Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 204 (10 milliseconds)
English	Persian
long headed	سر دراز
long headed	زیرک
long headed	عیار
long headed	درازسر
Other Matches
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on.	طولش نده (زود باش )
many headed	بسیارسر
headed	نوک دار
two headed	دوسر
many headed	چند سر
headed	رسیده
headed	سردار
wooden headed	کودن
muddle-headed	کودن
muddle headed	کودن
grey headed	سابقه دار
grey headed	موسفیدکرده
grey headed	پیر
beetle headed	کودن
wrong-headed	سرسخت
clear-headed	سرسبک
clear-headed	هوشیار
wrong-headed	لجباز
wrong-headed	مصر
narrow headed	سر باریک
hammer headed	دارای سری مانندسرچکش کودن
wrong-headed	کجرو
hoary headed	مو سفید
hoary headed	ریش سفید
hammer headed	کله خشک
clear headed	هوشیار
clear headed	سرسبک
wooden-headed	کودن
pig headed	کله شق
pig headed	خودسر
swollen-headed	مغرورانهرفتارکردن
gaff headed	بادبان چهارضلعی نیازمند به میله
big-headed	آدم مغروروازخودراضی-کسیکهتصورمیکنددرموردیخیلیمطلعاست
fiddle headed	بشکل سرویولون
fiddle headed	دارای دماغه طوماری
headed notepaper	سربرگ
empty headed	بی مخ
empty headed	خشک مغز
bull headed	کله شق
beef headed	بیف
addle headed	گیج
addle headed	بیمغز
addle headed	کودن
pig headed	کودن
pig-headed	کله شق
pig-headed	خودسر
pig-headed	کودن
fat headed	احمق
fat headed	کودن
hard headed	مردمنطقی
hard headed	مردعملی
hard-headed	مردمنطقی
hard-headed	مردعملی
beef headed	کندذهن
white headed	دارای موی سفید
woolly headed	مغشوش گیج و حواس پرت
hot-headed	زودخشم
hot-headed	آتشی مزاج
hot-headed	نارخوی
hot-headed	تندخو
hot-headed	عجول
hot-headed	شتابگر
hot-headed	بیشکیب
hot-headed	ناشکیبا
woolly headed	دارای سر پشمالو
white headed	سفیدبخت
shock headed	انبوه گیسو دارای موی فراوان
light headed	سبک سر
light headed	بی فکر
light headed	گیج حواس پرت
light-headed	سبک سر
light-headed	بی فکر
soft headed	ساده لوح
light-headed	گیج حواس پرت
addle headed	بی کله
scald headed	کچل
hot-headed	نابردبار
level-headed	معقولانه
empty-headed	تهی مغز
wrong-headed	کلهشق
level-headed	متعادل
level-headed	ترازخوی
level-headed	راستبین
hot-headed	بزنبهادر
level-headed	معقول
Empty headed Blockhead .	کله پوک
cross-headed tip	سرچهارگوش
square-headed tip	سرچهاگوش
Swollen – headed . Conceited .	کله پرباد
Obstinate . pig – headed.	کله شق
white headed cabbage	کلم پیچ
A frivolous person . Light – headed.	آدم سبک ( جلف ؟سبکسر )
He seems to be a level – headed ( rational and knowledgeale ) boss .	رئیس فهمیده ای بنظر می رسد ( می آید )
He is absent- minded . He is muddle - headed . He is thick.	گیج است [حواسش پرت است]
not long a	چندوقت پیش
long little	زنده باد
long little	پاینده باد
for long	خیلی
for long	مدت زیادی
long off	موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
long a go	مدتی پیش
it will not take long	نخواهدکشید
it will not take long	مدت زیادی نمیخواهد
long a	مدتهاپس ازان
long a	مدت مدیدی بعد
long on	موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
before long	بهمین زودی
long a go	مدت زیادی پیش
not long a	مدتی نگذشته است
it will not take long	طولی
how long	تاکی تاچه وقت چقدر
not long a go	چندی پیش
very long	شعاع عمل زیاد
very long	برد خیلی زیاد
long for	اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
so long as	تاوقتی که
so long	بامیددیدار
so long	خدا حافظ
go long	تلاش درپاس طولانی بجلو
get a long with you	بروپی کارت
so long as	مادامی که بشرطی که
how long since is it?	چند وقت پیش بوده است
how long since is it?	چندوقت است
not long a go	همین تازگی ها
long course	استخر 05 متر
long-	دراز
long	طی مسافت زیاد توپ
long	مناسب بودن
long	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long	:اشتیاق داشتن
long	دیر گذشته ازوقت
long	کشیده
long	مدید
long	طولانی طویل
I've known her at least as long as you have.	آشنایی من با او [زن] کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او [زن] است.
How long will it take?	چقدر طول می کشد؟
long	دراز
long	مدت زیاد
long-	مدت زیاد
long-	طولانی
long	طولانی
long-	طولانی طویل
long-	مدید
long-	کشیده
long-	دیر گذشته ازوقت
long-	:اشتیاق داشتن
long	بلند
long	توپ بلند به اوت
long-	مناسب بودن
long-	طی مسافت زیاد توپ
long-	توپ بلند به اوت
long-	بلند
to say so long to somebody	با کسی خداحافظی کردن
come a long way <idiom>	برنامه بزرگی ریختن
as long as <idiom>	به شرط اینکه ،به این شرط که
as long as	تا زمانیکه بمقدار زیاد
as long as	بشرطی که
To wish (long) for something.	آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
See you again . So long.	به امید دیدار
as long as	ازوقتی که
as long as	از زمانیکه
as long as	بمدت طولانی
at long last	بالاخره
at long last	عاقبت
long-	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
before long	بزودی
at long last	اخرالامر
long sight	دوربینی
long sighted	دوربین
long shot	شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
long shot	شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
long sight	نظر دوررس
long shunt	شنت دراز
not long ago	اخیرا
not long ago	چندی پیش
of long standing	طولانی
long shore	کرانهای
long shore	وابسته بدریا کنار
long shoreman	گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
long shot	کسیکه درمسابقات
of long standing	بادوام
long ton	تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
of long duration	مدید
of long duration	دیرپای
of long continvance	ماندگار
of long continvance	دیرپای
long sighted	تیزبین
night long	از سر شب تا بامداد
long ton	تن بزرگ
long tom	درخت الواراسترالیایی
long tom	تغار یا فرف مخصوص طلاشویی
long tom	توپ دریایی دور رس یاساحلی
long thrust	تک نفوذی طولانی یادوردست
long thrust	سخمه بلند
long thrust	وضعیت سخمه بلند
long term	بلند مدت
long term	طویل المدت
long term	دراز مدت
long suffering	زحمت کشی
long string	خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com