Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English
Persian
logic unit
واحد منطقی
Search result with all words
arithmetic logic unit
واحد حساب و منطق
arithmetic logic unit
بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
logic arithmetic unit
واحد منطق و حساب
Other Matches
logic
دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
logic
عمل کامپیوتری یا تابعی که تصمیم گیری میکند. قط عات کامپیوتر یا سیستم دیجیتال
logic
نمایش گرافیکی قط عات منط قی
logic
مراحل و تصمیمات و ارتباطات
logic
ولتاژ نمایش وضعیت منط قی مشخص .
logic
تخته مدار چاپ شده حاوی دروازههای منط قی دودویی و نه قط عات آنالوگ
logic
سیستم کاهش نتیجه از داده دودویی
logic
دانش تفکرات و دلایل
logic
مدر منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبل دارد
logic
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
logic
مدار الکترونیکی که از چندین دروازههای منط قی مثل EXOR,OR,AND تشکیل شده
logic
بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
logic
برهان
logic
منطق
logic
منطق ریاضی
logic
زبان ریاضی
logic
لاجیک
logic
منطقی
logic
نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی
logic
قطعه آزمایش که وضعیت منط قی قط عات یا مدارها را نشان میدهد
logic
یکی از دو سطح ممکن مدار دیجیتال . سطح ها به صورت 1 و 0 هستند یا درست و نادرست
logic
ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
logic
ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
logic
استدلال
logic multiply
ضرب منطقی
propositional logic
منطق گزارهای
sequential logic
منطق ترتیبی
shared logic
منطق اشتراک
hardwired logic
تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
structural logic
منطق ساختی
fuzzy logic
منطق نامعلوم
fuzzy logic
نوعی منط ق در برنامه نویسی کامپیوتری که روشهای نتیجه گیری در مغز بشر را جانشین میکند
logic add
جمع منطقی
logic analysis
تحلیل منطقی
logic circuits
مدارهای منطقی
logic circuit
مدار منطقی
logic card
کارت منطقی
logic board
برد منطقی
logic board
تخته منطقی
logic array
ارایه منطقی
logic analyzer
تحلیل کننده منطقی
symbolic logic
منطق نمادی
symbolic logic
منطق رمزی
boolean logic
منطق بولی
formal logic
منطق مجرد
formal logic
منطق رمزی
fluid logic
منطق سیلانی
three state logic
دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
three state logic
: بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
threshold logic
منطق استانهای
to chop logic
منطق بافتن
computer logic
منطق کامپیوتر
two level logic
منطق دوسطحی
formal logic
منطق صوری
formal logic
قضاوت سطحی
symbolic logic
منطق سمبلیک
symbolic logic
زبان علایم یاعلامتی
logic gates
گیتهای منطقی
formmal logic
منطق صوری
control logic
منطق کنترل
logic shift
تغییر مکان منطقی
logic seeking
دستورات تنظیم و... را تشخیص میدهد
logic seeking
انتهای خط وط
logic seeking
چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
logic programming
برنامه نویسی منطقی
logic product
حاصلضرب منطقی
logic probe
کاوشگر منطقی
logic operator
اپراتور منطقی
logic operation
عمل منطقی
logic sum
مجموع منطقی
logic switch
گزینه منطقی
logic symbol
نماد منطقی
mathematical logic
منطق ریاضی
n level logic
منطق N سطحی
negative logic
منطق منفی
positive logic
منطق مثبت
logic variable
متغیر منطقی
logic theory
نظریه منطقی
logic theorist
نظریه پرداز منطقی
logic symbol
علامت منطقی
logic network
شبکه منطقی
logic instruction
دستورالعمل منطقی
logic gate
دروازه منطقی
logic device
دستگاه منطقی
affective logic
منطق عاطفی
logic designer
طراح مدارهای منطقی
logic design
طراحی منطقی
mathematical logic
منطق ریاضی
[ریاضی]
formal logic
منطق صوری
[منطق]
logic design
طرح منطقی
logic diagram
نمودار منطقی
logic function
تابع منطقی
logic element
عنصر لاجیک
logic error
خطای منطقی
logic element
عنصر منطقی
uncommitted logic array
مشابه 10328
double rail logic
منطق دو خطی
diode transistor logic
DTL
single rail logic
منطق تک خطی
uncommitted logic array
جدول محلهای حافظه در سیستم که خالی هستند یا اختصاص داده نشده اند
emitter coupled logic
طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
programmable logic array
ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
positive true logic
یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
integrated injection logic
IIL
random logic design
طرح منطقی تصادفی
first order predicate logic
PROLO بکار می رود
integrate logic circuit
مدار منطقی مجتمع
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
current mode logic
منطق جریانی
direct coupled transistor logic
سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
unit
یک
unit
واحدنظامی
unit
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit
قسمت
unit
یکان
unit
یکا
unit
بافر با طول یک حرف .
unit
که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود
unit
وسیله جانبی
unit
دستگاه
unit
یکه
unit
میزان
unit
نفر عدد فردی
unit
یگان شمار
unit
یک دستگاه
unit
فرد
unit
واحد
processing unit
واحدپردازشگر
processing unit
واحد پردازش
practical unit
واحدهای عملی
processing unit
واحد پردازنده
mobile unit
واحدمتحرک
outdoor unit
تراشگلابیشکل
shipping unit
واحد حمل
radar unit
مرکزرادار
recording unit
واحدثبتشده
refrigeration unit
قسمتسردخانه
T-tail unit
بخشدم تیشکل
tractor unit
قسمتتراکتور
instrument unit
واحدلوازم
indoor unit
واحددرداخلی
shipment unit
یکان مسئول ارسال کالاها
work unit
یک قسمت جزیی از کار
service unit
یکان خدمات
work unit
یک واحد تقسیم کار
sampling unit
واحد نمونه گیری
rotating unit
یکان در حال تعویض یاچرخش نوبتی بین پستها
work unit
واحد کار
bulb unit
بخشبرآمده
requesting unit
یکان تقاضا کننده
requesting unit
یکان درخواست کننده
repeating unit
واحد تکراری
generator unit
بخشژنراتور
turntable unit
بخشصفحهتراش
unit trust
موسسهسرمایهگذار
unit matrix
ماتریس همانی
[ریاضی]
monitor unit
واحد مبصر
unit elasticity
کشش واحد
monomeric unit
واحد تکپار
motor unit
یکان موتوری
motor unit
قسمت موتوروسیله دستگاه موتور
motor unit
واحد حرکتی
peripheral unit
واحد جنبی
physical unit
واحد فیزیکی
pioneer unit
یگان مهندسی رزمی
functional unit
واحد در حال کار
monetary unit
واحد پولی
power unit
پیش راننده
monetary unit
واحد پول
imaginary unit
یکه موهومی
[ریاضی]
unit circle
دایره واحد
[ریاضی]
A+E unit
[British E]
اتاق عمل اورژانس
unit distance
با فاصله واحد
unit position
مکان واحد
unit cell
سلول واحد
unit cell
کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
unit of issue
مبنای توزیع
unit citation
جشنهای یکانی
unit citation
جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
unit cost
هزینه واحد
unit categories
انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
unit awards
تشویق نامه یکانی
troop unit
یکان سربازدار
two unit system
دستگاه دو برقی
unit of time
واحد زمانی
unit of prayer
رکعت
unit of measurement
واحد اندازه گیری
unit assembly
یک قطعه مجزا
unit assembly
یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
unit awards
جوایز یکانی
unit cost
هزینه هر واحداز کالا
unit distribution
روش تقسیم به یکان
unit load
واحد بار
unit loading
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
unit matrix
ماتریس واحد
unit matrix
ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
unit mill
سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
unit of account
واحد محاسبه
unit of fire
نواخت اتش
unit kilometer
مصرف کیلومتری یکان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com