Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
long primer
حروف 01 پونط
Other Matches
primer
کتاب راهنما یا کتار دستورات ساده و مثالها که نحوه کار برنامه یا اپراتورهای سیستم جدید را نشان میدهد
primer
استر
primer
ماده منفجره مقدم
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
پیش قطار
primer
کتاب الفباء
primer
مبادی اولیه بتونه
primer
چاشنی
primer
وابسته بدوران بشر اولیه
primer
باستانی ابتدایی
cannon primer
چاشنی توپ
cannon primer
چاشنی خرج توپ
chromate primer
استر کرومات
electric primer
چاشنی الکتریکی
igniting primer
چاشنی مشتعل کننده
great primer
حروف 81 پونط
primer setback
لگدچاشنی
primer setback
عقب نشستن چاشنی
primer leak
نشد کردن چاشنی
primer leak
خروج گازاز ته چاشنی
primer pouch
محفظه چاشنی
primer pouch
کیف یافانوسقه چاشنی
primer seat
مقر چاشنی
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on.
طولش نده (زود باش )
at long last
اخرالامر
for long
مدت زیادی
before long
بهمین زودی
before long
بزودی
at long last
بالاخره
as long as
از زمانیکه
long little
زنده باد
come a long way
<idiom>
برنامه بزرگی ریختن
as long as
<idiom>
به شرط اینکه ،به این شرط که
at long last
عاقبت
See you again . So long.
به امید دیدار
To wish (long) for something.
آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
as long as
بشرطی که
as long as
تا زمانیکه بمقدار زیاد
as long as
بمدت طولانی
as long as
ازوقتی که
long little
پاینده باد
for long
خیلی
get a long with you
بروپی کارت
long a go
مدت زیادی پیش
not long a
چندوقت پیش
not long a
مدتی نگذشته است
not long a go
چندی پیش
so long as
مادامی که بشرطی که
so long as
تاوقتی که
so long
بامیددیدار
so long
خدا حافظ
not long a go
همین تازگی ها
long a go
مدتی پیش
long a
مدتهاپس ازان
long a
مدت مدیدی بعد
how long
تاکی تاچه وقت چقدر
how long since is it?
چند وقت پیش بوده است
how long since is it?
چندوقت است
very long
شعاع عمل زیاد
very long
برد خیلی زیاد
it will not take long
طولی
it will not take long
نخواهدکشید
it will not take long
مدت زیادی نمیخواهد
long for
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
long course
استخر 05 متر
long-
مدت زیاد
long
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
کشیده
I've known her at least as long as you have.
آشنایی من با او
[زن]
کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او
[زن]
است.
How long will it take?
چقدر طول می کشد؟
long-
مدید
long-
طولانی طویل
long-
دراز
to say so long to somebody
با کسی خداحافظی کردن
long-
دیر گذشته ازوقت
long-
طولانی
long-
بلند
long-
طی مسافت زیاد توپ
long-
مناسب بودن
long-
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
:اشتیاق داشتن
long-
توپ بلند به اوت
long
مدت زیاد
long
طولانی
long on
موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
go long
تلاش درپاس طولانی بجلو
long
:اشتیاق داشتن
long
دراز
long
طولانی طویل
long
مدید
long
کشیده
long
دیر گذشته ازوقت
long
طی مسافت زیاد توپ
long
بلند
long
مناسب بودن
long off
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
long
توپ بلند به اوت
long tongue
وراجی
long ton
تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
of long continvance
دیرپای
long windedness
پرگویی
of long continvance
ماندگار
long ton
تن بزرگ
long robe
ردای بلند
not long ago
چندی پیش
long tongue
پر حرفی
long wind
دراز نفسی
not long ago
اخیرا
long wind
طاقت زیاد دویدن
night long
از سر شب تا بامداد
long windedness
روده درازی
long range
دور
long tom
درخت الواراسترالیایی
long sight
دوربینی
long siht
دور بینی
long siht
نظردور رس
long sea
دریایی که خیزابهای بزرگ ومنظم دارد
long splice
پیوند بلند
long spot
موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
long string
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
long suffering
رنج کش
long suffering
رنجبر
long suffering
زحمت کش
long shore
کرانهای
long sightedness
دوربینی
long shot
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
long shot
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
long shot
کسیکه درمسابقات
long shoreman
گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
long sight
نظر دوررس
long sighted
دوربین
long sighted
تیزبین
long sighted
دوراندیش
long shore
وابسته بدریا کنار
long suffering
سختی کش
long shunt
شنت دراز
long term
بلند مدت
long thrust
وضعیت سخمه بلند
long range
جنگ افزار با برد زیاد یا برد بلند اتش دوردست
long range
با برد زیاد
long thrust
سخمه بلند
long thrust
تک نفوذی طولانی یادوردست
long tom
توپ دریایی دور رس یاساحلی
long range
دور برد
long term
طویل المدت
long recoil
طول عقب نشینی زیاد
long run
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
long suffering
بردباری رنجبری
long suffering
زحمت کشی
long sightedness
دور اندیشی
long run
دراز مدت
long run
بلند مدت
long robe
صورت کشیده
long recoil
عقب نشینی طولانی
long term
دراز مدت
long tom
تغار یا فرف مخصوص طلاشویی
I will not detain you long.
خیلی وقتتان را نمی گیرم.
In the long run right will out.
<proverb>
یق بالاخره آشکار مى شود .
in the long run
<idiom>
آینده دور،درآخر
over the long run
<idiom>
درآخر
long shot
<idiom>
شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
long haul
<idiom>
مدت درازی بین کاری که ادامه داد
long haul
<idiom>
مسافت دراز یا سفرکردن
long face
<idiom>
افسرده وغمگین
all day long
<idiom>
تمام روز
How long were you away from Iran ?
چه مدت درایران نبودید ؟
With a long face .
با لب ؟ لوچه آویزان ( اشاره به ناکامی وعدم موفقیت )
He did not live long enough to …
آنقدر عمر نکرد که ...
I had a long talk with him.
با ایشان مفصلا" صحبت کردم
With a long face .
با سبیل آویزان ( ناموفق وسر خورده )
Once in a while. At long intervals.
دیر به دیر
We have a long journey before us .
مسافرت طولانی در پیش داریم
How long will you be staying?
چه مدت میخواهید بمانید؟
What's taking so long?
چرا اینقدر طول میکشد؟
How long does the crossing take?
چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
I will not detain you long.
خیلی وقتتون رو نمی گیرم.
long ball
[شوت کردن بلند توپ]
[فوتبال]
long term
<adj.>
بلند مدت
long term
<adj.>
دراز مدت
to be long in coming
خیلی طولش میدهد تا بیاید
[برسد]
long-house
مسکن اشتراکی
long gallery
راهرو طویل
long gallery
اتاق طویل
in the long run
در دراز مدت
How long can I park here?
چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
How long does it take by car?
با اتومبیل چقدر طول می کشد؟
How long does it take on foot?
پیاده چقدر طول می کشد؟
long-running
آنچهمدتهادرحالاجراباشد
long-lost
کسیکهمدتهایمدیدیاسترویتنشدهاست
long-drawn-out
دور و دراز
to take long views
دور اندیشی کردن
to pound a long
سنگین رفتن
to pound a long
کوبیدن و رفتن
to draw the long
اغراق گفتن
third long period
تناوب بزرگ مرتبه سوم
the long robe
پیشه قضائی
the long robe
لباس قضائی
the long and the short of it
<idiom>
نتیجه کلی
the long and the short of it
<idiom>
آنچه گفتنی است
take long views
دوراندیش بودن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com