Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 141 (7 milliseconds)
English
Persian
logic probe
کاوشگر منطقی
Other Matches
probe
پایه
probe
میله مدرج ستون
probe
میله بازرسی
probe
میله پتانسیل
probe
کاوشگر
probe
تفحص کردن
probe
کاوش کردن
probe
بررسی کردن
probe
غور کردن
probe
اکتشاف جدید
probe
جستجو
probe
کاوش
probe
تحقیق نیشتر
probe
بررسی
probe
ردیاب
probe
رسیدگی
probe
کاویدن
coupling probe
میله جفتگری
sense probe
مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند
sensor probe
حسگرردیاب
probe socket
[سوکت پروب]
[الکرونیک و کامپیوتر]
sound probe
گیرنده صوتی
echo sounder probe
پژواکردیابژرفاسنج
in-flight refuelling probe
لولهبنزینرندرحینپرواز
bayonet thermocouple probe
قسمت حس کننده دمای سرسیلندر که داخل ان پیچ میشود
logic
قطعه آزمایش که وضعیت منط قی قط عات یا مدارها را نشان میدهد
logic
منطق
logic
یکی از دو سطح ممکن مدار دیجیتال . سطح ها به صورت 1 و 0 هستند یا درست و نادرست
logic
منطقی
logic
ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
logic
استدلال
logic
برهان
logic
ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
logic
لاجیک
logic
زبان ریاضی
logic
منطق ریاضی
logic
نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی
logic
بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
logic
مدار الکترونیکی که از چندین دروازههای منط قی مثل EXOR,OR,AND تشکیل شده
logic
دانش تفکرات و دلایل
logic
سیستم کاهش نتیجه از داده دودویی
logic
تخته مدار چاپ شده حاوی دروازههای منط قی دودویی و نه قط عات آنالوگ
logic
ولتاژ نمایش وضعیت منط قی مشخص .
logic
مراحل و تصمیمات و ارتباطات
logic
نمایش گرافیکی قط عات منط قی
logic
مدر منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبل دارد
logic
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
logic
دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
logic
عمل کامپیوتری یا تابعی که تصمیم گیری میکند. قط عات کامپیوتر یا سیستم دیجیتال
logic symbol
علامت منطقی
logic theorist
نظریه پرداز منطقی
logic theory
نظریه منطقی
logic symbol
نماد منطقی
logic variable
متغیر منطقی
n level logic
منطق N سطحی
logic unit
واحد منطقی
logic switch
گزینه منطقی
logic operation
عمل منطقی
logic product
حاصلضرب منطقی
logic operator
اپراتور منطقی
logic programming
برنامه نویسی منطقی
logic seeking
چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
logic seeking
انتهای خط وط
logic seeking
دستورات تنظیم و... را تشخیص میدهد
logic shift
تغییر مکان منطقی
logic sum
مجموع منطقی
logic network
شبکه منطقی
negative logic
منطق منفی
positive logic
منطق مثبت
three state logic
دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
three state logic
: بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
threshold logic
منطق استانهای
to chop logic
منطق بافتن
formal logic
منطق صوری
[منطق]
mathematical logic
منطق ریاضی
[ریاضی]
symbolic logic
زبان علایم یاعلامتی
propositional logic
منطق گزارهای
two level logic
منطق دوسطحی
sequential logic
منطق ترتیبی
shared logic
منطق اشتراک
structural logic
منطق ساختی
symbolic logic
منطق نمادی
symbolic logic
منطق رمزی
symbolic logic
منطق سمبلیک
mathematical logic
منطق ریاضی
logic instruction
دستورالعمل منطقی
boolean logic
منطق بولی
formmal logic
منطق صوری
fuzzy logic
نوعی منط ق در برنامه نویسی کامپیوتری که روشهای نتیجه گیری در مغز بشر را جانشین میکند
fuzzy logic
منطق نامعلوم
hardwired logic
تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
logic add
جمع منطقی
logic analysis
تحلیل منطقی
logic analyzer
تحلیل کننده منطقی
formal logic
قضاوت سطحی
computer logic
منطق کامپیوتر
control logic
منطق کنترل
affective logic
منطق عاطفی
logic multiply
ضرب منطقی
fluid logic
منطق سیلانی
formal logic
منطق مجرد
formal logic
منطق رمزی
formal logic
منطق صوری
logic array
ارایه منطقی
logic element
عنصر منطقی
logic designer
طراح مدارهای منطقی
logic device
دستگاه منطقی
logic diagram
نمودار منطقی
logic element
عنصر لاجیک
logic error
خطای منطقی
logic design
طراحی منطقی
logic gate
دروازه منطقی
logic function
تابع منطقی
logic card
کارت منطقی
logic board
برد منطقی
logic design
طرح منطقی
logic board
تخته منطقی
logic circuit
مدار منطقی
logic gates
گیتهای منطقی
logic circuits
مدارهای منطقی
uncommitted logic array
جدول محلهای حافظه در سیستم که خالی هستند یا اختصاص داده نشده اند
arithmetic logic unit
واحد حساب و منطق
uncommitted logic array
مشابه 10328
arithmetic logic unit
بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
diode transistor logic
DTL
current mode logic
منطق جریانی
double rail logic
منطق دو خطی
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
positive true logic
یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
programmable logic array
ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
random logic design
طرح منطقی تصادفی
integrate logic circuit
مدار منطقی مجتمع
first order predicate logic
PROLO بکار می رود
single rail logic
منطق تک خطی
integrated injection logic
IIL
logic arithmetic unit
واحد منطق و حساب
emitter coupled logic
طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
direct coupled transistor logic
سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
To probe someones affairs . To pry into someones affairs .
تو کوک (کار ) کسی رفتن
transistor transistor logic
منطق TTL
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com