Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English
Persian
long necked
گردن دراز
Search result with all words
long necked flask
بالن گردن دراز
Other Matches
stiff-necked
خودسر
open-necked
پیراهنیابلوزبدونیقه
three necked flask
بالن سه دهانه
low necked
یقه باز
polo-necked
نوعیپولیور
low necked
دکولته
two necked flask
بالن دو دهانه
low-necked
یقه باز
low-necked
دکولته
narrow necked
گردن باریک
stiff necked
سرسخت
stiff necked
گردن کلفت
ring necked
طوق دار
stiff necked
کله شق
stiff-necked
کله شق
stiff-necked
گردن کش
short necked flask
بالن گردن کوتاه
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on.
طولش نده (زود باش )
at long last
بالاخره
as long as
بشرطی که
as long as
تا زمانیکه بمقدار زیاد
as long as
بمدت طولانی
as long as
ازوقتی که
as long as
از زمانیکه
at long last
عاقبت
long little
پاینده باد
To wish (long) for something.
آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
See you again . So long.
به امید دیدار
so long as
تاوقتی که
long little
زنده باد
at long last
اخرالامر
before long
بزودی
long a
مدتهاپس ازان
long a go
مدتی پیش
long a go
مدت زیادی پیش
long for
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
not long a
چندوقت پیش
so long as
مادامی که بشرطی که
so long
بامیددیدار
so long
خدا حافظ
not long a
مدتی نگذشته است
not long a go
چندی پیش
not long a go
همین تازگی ها
long a
مدت مدیدی بعد
it will not take long
مدت زیادی نمیخواهد
before long
بهمین زودی
for long
مدت زیادی
for long
خیلی
get a long with you
بروپی کارت
go long
تلاش درپاس طولانی بجلو
how long since is it?
چند وقت پیش بوده است
how long since is it?
چندوقت است
very long
شعاع عمل زیاد
very long
برد خیلی زیاد
it will not take long
طولی
it will not take long
نخواهدکشید
long course
استخر 05 متر
as long as
<idiom>
به شرط اینکه ،به این شرط که
long-
توپ بلند به اوت
long-
طولانی طویل
long-
دراز
long
مدت زیاد
long
طولانی
long
بلند
to say so long to somebody
با کسی خداحافظی کردن
long-
مدید
long-
کشیده
long-
دیر گذشته ازوقت
long-
بلند
how long
تاکی تاچه وقت چقدر
long-
مدت زیاد
long-
طی مسافت زیاد توپ
long-
مناسب بودن
long-
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
:اشتیاق داشتن
I've known her at least as long as you have.
آشنایی من با او
[زن]
کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او
[زن]
است.
long
کشیده
long
دیر گذشته ازوقت
long
طولانی طویل
long
دراز
long
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
طولانی
long off
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
long on
موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
long
مدید
long
:اشتیاق داشتن
long
مناسب بودن
come a long way
<idiom>
برنامه بزرگی ریختن
long
طی مسافت زیاد توپ
How long will it take?
چقدر طول می کشد؟
long
توپ بلند به اوت
long tom
تغار یا فرف مخصوص طلاشویی
long range
دور برد
not long ago
اخیرا
not long ago
چندی پیش
long tom
درخت الواراسترالیایی
long ton
تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
night long
از سر شب تا بامداد
long windedness
پرگویی
long windedness
روده درازی
long wind
طاقت زیاد دویدن
long sightedness
دوربینی
of long continvance
دیرپای
long wind
دراز نفسی
long tongue
پر حرفی
long tongue
وراجی
long ton
تن بزرگ
long tom
توپ دریایی دور رس یاساحلی
long sight
نظر دوررس
long shore
وابسته بدریا کنار
long shore
کرانهای
long sea
دریایی که خیزابهای بزرگ ومنظم دارد
long siht
نظردور رس
long run
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
long splice
پیوند بلند
long spot
موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
long string
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
long sightedness
دور اندیشی
long sighted
دوراندیش
long sight
دوربینی
long sighted
دوربین
long shunt
شنت دراز
long shot
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
long shot
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
long shot
کسیکه درمسابقات
long shoreman
گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
long sighted
تیزبین
long suffering
رنج کش
long run
دراز مدت
I will not detain you long.
خیلی وقتتان را نمی گیرم.
long suffering
بردباری رنجبری
long suffering
زحمت کشی
long term
دراز مدت
long term
طویل المدت
long term
بلند مدت
long thrust
وضعیت سخمه بلند
long thrust
سخمه بلند
long suffering
سختی کش
long range
با برد زیاد
long robe
ردای بلند
long robe
صورت کشیده
long suffering
رنجبر
long suffering
زحمت کش
long recoil
عقب نشینی طولانی
long siht
دور بینی
long recoil
طول عقب نشینی زیاد
long range
جنگ افزار با برد زیاد یا برد بلند اتش دوردست
long thrust
تک نفوذی طولانی یادوردست
I will not detain you long.
خیلی وقتتون رو نمی گیرم.
over the long run
<idiom>
درآخر
long shot
<idiom>
شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
long haul
<idiom>
مدت درازی بین کاری که ادامه داد
long haul
<idiom>
مسافت دراز یا سفرکردن
long face
<idiom>
افسرده وغمگین
all day long
<idiom>
تمام روز
How long were you away from Iran ?
چه مدت درایران نبودید ؟
With a long face .
با لب ؟ لوچه آویزان ( اشاره به ناکامی وعدم موفقیت )
He did not live long enough to …
آنقدر عمر نکرد که ...
I had a long talk with him.
با ایشان مفصلا" صحبت کردم
With a long face .
با سبیل آویزان ( ناموفق وسر خورده )
Once in a while. At long intervals.
دیر به دیر
We have a long journey before us .
مسافرت طولانی در پیش داریم
long-running
آنچهمدتهادرحالاجراباشد
long-lost
کسیکهمدتهایمدیدیاسترویتنشدهاست
in the long run
<idiom>
آینده دور،درآخر
In the long run right will out.
<proverb>
یق بالاخره آشکار مى شود .
How long will you be staying?
چه مدت میخواهید بمانید؟
long ball
[شوت کردن بلند توپ]
[فوتبال]
long term
<adj.>
بلند مدت
long term
<adj.>
دراز مدت
to be long in coming
خیلی طولش میدهد تا بیاید
[برسد]
long-house
مسکن اشتراکی
long gallery
راهرو طویل
long gallery
اتاق طویل
in the long run
در دراز مدت
How long can I park here?
چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
How long does it take by car?
با اتومبیل چقدر طول می کشد؟
How long does it take on foot?
پیاده چقدر طول می کشد؟
How long does the crossing take?
چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
What's taking so long?
چرا اینقدر طول میکشد؟
long-lasting
طولانیمدت
long vacation
تعطیلاتتابستانی
to pound a long
سنگین رفتن
to pound a long
کوبیدن و رفتن
to draw the long
اغراق گفتن
third long period
تناوب بزرگ مرتبه سوم
the long robe
پیشه قضائی
the long robe
لباس قضائی
the long and the short of it
<idiom>
نتیجه کلی
the long and the short of it
<idiom>
آنچه گفتنی است
take long views
دوراندیش بودن
long-awaited
زمانانتظار
second long period
تناوب بزرگ دوم
of long standing
بادوام
of long standing
طولانی
of long duration
مدید
of long duration
دیرپای
to take long views
دور اندیشی کردن
long-drawn-out
دور و دراز
long-drawn-out
طویل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com