Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
long green
اسکناس پشت سبز
long green
دلار کاغذی پشت سبز
Other Matches
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on.
طولش نده (زود باش )
green PC
رایانه سبز
green
سبز کردن
green
سبزه چمن
green
معتدل
green
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green
سبزیجات
green PC
رایانه زیست بوم دوستانه
green
سبزشدن
through the green
منطقه قابل استفاده در بازی گلف
green
خرم
green
سبز
green
رنگ سبز
green
تازه
green
ترو تازه نارس
green
<idiom>
green
بی تجربه
green room
انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
green peak
دارکوب سبز
green pea
نخود اتابکی
green pea
نخود سبز
green onion
پیازچه
green old wound
زخم تازه
bromocresol green
سبز برموکرزول
green old wound
زخمی که گوشت نوبالانیاورده باشد
dark green
سبزسیر
green run
اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
green sand
ماسه تر
green soap
صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
green light
چراغ سمت راست
bowling green
چمن مخصوص بازی با گوی چوبی
green stuff
سبزیجات
green stuff
سبزی
green tea
چایی سبز
green thumb
استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
green stick
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
green tea
چای سبز
almond green
رنگ مغز پستهای
green old age
پیری باتندرستی وزنده دلی
drive the green
با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
emerald green
زمردی
green bone
نیزه ماهی
Green Book
مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
green concrete
بتن تازه ریخته شده
green concrete
بتن تازه
green concrete
بتن تر
green corn
ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
green crop
علف تازه
green crop
علیق سبز
green dragon
ارن
green dragon
فیل گوش
green dragon
لوف کبیر
green dragon
درافیون
green thumb
<idiom>
green eye
حسد
green eyed
حسود
green flag
پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
green blind
نابینادربرابر رنگ سبز سبزکور
green bice
رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
green bean
لوبیای سبز
emerald green
زمردین
emerald green
سبززمردی
green mold
کفک سبز
green meat
گیاه خوراکی
green meat
سبزی
green meat
گوشت کهنه
green manure
گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
forest green
سبز زیتونی
forest green
رنگ سبز تیره مایل بزرد
green jaundice
یرقان سبز
green with envy
<idiom>
green phosphor
فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
green jaundice
سبزی
grass green
رنگ سبز چمنی
green alga
جلبک سبز
green house
گرمخانه
green house
گلخانه
green gun
لوله پرتاب سبز
green thumbed
کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
malachite green
سبز مالاشیت
green cabbage
کلمسبز
green peas
نخودفرنگی
green russula
نوعیقارچسبز
green stool
مدفوع سبز رنگ
[پزشکی]
to turn green
سبز رنگ شدن
green space
فضایسبز
green walnut
گردویتازه
practice green
شروعبهسبزشدن
putting green
چمن سبز نزدیک محل سوراخ گلف
putting green
قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
bottle green
سبزپررنگ
Green Beret
تکاور - کماندو
green fingers
متبحردرپرورشگیاهانوسبزیجات
green beam
شعلهیسبز
green ball
توپسبز
pomona green
رنگ سبزو زردامیخته بهم که زردی ان بیشترنمایان باشد
mead green
سبز چمنی
olive green
رنگ سبز زیتونی روشن
pace of the green
سرعت گوی
pea green
زرد مایل بسبز
pea green
سبز نخودی
sap green
رنگ زرد مایل به سبز سیر
sea green
رنگ سبز مایل بابی
to incline to green
بسیبزی زدن
to incline to green
یا مایل بودن
village green
میدان دهکده
Green Berets
سبز کلاهان
green card
کارت سبز
green cards
کارت سبز
green pepper
فلفل سبز
green peppers
فلفل سبز
green beans
لوبیا سبز
green turtle
لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
kendal green
پارچه پشمی سبزرنگ
jade green
رنک سبزمایل به ابی
deep green
رنگ سبز تند و تیره
as green as grass
<idiom>
کم تجربه و ناشی
green with envy
از حسادت ترکیدن
jade green
رنگ سبز یشمی
By the green grass .
کنار چمن های سبز وخرم
in the green tree
بخت سبز
in the green tree
خوشبخت
in the green tree
سرسبز
pea-green
سبز نخودی
green wood
چوب تر
green eye
رشک
green vitriol
زاج سبز
green vegetable
سبزی خوراکی
Dear Mr. Green .
آقای گرین عزیز ( محترم )
prophet's green
رنگ سبز نبی
[این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
Green architecture
معماری سبز
green revolution
انقلاب سبز
Green architecture
[ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
green roof
[سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
green salad
سالادسبز
green belt
کمربند سبز
green belts
کمربند سبز
Green Party
حزبسبز - حزبیکهبرایحفافتازمحیطزیستتلاشمیکند
Green Paper
برگهنظرخواهی
Light green.
رنگ سبز روشن
red green blindness
رنگ کوری سبز- قرمز
red, green, blue
سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
red, green, blue
سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
green with a blue tint
سبز مایل به ابی
To turn green with envy.
از حسد ترکیدن
to paint adoor green
دری را رنگ سبز زدن
to paint adoor green
رنگ سبز بدری زدن
yellow green alga
جلبک دارای رنگدانه زرد تا سبز
This painting has a green background.
زمینه این تابلو سبز است
green mountain boy
مرد بومی یا ساکن ورمونت
green sand mold
قالب تر
green sand molding
قالب ریزی تر
give someone the green light
<idiom>
اجازه ادامه به کار رادادن
green barley for fodder
قصیل
give someone the green light
چراغ سبز نشان دادن
moss green color
سبز جلبکی
fine green marble
سنگ گندمی
all nature looked green
طبیعت سراسر سبز بود
moss green color
رنگ سبز ماشی
all nature looked green
همه جا سبز بود
Here ist my Green card.
بفرمائید این کارت سبز من است.
green barley for fodder
خصیل
crown green bowls
بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
A green leaf is the gift of a dervish .
<proverb>
برگ سبزى است تیفه درویش .
red green blue monitor
مانیتور قرمز- سبز- ابی
the Green Dot®
[recycling symbol]
علامت نقطه سبز
[بازچرخی در محیط زیست]
As sure as
[God made]
little green apples he'll be back.
او
[مرد]
صد در صد دوباره می آید.
Green tea is esteemed for its health-giving properties.
ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
long a go
مدت زیادی پیش
long-
:اشتیاق داشتن
long for
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
To wish (long) for something.
آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
See you again . So long.
به امید دیدار
long-
دیر گذشته ازوقت
long-
کشیده
to say so long to somebody
با کسی خداحافظی کردن
long-
طولانی طویل
long-
مدید
long a
مدتهاپس ازان
long a
مدت مدیدی بعد
long a go
مدتی پیش
long
طی مسافت زیاد توپ
long
کشیده
long-
طی مسافت زیاد توپ
long-
طولانی
long-
توپ بلند به اوت
long
دراز
long-
مدت زیاد
long-
بلند
long
طولانی طویل
very long
شعاع عمل زیاد
long
دیر گذشته ازوقت
long-
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
مناسب بودن
long
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
not long a
چندوقت پیش
not long a
مدتی نگذشته است
not long a go
چندی پیش
not long a go
همین تازگی ها
long-
مناسب بودن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com