutch barn
[انباری به شکل سه گوش در قرن هفدهم و هجدهم میلادی که اولین بار توسط هلندی ها استفاده شد.]
barn dances
مهمانی رقص
barn owl
جغد سینه خال
barn owls
جغد سینه خال
barn dance
مهمانی رقص
stolen
مسترق دزدیده
stolen
مسروقه
stolen
مسروق
stolen goods
کالای مسروقه
stolen goods
مال مسروقه
stolen goods
اموال مسروقه
stolen goods
مال دزدی کالای دزدیده شده
All his belongings were stolen .
هرچه داشت بردند (دزدیدند)
receiver of stolen goods
مال خر
Her purse was pinched(stolen).
کیف پولش را زدند
conclearer of stolen goods
مخفی کننده اموال مسروقه
handing stolen goods
اخفاء مال مسروقه
receiver of stolen goods
خریدار مال مسروقه
door to door selling
فروش کالا بصورت دوره گردی
lock up
وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
lock out
بسته شدن کارخانه
lock out
تعطیل کارخانه
lock out
درتنگنا قراردادن یا بمحل کار راه ندادن
lock out
تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
lock out
حبس کردن
lock on
باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
lock in
از بیرون در را روی کسی بستن
to lock off
جدا کردن
lock away
درجای قفل شده نگه داشتن
lock out
قفل کردن
lock on
قفل کردن توپ روی هدف هنگام تعقیب ادامه مستمرتعقیب هدف
lock up
وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
lock up
حبس کردن
lock up
توقیف بازداشت کردن حبس کردن
lock up
حبس
lock up
بازداشتگاه
lock up
در محلی محصور کردن
lock up
زیر قفل نگه داشتن
to lock out
پشت در
lock out
حبس کردن تحریم کردن
to lock out
نگاه داشتن
lock
قفل کردن بستن قفل
lock
دسته پشم
lock
چفت
lock
بوسیله قفل بسته ومحکم شدن محبوس شدن
lock up
<idiom>
اطمینال کامل از موفقیت
lock
قفل چخماق تفنگ
lock
قفل شدن
lock
راکدگذاردن
lock
بغل گرفتن
lock
محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
lock
چفت و بست مانع
lock
مانع دستیابی به سیستم یا فایل شدن
lock
سد متحرک
lock
سدبالابر چشمه پل
lock
قفل گلنگدن
lock
محکم نگهداشتن
lock
چفت شدن
lock
قفل کردن
lock
طره گیسو
lock
قفل
to lock somebody
[yourself]
out
[of something]
در را روی
[خود]
کسی قفل کردن
[و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
lock
همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
lock
قفل شدن گیره دریچههای کانال ناو
lock
عمل جلوگیری از نوشتن روی فایل
saw horse
خرک
horse
سواره نظام
horse
اسبی وابسته به اسب
horse
قوه اسب
horse
اسب
one horse
یک اسبه
one horse
مخصوص یک اسب بی مایه
one horse
بدتبار
horse
اسب دار کردن سوار اسب کردن
horse
اسب دادن به
the keep of a horse
علیق اسب
horse
خرک حلقه
horse
اسب اصیل 5ساله یا بیشتر اوردن ماهی به خشکی بزور
horse
اسب مسابقه
horse
سواراسبی سوار شوید
horse
غیرمنصفانه
au u. horse
اسب شرور
horse
بدوش کشیدن
horse around
<idiom>
the off horse
اسب دست راست
one-horse
یک اسبه
horse
بالابردن
horse
شلاق زدن
horse
برپشت سوارکردن
flint lock
چخماقی
flint lock
تفنگ
firing lock
قفل اتش
ignition lock
قفل موتور
lock step
گیردار
lock step
غیر قابل انعطاف
keep under lock and key
مهر و موم کردن
hydraulic lock
قفل هیدرولیکی
gust lock
قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
goldie lock
فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
lock torque
قفل پیچش
light lock
درب نوربند
lock nut
مهره پشت گیر
lock nut
مهره قفلی
under lock and key
زیر قفل
lock option
اختیار کاربرد قفل
lock forward
هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
lock code
رمز قفل
lock chain
زنجیربرای بستن چرخ
lock spit
شیاری که مسیر راه را نشان میدهد
lock spring
قاب ساعت فنری
light lock
نوربند
lock step
محدود
safety lock
قفل ضامن
equipment lock
قفلتجهیزات
drawbar lock
قفلمیلهکشنده
cycle lock
قفلدوچرخه
column lock
قفلپایه
canal lock
سرمتحرککانال
arm lock
قفلبازو
vapor lock
قطع کامل جریان سیال
two bolt lock
قفل دو زبانه
key lock
قفلرمزی
lock dial
تنظیمقفل
tubular lock
قفلمیلهای
tape lock
قفلنوار
swivel lock
قفلچرخان
switch lock
دکمهقفل
lock-chamber
منفذقفل
lock switch
کلیدقفل
lock ring
حلقهقفل
lock rail
ریلقفلشده
time lock
گاه قفل
time lock
قفل ساعتی
putlog or lock
چوب بست
putlog or lock
تیر افقی
pollack or lock
یکجور ماهی روغن
percussion lock
ماشه تفنگ
net lock
قفل چهارراه
net lock
سیم بند چهارراه
lock washer
واشر قفلی
lock washer
واشر پشت گیر
putlog or lock
زیرتختهای
puzzle lock
قفل رمزی
scalp lock
کاکل
safety lock
چفت ضامن سلاح
safety lock
ضامن اسلحه
safety lock
قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
rim lock
قفل دو راه
rim lock
سیم بند دو راه
retraction lock
وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
lock hospital
بیمارستان ناخوشیهای مقاربتی
lock-up garage
صندوقامانات
double lock
دوبارکلیدگردانیدن در
bail lock
قفل قرقره ماهیگیری
cylinder lock
قفل میلهای
ankle lock
فیتیله پیچ
combination lock
قفل حروفی
dead lock
وقفه
letter lock
قفل حروفی
advisory lock
قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
elf lock
موی درهم برهم
air lock
راهروی فشار
air lock
اطاقک فشارهواپیما
air lock
دریچه هوابند
dead lock
مانع
dead lock
گیر کردن گیر
dead lock
اشکال
dead lock
کوچه بن بست
check lock
مهره پشت گیر
check lock
ساعت امتحان کننده
die lock
گیره حدیده
elf lock
گیس جنی
elf lock
زلف ژولیده
mortise lock
قفل و بست
control lock
وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
sea horse
موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
pommel horse
پشتیخرک
cock horse
اسپ
pole horse
یابوی عصار خانه
horse chestnuts
شاه بلوط هندی
saddle horse
اسب سواری
charley horse
کشیدگی یا گرفتگی عضلانی ران سوارکار
horse chestnuts
شاه بلوط بری
horse dealer
دلال اسب
reiver horse
اسب بی
quarter horse
اسب کوتاه وپر طاقت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com