Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 194 (10 milliseconds)
English
Persian
loop antenna
انتن حلقوی
loop antenna
انتن حلقهای
Other Matches
AM antenna
آنتنموجAm
V?F antenna
آنتنVHF
l antenna
انتن معمولی رادیو
antenna
شاخک
antenna
موج گیر انتن
antenna
انتن
FM antenna
آنتنافام
antenna impedance
ناگذرایی انتن
antenna inductance
القاء گری انتن
ground antenna
انتن زمینی
antenna mine
مین شاخک دار دریایی
earth antenna
انتن زمینی
emergency antenna
انتن اضطراری
antenna capacity
فرفیت انتن
all wave antenna
انتن تمام موج
antenna switch
کلید انتن
antenna coil
پیچک انتن
antenna mine
مین مجاورتی انتن دار
antenna pattern
انتشار انتن
antenna pattern
طرح انتشارامواج انتن
collective antenna
انتن جامع
dish antenna
انتن بشقابی
conical antenna
انتن مخروطی
frame antenna
انتن چارگوش
directional antenna
انتن جهت دار
diamond antenna
انتن لوزی شکل
rhombic antenna
انتن لوزی شکل
coil antenna
انتن حلقوی به شکل سیم پیچ
double antenna
انتن دوگانه
antenna wavelength
طول موج انتن
aperiodic antenna
انتن با باند گسترده
broadband antenna
انتن با باند گسترده
elevated antenna
انتن بالارونده
elevated antenna
انتن کشویی
artificial antenna
انتن کمکی
dummy antenna
انتن کمکی
cartwheel antenna
انتن شعاعی
dipole antenna
انتن دو قطبی
aerial antenna
آنتن
antenna ground
انتن زمینی
antenna gain
بهره انتن
cone antenna
انتن مخروطی
communication antenna
آنتنمرتبط
adjustable antenna
آنتن قابل تنظیم
yagi antenna
انتن یاگی
vertical antenna
انتن عمودی
transmitting antenna
انتن فرستنده
stacked antenna
انتن ردیفی
receiving antenna
انتن گیرنده
radar antenna
انتن دار
polyrod antenna
انتن میله پلاستیکی
outdoor antenna
انتن بلند
outdoor antenna
انتن مرتفع
inverted l antenna
انتن معمولی رادیو
mains antenna
انتن شبکه
fan antenna
انتن بادبزنی
telecommunication antenna
آنتنارتباطراهدور
radio antenna
آنتنرادیویی
indoor antenna
انتن داخلی
inductive antenna
انتن القائی
parabolic antenna
آنتنشلجمیشکل
fan shaped antenna
انتن بادبزنی
corner reflector antenna
انتن با بازتابنده گوشه دار
rotary beam antenna
انتن گردان
flat top antenna
انتن سفرهای
noise reducing antenna system
انتن ضد همهمه
inner loop
حلقه داخلی
to be in the loop
<idiom>
در جریان بودن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
inner loop
حلقه درونی
to be in the loop
<idiom>
آگاه بودن از
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
while loop
دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
for next loop
حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
do while loop
لوپ WHILE/DO
do while loop
حلقه WHILE/DO
for/next loop
حلقه NEXT/FOR
inner loop
حلقهای درون حلقه دیگر
loop
حلقه شدن
loop
گره زدن
loop
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
loop
حلقه دارکردن
loop
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loop
دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop
حلقه درون حلقه دیگر
loop
حلقه زدن
loop
درو در انتهای خرک
loop
چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loop
کمند
loop
مهاری
loop
دریچه
loop
ضربه بلند قوس دار
loop
پیچ خوردن حلقه زنی
loop
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop
برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loop
حلقه
loop
گره
loop
گریز
loop
سوراخ
to keep somebody in the loop
<idiom>
کسی را در جریان گذاشتن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
to keep somebody in the loop
<idiom>
کسی را در جریان نگه داشتن
[گذاشتن]
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
loop
حلقه طناب
loop
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loop
خمیدگی
loop
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loop
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
loop
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop
پیچ چرخ
loop
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
ساخت یک قطعه سیم یا نوار به شکل دایره
prusik loop
گره پلکانی
overhead loop
گره حلقومی یا گره بالاتنه
nested loop
حلقه لانهای
open loop
مدار باز
subscriber's loop
حلقه متعلق به مشترک
nested loop
حلقه تو درتو
open loop
حلقه باز
uncontrolled loop
حلقه کنترل نشده
to stay in the loop
<idiom>
آگاه ماندن در
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
to stay in the loop
<idiom>
در جریان ماندن
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
loop-hole
سوراخ دیدبانی
loop-hole
روزنه
gun-loop
[دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
arrow-loop
شکاف تهویه
loop pile
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
peg loop
میخحلقهطناب
loop stitches
کوکطنابی
heel loop
قوس پاشنه
hanger loop
جایآویز
elastic loop
حلقهارتجاعی
button loop
دکمهرکاب
belt loop
حلقهکمربند
wait loop
پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
armature loop
پیچک ارمیچر
hysteresis loop
حلقه پسماند
hysteresis loop
منحنی هیسترزیس
induction loop
حلقه القائی
inductive loop
حلقه ی القائی
infinite loop
حلقه نامحدود
infinite loop
حلقه نامتناهی
local loop
حلقه محلی
loop body
تنه حلقه
loop body
بدنه حلقه
loop checking
مقابله حلقه
loop code
کد حلقوی
ground loop
تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
counting loop
حلقه شمارش
armature loop
حلقه ارمیچر
closed loop
حلقه بسته
closed loop
حلقه مسدود
current loop
حلقه جاری
curtain loop
بازوبندپرده
drill loop
حلقه مخصوص چکه اب درسیم کشی
drip loop
حلقه ریزش اب
endless loop
حلقه بی پایان
endless loop
حلقه بی انتها
expansion loop
خم انبساط
feedback loop
حلقه باز خوردی
loop control
کنترل حلقه زنی
loop line
دوراهی
loop sling
حلقه بند تفنگ
loop pass
پاس قوسی
loop sling
بند حلقهای
loop step
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
loop structure
ساختار حلقهای
loop jump
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
loop initializaion
ارزش دهی اغازی در حلقه
loop sling
مهار حلقوی بار بند حلقوی
loop test
ازمایش با حلقه وارلی
loop hole
گریز
loop hole
روزنه
nested loop
حلقه اشیانهای
loop counter
شمارنده حلقه
loop drive
ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
loop feeder
سیم تغذیه حلقوی
varley loop test
ازمایش با حلقه وارلی
open loop system
مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
open loop gain
بهره تقویت در حلقه باز
magnetic hysteresis loop
حلقه هیسترزیس مغناطیسی
closed loop gain
بهره تقویت درطبقه بسته
perfection loop knot
نوعی گره قرنیهای در انتهای نخ ماهیگیری
loop control variable
متغییر کنترل کننده حلقه
distributor service loop
خطسرویسپخش
input coupling loop
حلقه پیوست ورودی
toe loop jump
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
tap loop jump
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
single loop armature
ارمیچر تک پیچکی
sleeve strap loop
بستنوارسرآستین
loop knot tie
گره حلقوی
loop control structure
ساختار کنترل حلقه
loop mill rolling
نوردکاری حلقوی
warp-loop fringe
ریشه حلقوی
[در قالی همدان]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com