Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English
Persian
long period
دوره بلند مدت
Search result with all words
first long period
تناوب بزرگ اول
long run period
دوران محاسبه بلند مدت
second long period
تناوب بزرگ دوم
third long period
تناوب بزرگ مرتبه سوم
Other Matches
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on.
طولش نده (زود باش )
period
عادت ماهانه
period
زمان تناوب پریود
at a later period
بعدها
period
نوبت مرحله
period
زمان تناوب دوره
period
مدت زمان
period
دوره زمان
period
گذشت زمان
at a later period
در موقع دیگر
on period
مدت رسانایی
period
فاصله زمان
off period
مدت نارسانایی
period
آمریکا # علامت چاپ در انتهای متن .
period
تناوب
period
عصر
period
نتیجه غایی
period
گردش
period
موقع
period
مکث
period
نوبت ایست
period
دوره
period
نقطه پایان جمله
period
گاه
period
حد
period
طمث
period
قاعده زنان
period
وقت روزگار
period
جمله کامل
period
مدت
period
پایان
period
دوره تناوب
period
دوره تناوبی
period
زمان
period
لحظه
period
نقطه
period
کمال
period
دوران
period
روزگار نوبت
period
منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
critical period
دوره بحرانی
budget period
زمان بودجه
coking period
زمان کک سازی
conducting period
دوره رسانایی
contract period
دوره قرارداد
contract period
مدت قرارداد
control period
دوره کنترل اماد
control period
مدت زمان کنترل و بررسی اماد
cooling period
زمان انتظار
cooling period
زمان بازار خراب کن
critical period
دوره شاخص
blocking period
دوره وقفه
reasonable period
مدت معقول
action period
دوره کنش
refractory period
دوره بی پاسخی
remainder of the period
باقیمانده مدت
retention period
دوره ابقا
guarantee period
دوره ضمانت
retrace period
دوره بازگشت
right for a prescribed period
رقبی
budget period
دوره بودجه
rest period
دوره استراحت
scan period
دورهء پویش
light period
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
base period
زمان مبنا
short period
دوره کوتاه
sidereal period
دوره تناوب نجومی
pulse period
تناوب پالس
sidereal period
پریودنجومی
transattack period
مدت ادامه تک اتمی
For a period of one month.
به مدت یک ما ؟
transition period
دوره گذار
idle period
دوره استراحت
idle period
زمان توقف
idle period
پریود بی باری
impluse period
زمان تناوب ضربه جریان
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final .
همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد )
incubation period
دوره رشد نهفته
induction period
دوره انگیزش
infection period
دوره نهفتگی
period of incubation
دوره نهفتگی
wave period
زمان تناوب امواج دریا
latency period
دوره نهفتگی
latent period
دوره کمون مرض
limitation period
دوره محدودیت
transattack period
زمان اجرای تک اتمی
gurantee period
مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
curfew period
ساعات منع عبور و مرور
design period
مدت طرح
earthquake period
دوره تناوب زلزله
transition period
دوره انتقال
extra period
وقت اضافی
financial period
دوره مالی
payoff period
دوره بازگشت سرمایه
synodic period
month lunar
synodic period
دوره تناوب هلالی
synodic period
پریودهلالی
germinal period
دوره نوجنینی
the girls of the period
دختران امروزی
grace period
دوره مهلت
to put a period to
بپایان رساندن
guarantee period
مدت تضمین
gurantee period
دوره نگهداری تاسیسات
limitation period
مدت مرور زمان
production period
دوره تولید
three-month period
سه ماه
payback period
دوره برگشت
payback period
دوره برگشت سرمایه
payout period
دوره بازگشت سرمایه
period of concentration
زمان تمرکز
period of concentration
در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
period of concentration
می پیماید
period of delivery
دوره تحویل
period of grace
مهلت پرداخت
curfew period
ساعات خاموشی
period of grace
مهلت
period of grace
ضرب الاجل
period of hire
مدت اجاره
period of instrument
دوره سنجه
period of office
دوره تصدی
payback period
دوره بازپرداخت
oxidizing period
دوره اکسیداسیون
oxidizing period
دوره احیاء
maintenance period
دوره نگهداری
cooling off period
دوره ملایمت
cooling off period
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period
دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period
دوره ملایمت
cooling-off period
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period
دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
maintenance period
دوره تعمیرات
maintenance period
زمان تعمیرات
measuring period
مدت سنجش
measuring period
دوره سنجش
melting period
دوره ذوب
neonatal period
دوره نوزادی
orbital period
پریود اربیتالی
orbital period
تناوب مداری
period of prescription
مدت مرور زمان
three-month period
دوره سه ماهه
probationary period
دوره ازمایشی
time period
گذشت زمان
time period
فاصله زمان
time period
دوره زمان
period of vibratio
دوره ارتعاش
porolongation of a period
تمدید مدتی
practice period
دوره تمرین
probationary period
دوره ازادی مشروط
Safavid period
دوران صفویه
[اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
quarterly period
سه ماه
quarterly period
دوره سه ماهه
period of production
دوره تولید
period of roll
دوره تناوب
period of roll
زمان تناوب چرخش
interlook dormant period
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
right of benefit for a prescribed period
حق رقبی
half life period
تناوب یا دوره نیم عمر
relative refractory period
دوره بی پاسخی نسبی
half life period
مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
waiving of the remainder period
marriage temporary a of
fundamental period vibration
دوره اصلی ارتعاش
light load period
زمان بار کم
absolute refractory period
دوره بی پاسخی مطلق
grant a period of grace
مهلت دادن
grant a period of grace
ضرب الاجل تعیین کردن تمهیل
grant a period of grace
امهال
credit for an unlimited period
اعتبار برای مدت نامحدود
waiving of the remainder period
بذل مدت
period/stretch/lapse of time
دوره زمان
period/stretch/lapse of time
فاصله زمان
period/stretch/lapse of time
گذشت زمان
so long as
تاوقتی که
long a go
مدت زیادی پیش
long a go
مدتی پیش
long a
مدتهاپس ازان
so long as
مادامی که بشرطی که
long little
پاینده باد
so long
خدا حافظ
not long a go
همین تازگی ها
long course
استخر 05 متر
long little
زنده باد
very long
برد خیلی زیاد
very long
شعاع عمل زیاد
not long a
چندوقت پیش
not long a
مدتی نگذشته است
so long
بامیددیدار
not long a go
چندی پیش
long for
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
long on
موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
long off
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
long a
مدت مدیدی بعد
long-
طولانی
at long last
بالاخره
at long last
عاقبت
at long last
اخرالامر
before long
بزودی
before long
بهمین زودی
long-
مدت زیاد
long-
دراز
long
مدت زیاد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com