Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
long vacation
تعطیلاتتابستانی
Search result with all words
vacation monthes long
تعطیل 3 ماه
vacation monthes long
نفوذ دوررس
Other Matches
vacation
استراحت
to take a vacation
به تعطیلات رفتن
vacation
فاصله دو اجلاس
vacation
مرخصی
vacation
به تعطیل رفتن
vacation
مرخصی گرفتن
vacation
اسودگی
to take a vacation
مرخصی گرفتن
vacation
بیکاری
vacation
تعطیل
vacation
مرخصی مهلت
vacation sittings
جلسات دادگاه که در فاصله دو اجلاس برای کارهای مهم و ضروری تشکیل میشود
to be away on vacation
[American]
داشتن مرخصی
to be away on vacation
[American]
در مرخصی بودن
vacation camp
[American E]
تفریحگاه تعطیلی
vacation camp
[American E]
پایگاه تابستانی
how much does a vacation cost?
[American E]
[when amount is indeterminate]
<idiom>
من هم جوابی ندارم.
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
how much does a vacation cost?
[American E]
[when amount is indeterminate]
<idiom>
من هم نمی دانم
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on.
طولش نده (زود باش )
at long last
بالاخره
come a long way
<idiom>
برنامه بزرگی ریختن
as long as
<idiom>
به شرط اینکه ،به این شرط که
See you again . So long.
به امید دیدار
before long
بهمین زودی
as long as
بشرطی که
at long last
اخرالامر
at long last
عاقبت
as long as
تا زمانیکه بمقدار زیاد
as long as
بمدت طولانی
as long as
ازوقتی که
as long as
از زمانیکه
long for
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
before long
بزودی
To wish (long) for something.
آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
very long
برد خیلی زیاد
long course
استخر 05 متر
so long as
مادامی که بشرطی که
so long as
تاوقتی که
so long
بامیددیدار
so long
خدا حافظ
not long a go
همین تازگی ها
not long a go
چندی پیش
not long a
مدتی نگذشته است
not long a
چندوقت پیش
long little
زنده باد
long little
پاینده باد
long off
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
very long
شعاع عمل زیاد
long a go
مدت زیادی پیش
long a go
مدتی پیش
for long
مدت زیادی
for long
خیلی
get a long with you
بروپی کارت
go long
تلاش درپاس طولانی بجلو
how long
تاکی تاچه وقت چقدر
long-
طولانی
how long since is it?
چند وقت پیش بوده است
how long since is it?
چندوقت است
it will not take long
طولی
it will not take long
نخواهدکشید
it will not take long
مدت زیادی نمیخواهد
long a
مدت مدیدی بعد
long a
مدتهاپس ازان
long on
موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
long-
توپ بلند به اوت
long-
دراز
long
مدت زیاد
to say so long to somebody
با کسی خداحافظی کردن
long-
طی مسافت زیاد توپ
long-
طولانی طویل
long-
مدید
long
طولانی طویل
long
مدید
long-
کشیده
long-
دیر گذشته ازوقت
long-
:اشتیاق داشتن
long-
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
مدت زیاد
long-
بلند
long-
مناسب بودن
long
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
I've known her at least as long as you have.
آشنایی من با او
[زن]
کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او
[زن]
است.
long
توپ بلند به اوت
long
طی مسافت زیاد توپ
long
طولانی
long
مناسب بودن
long
دراز
long
بلند
long
کشیده
long
:اشتیاق داشتن
How long will it take?
چقدر طول می کشد؟
long
دیر گذشته ازوقت
of long duration
دیرپای
of long continvance
ماندگار
long tom
درخت الواراسترالیایی
night long
از سر شب تا بامداد
long tom
توپ دریایی دور رس یاساحلی
long thrust
تک نفوذی طولانی یادوردست
long thrust
سخمه بلند
of long continvance
دیرپای
long windedness
پرگویی
long windedness
روده درازی
the long robe
لباس قضائی
long wind
طاقت زیاد دویدن
not long ago
اخیرا
long wind
دراز نفسی
long tongue
پر حرفی
long tongue
وراجی
long ton
تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
not long ago
چندی پیش
long ton
تن بزرگ
long tom
تغار یا فرف مخصوص طلاشویی
long thrust
وضعیت سخمه بلند
long shoreman
گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
I will not detain you long.
خیلی وقتتون رو نمی گیرم.
long sight
نظر دوررس
long sight
دوربینی
long shunt
شنت دراز
long shot
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
long shot
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
long shot
کسیکه درمسابقات
long shore
وابسته بدریا کنار
long shore
کرانهای
long sea
دریایی که خیزابهای بزرگ ومنظم دارد
long run
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
long run
دراز مدت
long run
بلند مدت
long robe
ردای بلند
long robe
صورت کشیده
long recoil
عقب نشینی طولانی
long sighted
دوربین
long sighted
تیزبین
long term
بلند مدت
long term
طویل المدت
long term
دراز مدت
long suffering
زحمت کشی
long suffering
بردباری رنجبری
long suffering
سختی کش
long suffering
زحمت کش
long suffering
رنجبر
long suffering
رنج کش
long string
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
long spot
موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
long splice
پیوند بلند
long siht
نظردور رس
long siht
دور بینی
long sightedness
دور اندیشی
long sightedness
دوربینی
long sighted
دوراندیش
long recoil
طول عقب نشینی زیاد
of long duration
مدید
How long will you be staying?
چه مدت میخواهید بمانید؟
I had a long talk with him.
با ایشان مفصلا" صحبت کردم
With a long face .
با سبیل آویزان ( ناموفق وسر خورده )
long gallery
اتاق طویل
long gallery
راهرو طویل
Once in a while. At long intervals.
دیر به دیر
We have a long journey before us .
مسافرت طولانی در پیش داریم
long-house
مسکن اشتراکی
to be long in coming
خیلی طولش میدهد تا بیاید
[برسد]
long term
<adj.>
دراز مدت
long-running
آنچهمدتهادرحالاجراباشد
long-lost
کسیکهمدتهایمدیدیاسترویتنشدهاست
in the long run
در دراز مدت
I will not detain you long.
خیلی وقتتان را نمی گیرم.
In the long run right will out.
<proverb>
یق بالاخره آشکار مى شود .
in the long run
<idiom>
آینده دور،درآخر
over the long run
<idiom>
درآخر
long shot
<idiom>
شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
long haul
<idiom>
مدت درازی بین کاری که ادامه داد
long haul
<idiom>
مسافت دراز یا سفرکردن
long face
<idiom>
افسرده وغمگین
How long does the crossing take?
چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
How long does it take on foot?
پیاده چقدر طول می کشد؟
all day long
<idiom>
تمام روز
How long were you away from Iran ?
چه مدت درایران نبودید ؟
How long does it take by car?
با اتومبیل چقدر طول می کشد؟
He did not live long enough to …
آنقدر عمر نکرد که ...
How long can I park here?
چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
long term
<adj.>
بلند مدت
long-lasting
طولانیمدت
long-awaited
زمانانتظار
long-drawn-out
دور و دراز
With a long face .
با لب ؟ لوچه آویزان ( اشاره به ناکامی وعدم موفقیت )
to take long views
دور اندیشی کردن
to pound a long
سنگین رفتن
to pound a long
کوبیدن و رفتن
to draw the long
اغراق گفتن
third long period
تناوب بزرگ مرتبه سوم
the long robe
پیشه قضائی
What's taking so long?
چرا اینقدر طول میکشد؟
the long and the short of it
<idiom>
نتیجه کلی
the long and the short of it
<idiom>
آنچه گفتنی است
take long views
دوراندیش بودن
second long period
تناوب بزرگ دوم
of long standing
بادوام
long-drawn-out
طویل
long-drawn-out
بیش از اندازهی طولانی
long ball
[شوت کردن بلند توپ]
[فوتبال]
long residue
پسماندهتولیدشده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com