English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
English Persian
long-drawn-out دور و دراز
long-drawn-out طویل
long-drawn-out بیش از اندازهی طولانی
Other Matches
drawn on برات کشیدن
drawn on کشیده شدن عهده
drawn-out دارایعمربیشترازحدمعمول
drawn پوک
drawn ممتد
drawn کشیده
fine drawn ممتد
fine drawn نتیجه ورزش
fine drawn لاغر شده در
fine drawn باریک
fine drawn مفصل
drawn butter کره اب کرده وامیخته با ارد
air drawn هوایی
horse-drawn وسیلهایکهبااسبحرکتکند
bright drawn کشیدن در حالت التهاب
deep drawn از ته دل کشیده
cold drawn oil روغن کرچک
soft drawn copper wire سیم مسی نرم
They are at daggers drawn. They are bitter enemies. بخون یکدیگه تشنه هستند
hard drawn copper wire سیم مسی کشیده شده
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on. طولش نده (زود باش )
at long last عاقبت
as long as ازوقتی که
as long as از زمانیکه
not long a چندوقت پیش
at long last بالاخره
not long a مدتی نگذشته است
at long last اخرالامر
before long بزودی
before long بهمین زودی
as long as بمدت طولانی
as long as تا زمانیکه بمقدار زیاد
as long as بشرطی که
long on موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
long off موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
long little پاینده باد
long little زنده باد
See you again . So long. به امید دیدار
To wish (long) for something. آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
long for اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
not long a go چندی پیش
not long a go همین تازگی ها
long course استخر 05 متر
get a long with you بروپی کارت
go long تلاش درپاس طولانی بجلو
how long تاکی تاچه وقت چقدر
how long since is it? چند وقت پیش بوده است
how long since is it? چندوقت است
it will not take long مدت زیادی نمیخواهد
it will not take long نخواهدکشید
it will not take long طولی
very long برد خیلی زیاد
for long مدت زیادی
long a مدت مدیدی بعد
so long خدا حافظ
so long بامیددیدار
for long خیلی
so long as تاوقتی که
so long as مادامی که بشرطی که
long a go مدت زیادی پیش
long a go مدتی پیش
long a مدتهاپس ازان
very long شعاع عمل زیاد
long- مدت زیاد
long- کشیده
I've known her at least as long as you have. آشنایی من با او [زن] کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او [زن] است.
How long will it take? چقدر طول می کشد؟
long- مدید
long- طولانی طویل
long مدید
long طولانی طویل
to say so long to somebody با کسی خداحافظی کردن
long- دیر گذشته ازوقت
long- طولانی
long- بلند
long- توپ بلند به اوت
long- طی مسافت زیاد توپ
long- مناسب بودن
long- میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- :اشتیاق داشتن
long- دراز
long کشیده
come a long way <idiom> برنامه بزرگی ریختن
as long as <idiom> به شرط اینکه ،به این شرط که
long دیر گذشته ازوقت
long توپ بلند به اوت
long طولانی
long :اشتیاق داشتن
long میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long بلند
long دراز
long مناسب بودن
long طی مسافت زیاد توپ
long مدت زیاد
long thrust تک نفوذی طولانی یادوردست
long thrust سخمه بلند
not long ago اخیرا
long thrust وضعیت سخمه بلند
long tongue وراجی
long windedness پرگویی
long tom توپ دریایی دور رس یاساحلی
long ton تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
long tongue پر حرفی
long wind دراز نفسی
long wind طاقت زیاد دویدن
long windedness روده درازی
long robe صورت کشیده
night long از سر شب تا بامداد
long ton تن بزرگ
long tom درخت الواراسترالیایی
long tom تغار یا فرف مخصوص طلاشویی
long term بلند مدت
long term طویل المدت
long range طول المدت
long run بلند مدت
long run دراز مدت
long run مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
long sea دریایی که خیزابهای بزرگ ومنظم دارد
long shore کرانهای
long shore وابسته بدریا کنار
long shoreman گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
long shot کسیکه درمسابقات
I will not detain you long. خیلی وقتتان را نمی گیرم.
long robe ردای بلند
long range دیرپای دور رس
long range دور
long range دور برد
long range با برد زیاد
long range جنگ افزار با برد زیاد یا برد بلند اتش دوردست
long recoil طول عقب نشینی زیاد
long recoil عقب نشینی طولانی
long shot شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
long shot شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
long shunt شنت دراز
long spot موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
long string خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
long suffering رنج کش
long suffering رنجبر
long suffering زحمت کش
long suffering سختی کش
long suffering بردباری رنجبری
long suffering زحمت کشی
long splice پیوند بلند
long siht نظردور رس
long sight دوربینی
long sight نظر دوررس
long sighted دوربین
long sighted تیزبین
long sighted دوراندیش
long sightedness دوربینی
long sightedness دور اندیشی
long siht دور بینی
long term دراز مدت
not long ago چندی پیش
He did not live long enough to … آنقدر عمر نکرد که ...
In the long run right will out. <proverb> یق بالاخره آشکار مى شود .
How long will you be staying? چه مدت میخواهید بمانید؟
What's taking so long? چرا اینقدر طول میکشد؟
long residue پسماندهتولیدشده
How long does the crossing take? چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
How long does it take on foot? پیاده چقدر طول می کشد؟
How long does it take by car? با اتومبیل چقدر طول می کشد؟
How long can I park here? چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
in the long run در دراز مدت
long residue باقیمانده
long gallery اتاق طویل
long peroneal ماهیچهیبلندخارجساقپا
long palmar ماهیچهیکفدستیبلند
long gallery راهرو طویل
long-house مسکن اشتراکی
over the long run <idiom> درآخر
long shot <idiom> شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
I had a long talk with him. با ایشان مفصلا" صحبت کردم
With a long face . با سبیل آویزان ( ناموفق وسر خورده )
Once in a while. At long intervals. دیر به دیر
With a long face . با لب ؟ لوچه آویزان ( اشاره به ناکامی وعدم موفقیت )
How long were you away from Iran ? چه مدت درایران نبودید ؟
all day long <idiom> تمام روز
We have a long journey before us . مسافرت طولانی در پیش داریم
long face <idiom> افسرده وغمگین
long-running آنچهمدتهادرحالاجراباشد
long-lost کسیکهمدتهایمدیدیاسترویتنشدهاست
long-lasting طولانیمدت
long-awaited زمانانتظار
long haul <idiom> مسافت دراز یا سفرکردن
long vacation تعطیلاتتابستانی
long haul <idiom> مدت درازی بین کاری که ادامه داد
to be long in coming خیلی طولش میدهد تا بیاید [برسد]
to pound a long کوبیدن و رفتن
to draw the long اغراق گفتن
third long period تناوب بزرگ مرتبه سوم
the long robe پیشه قضائی
the long robe لباس قضائی
the long and the short of it <idiom> نتیجه کلی
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
take long views دوراندیش بودن
in the long run <idiom> آینده دور،درآخر
second long period تناوب بزرگ دوم
of long standing بادوام
of long standing طولانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com