English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
long drinks نوشابه در گیلاس بلند
Other Matches
drinks اشامیدن
drinks نوشانیدن اشامیدنی
drinks نوشابه
drinks مشروب
drinks نوشیدنیها
al cololic drinks مشروبات
soft drinks نوشیدنی های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
Have you forgotten our drinks? آیا نوشیدنیهای ما را فراموش کرده اید؟
soft drinks نوشیدنی غیر الکلی
soft drinks نوشابه
He gets keyed up with a few drinks . با چند گیلاس مشروب میزان می شود
al cololic drinks مسکرات
nonalcoholic drinks نوشیدنی های غیر الکلی
soft drinks شربت
soft drinks نوشابه های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
alcohol-free drinks نوشیدنی های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
alcohol-free drinks نوشابه های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
After a few drinks, everyone got a bit high. پس از چند گیلاس مشروب کله ها همه گرم شد.
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on. طولش نده (زود باش )
as long as از زمانیکه
See you again . So long. به امید دیدار
at long last عاقبت
at long last اخرالامر
before long بزودی
at long last بالاخره
as long as ازوقتی که
as long as بمدت طولانی
as long as تا زمانیکه بمقدار زیاد
as long as بشرطی که
how long since is it? چند وقت پیش بوده است
not long a مدتی نگذشته است
as long as <idiom> به شرط اینکه ،به این شرط که
come a long way <idiom> برنامه بزرگی ریختن
before long بهمین زودی
To wish (long) for something. آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
for long مدت زیادی
very long برد خیلی زیاد
long course استخر 05 متر
so long as مادامی که بشرطی که
so long as تاوقتی که
so long بامیددیدار
so long خدا حافظ
long for اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
not long a go همین تازگی ها
not long a go چندی پیش
not long a چندوقت پیش
long little پاینده باد
long off موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
very long شعاع عمل زیاد
long a go مدت زیادی پیش
for long خیلی
get a long with you بروپی کارت
go long تلاش درپاس طولانی بجلو
how long تاکی تاچه وقت چقدر
long little زنده باد
how long since is it? چندوقت است
it will not take long طولی
it will not take long نخواهدکشید
it will not take long مدت زیادی نمیخواهد
long a مدت مدیدی بعد
long a مدتهاپس ازان
long a go مدتی پیش
long on موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
long- طی مسافت زیاد توپ
long- :اشتیاق داشتن
long مدت زیاد
long دراز
long دیر گذشته ازوقت
long طولانی
to say so long to somebody با کسی خداحافظی کردن
long بلند
long- دراز
long- طولانی طویل
long- مدید
long- توپ بلند به اوت
long- مناسب بودن
long- میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- طولانی
long- دیر گذشته ازوقت
long- کشیده
long- مدت زیاد
I've known her at least as long as you have. آشنایی من با او [زن] کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او [زن] است.
How long will it take? چقدر طول می کشد؟
long- بلند
long :اشتیاق داشتن
long توپ بلند به اوت
long طی مسافت زیاد توپ
long مناسب بودن
long میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long کشیده
long طولانی طویل
long مدید
long windedness پرگویی
long windedness روده درازی
long splice پیوند بلند
not long ago چندی پیش
of long continvance دیرپای
of long continvance ماندگار
of long duration دیرپای
long wind دراز نفسی
night long از سر شب تا بامداد
long tom درخت الواراسترالیایی
long ton تن بزرگ
long tom تغار یا فرف مخصوص طلاشویی
long tongue وراجی
not long ago اخیرا
long ton تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
long tongue پر حرفی
long tom توپ دریایی دور رس یاساحلی
long thrust تک نفوذی طولانی یادوردست
long thrust سخمه بلند
long thrust وضعیت سخمه بلند
long term بلند مدت
long shot کسیکه درمسابقات
long shot شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
long shot شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
I will not detain you long. خیلی وقتتون رو نمی گیرم.
long shunt شنت دراز
long sight دوربینی
long range جنگ افزار با برد زیاد یا برد بلند اتش دوردست
long shoreman گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
long shore کرانهای
long recoil عقب نشینی طولانی
long robe صورت کشیده
long robe ردای بلند
long run بلند مدت
long run دراز مدت
long run مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
long wind طاقت زیاد دویدن
long sea دریایی که خیزابهای بزرگ ومنظم دارد
long sight نظر دوررس
long sighted دوربین
long suffering رنجبر
long suffering زحمت کش
long suffering سختی کش
long suffering بردباری رنجبری
long suffering زحمت کشی
long shore وابسته بدریا کنار
long term دراز مدت
long term طویل المدت
long suffering رنج کش
long string خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
long sighted تیزبین
long sighted دوراندیش
long sightedness دوربینی
long sightedness دور اندیشی
long siht دور بینی
With a long face . با سبیل آویزان ( ناموفق وسر خورده )
long siht نظردور رس
long spot موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
long recoil طول عقب نشینی زیاد
in the long run <idiom> آینده دور،درآخر
How long can I park here? چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
Once in a while. At long intervals. دیر به دیر
in the long run در دراز مدت
We have a long journey before us . مسافرت طولانی در پیش داریم
long gallery اتاق طویل
long gallery راهرو طویل
long-house مسکن اشتراکی
to be long in coming خیلی طولش میدهد تا بیاید [برسد]
long term <adj.> دراز مدت
long-running آنچهمدتهادرحالاجراباشد
long-lost کسیکهمدتهایمدیدیاسترویتنشدهاست
long-lasting طولانیمدت
How long does it take by car? با اتومبیل چقدر طول می کشد؟
How long does it take on foot? پیاده چقدر طول می کشد؟
I had a long talk with him. با ایشان مفصلا" صحبت کردم
over the long run <idiom> درآخر
long shot <idiom> شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
long haul <idiom> مدت درازی بین کاری که ادامه داد
long haul <idiom> مسافت دراز یا سفرکردن
long face <idiom> افسرده وغمگین
In the long run right will out. <proverb> یق بالاخره آشکار مى شود .
How long will you be staying? چه مدت میخواهید بمانید؟
all day long <idiom> تمام روز
What's taking so long? چرا اینقدر طول میکشد؟
How long were you away from Iran ? چه مدت درایران نبودید ؟
With a long face . با لب ؟ لوچه آویزان ( اشاره به ناکامی وعدم موفقیت )
I will not detain you long. خیلی وقتتان را نمی گیرم.
He did not live long enough to … آنقدر عمر نکرد که ...
How long does the crossing take? چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
long term <adj.> بلند مدت
long-awaited زمانانتظار
long-drawn-out دور و دراز
to take long views دور اندیشی کردن
to pound a long سنگین رفتن
to pound a long کوبیدن و رفتن
to draw the long اغراق گفتن
third long period تناوب بزرگ مرتبه سوم
the long robe پیشه قضائی
the long robe لباس قضائی
the long and the short of it <idiom> نتیجه کلی
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
take long views دوراندیش بودن
second long period تناوب بزرگ دوم
of long standing بادوام
of long standing طولانی
long-drawn-out طویل
long-drawn-out بیش از اندازهی طولانی
long-standing دیرین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com