English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (2 milliseconds)
English Persian
logical symbol علامت منطقی
Other Matches
logical not نفی منطقی
logical یری توان پردازش موتور واسط
logical گرافیکی که حاوی اطلاعات رنگ مورد نیاز است
logical حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
logical معادل وضعیت منط قی نادرست یا صفر
logical EEEI استاندارد بیان پروتکل ارسال در سطح اتصال داده
logical ای خالی با صفر پر می شوند
logical آنچه از منط ق در عملیاتش استفاده میکند
logical value ارزش منطقی
non logical غیر منطقی
logical value مقدار منطقی
logical not نقص منطقی
logical مسیر Token در بین لایههای هر گره . در توپولوژی فیزیک FDDI حلقه منط قی را تحت تاثیر قرار نمیدهد
logical ال
logical واحد اطلاعات آماده پردازش که لزوما شبیه داده اصلی در فضای ذخیره سازی نیست که ممکن است حاوی داده کنترل و... باشد
logical خطا در طراحی برنامه که باعث جهش یا عملیات نادرست شود
logical استدلالی
logical یچ بسته
logical منطقی
logical نمایش گرافیکی قط عات منط قی
logical مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها
logical تابعی که از چندین عملگر منط قی مثل AND و OR تشکیل شده است
logical حرفی که به دیسک درایو یا فضای ذخیره سازی انتساب میشود که به عنوان درایو محل قابل استفاده است
logical معادل وضعیت منط قی درست یا یک
logical LU ارتاط بین وسایلی و LU را فراهم میکند و یک پروتکل peer-to-Reer است
logical مجموعه پروتکل IBM که امکان ارتباط در شبکه SNA فراهم میکند. W,W,LU حاوی کنترل بخش هستند
logical تابع بررسی یکسان بودن دو سیگنال منط قی
logical design طراحی منطقی
logical drives گردانندههای منطقی
logical empiricism منطق عملی
logical difference تفاضل منطقی
logical empiricism فلسفه عملی
logical expression مبین منطقی
logical fallacy سفسطه منطقی
logical file پرونده منطقی
logical format قالب بندی یا فرمت منطقی
logical file فایل منطقی
logical design طرح منطقی
logical state حالت یک منطقی
logical add جمع منطقی
logical cognition شناخت منطقی
logical 0 state حالت صفر منطقی
logical comparison مقایسه منطقی
logical connective رابط منطقی
logical connector رابط منطقی
logical decision تصمیم منطقی
logical design طراحی نطقی
logical instruction دستورالعمل منطقی
logical operation عمل منطقی
logical shift تغییر مکان منطقی
logical sum جمع منطقی
logical trace رد منطقی
logical unit واحد منطقی
logical connective رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
logical operators رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
logical conjunction عطف منطقی [ریاضی]
logical representation نمایش منطقی
logical record رکورد منطقی
logical operation عملکرد منطقی
logical operations عملیات منطقی
logical operator عملگر منطقی
logical positivism منطق عملی
logical positivism فلسفه عملی
logical positivism اثبات گرایی منطقی
logical product رکورد منطقی
logical reasoning استدلال منطقی
logical function تابع منطقی
logical error خطای منطقی
logical multiply ضرب منطقی
logical record مدرک منطقی
logical data design طرح داده منطقی
A logical remark has no answer. <proverb> یرف یساب جواب ندارد .
logical unit number شماره منطقی دستگاه
symbol علامت نمون
symbol رقم
symbol رمز اشاره شاخص
symbol اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
symbol علامت ترسیمی علامت فرمولی
symbol اشاره
symbol بصورت سمبل دراوردن
symbol مظهر
symbol نشانه
symbol رمز
symbol لیست بر چسب ها و نام ها در کامپایلر یا اسجلر که مربوط به آدرس آنها در برنامه که ماشین است
symbol نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی در نمودار
symbol سمبل
symbol نشانه یا تصویری که معرف چیزی است
symbol رمز اشاره
symbol نماد
symbol علامت
symbol نشان
term symbol نشانه جمله طیفی
tracking symbol نماد پیگردی
terminating symbol نماد پایان بخش
terminal symbol علامت پایانی
terminal symbol نماد پایانی
symbol table جدول علامت
symbol table جدول نمادها جدول نمادی
tracking symbol علامت کوچکی روی صفحه نمایش تصویر که محل مکان نما را نشان میدهد
universal symbol نماد همگانی
variable symbol نماد متغییر
status symbol نشانهی شان و اعتبار
abstract symbol نماد بی مسما
special symbol نماد خاص
shorthand symbol مخفف
status symbol علامت مقام
status symbol نماد منزلت
symbol table جدول نمادها
symbol stringe رشته نمادی
logic symbol نماد منطقی
accounting symbol علایم مشخصه حساب
aiming symbol ی که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است
annotation symbol علامت حاشیه نویسی
appropriation symbol کد بودجه
flowcharting symbol علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
flowchapt symbol نماد روند نما
authority symbol نماد قدرت
composite symbol علامت ترکیبی
connector symbol علامت اتصال
decision symbol علامت تصمیم
distinguished symbol نماد متمایز
base symbol علایم قراردادی مبنا
flowchart symbol نماد نمودار گردشی
mnemonic symbol نماد حفظی
symbol manipulation دستکاری نمادها
Symbol font نوع نوشتار Trve Type در ویندوز که حاوی تمام نشانه ها و حروف یونانی است
appropriation symbol کد اعتبار
special symbol نماد ویژه
punctuation symbol نماد نقطه گذاری
processing symbol علامت پردازش
logic symbol علامت منطقی
phallic symbol نماد قضیب
nonterminal symbol نماد غیر پایانی
external symbol علامت خارجی
input output symbol علامت ورودی- خروجی
external symbol dictionary فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
token [symbol, abbreviation] مخفف
symbol arrangement test ازمون نمادارایی
predefined process symbol علامت فرایند از پیش تعریف شده
predefined process symbol نماد فرایند از پیش تعریف شده
symbol digit test ازمون نماد- رقم
symbol substitution test ازمون جانشین سازی نمادها
It is not much of a reputation (status symbol) for one. اینهم برای آدم شهرت نشد
the Green Dot® [recycling symbol] علامت نقطه سبز [بازچرخی در محیط زیست]
kahn's test of symbol arrangement ازمون نماد ارایی کان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com