English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
loop code کد حلقوی
Other Matches
loop حلقه شدن
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
loop دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
loop حلقه درون حلقه دیگر
loop آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loop حلقه زدن
loop درو در انتهای خرک
loop کمند
loop مهاری
loop دریچه
loop سوراخ
loop ضربه بلند قوس دار
loop حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loop ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
to keep somebody in the loop <idiom> کسی را در جریان نگه داشتن [گذاشتن] [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
to be in the loop <idiom> آگاه بودن از [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
to be in the loop <idiom> در جریان بودن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
inner loop حلقهای درون حلقه دیگر
inner loop حلقه درونی
inner loop حلقه داخلی
to keep somebody in the loop <idiom> کسی را در جریان گذاشتن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
loop گریز
loop برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
loop بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop ساخت یک قطعه سیم یا نوار به شکل دایره
for next loop حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
for/next loop حلقه NEXT/FOR
while loop دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
loop چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
do while loop لوپ WHILE/DO
do while loop حلقه WHILE/DO
loop بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loop حلقه
loop حلقه طناب
loop گره
loop پیچ خوردن حلقه زنی
loop پیچ چرخ
loop گره زدن
loop حلقه دارکردن
loop خمیدگی
peg loop میخحلقهطناب
loop stitches کوکطنابی
heel loop قوس پاشنه
hanger loop جایآویز
elastic loop حلقهارتجاعی
infinite loop حلقه نامتناهی
loop line دوراهی
current loop حلقه جاری
counting loop حلقه شمارش
loop pass پاس قوسی
loop checking مقابله حلقه
loop pile پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
loop sling حلقه بند تفنگ
arrow-loop شکاف تهویه
gun-loop [دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
armature loop حلقه ارمیچر
armature loop پیچک ارمیچر
button loop دکمهرکاب
loop hole گریز
ground loop تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
loop feeder سیم تغذیه حلقوی
loop counter شمارنده حلقه
subscriber's loop حلقه متعلق به مشترک
hysteresis loop حلقه پسماند
loop initializaion ارزش دهی اغازی در حلقه
uncontrolled loop حلقه کنترل نشده
hysteresis loop منحنی هیسترزیس
loop jump پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
wait loop پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
loop control کنترل حلقه زنی
induction loop حلقه القائی
inductive loop حلقه ی القائی
infinite loop حلقه نامحدود
belt loop حلقهکمربند
loop hole روزنه
overhead loop گره حلقومی یا گره بالاتنه
open loop حلقه باز
prusik loop گره پلکانی
loop drive ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
endless loop حلقه بی انتها
nested loop حلقه لانهای
nested loop حلقه تو درتو
nested loop حلقه اشیانهای
expansion loop خم انبساط
loop test ازمایش با حلقه وارلی
closed loop حلقه مسدود
feedback loop حلقه باز خوردی
loop structure ساختار حلقهای
local loop حلقه محلی
curtain loop بازوبندپرده
loop antenna انتن حلقوی
endless loop حلقه بی پایان
loop antenna انتن حلقهای
loop body تنه حلقه
loop body بدنه حلقه
to stay in the loop <idiom> آگاه ماندن در [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
loop sling بند حلقهای
to stay in the loop <idiom> در جریان ماندن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
open loop مدار باز
loop-hole سوراخ دیدبانی
loop-hole روزنه
loop sling مهار حلقوی بار بند حلقوی
drill loop حلقه مخصوص چکه اب درسیم کشی
drip loop حلقه ریزش اب
loop step پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
closed loop حلقه بسته
open loop gain بهره تقویت در حلقه باز
perfection loop knot نوعی گره قرنیهای در انتهای نخ ماهیگیری
single loop armature ارمیچر تک پیچکی
open loop system مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
varley loop test ازمایش با حلقه وارلی
loop mill rolling نوردکاری حلقوی
magnetic hysteresis loop حلقه هیسترزیس مغناطیسی
loop knot tie گره حلقوی
tap loop jump پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
warp-loop fringe ریشه حلقوی [در قالی همدان]
input coupling loop حلقه پیوست ورودی
closed loop gain بهره تقویت درطبقه بسته
sleeve strap loop بستنوارسرآستین
distributor service loop خطسرویسپخش
loop control structure ساختار کنترل حلقه
toe loop jump پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
loop control variable متغییر کنترل کننده حلقه
op code رمز عمل
op code code OPeration
code علامت
op code بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را مشخص میکند
code مجموعه قوانین
op code رمزالعمل
code name اسمرمز
code value ارزش رمز
code رمز
code رمزی کردن
code برنامه دستورالعملها
code قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
p code روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
code کد
code رمز کردن
code کتاب قانون قرارداد
code نشانه قراردادی
code قانون قاعده مقرر
code سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد
code برنامه دستورالعمل ها
code نظام نامه
two out of five code رمز دو از پنج
M out of N code سیستم کدگذاری حاوی تشخیص خطا
code تبدیل دستورات یا داده به فرم دیگر
code شماره
code قانون
M out of N code هر حرف معتبر که طول 2 بیت دارد باید حاوی M بیت دودویی "یک " باشد
non existent code رمزناموجود
operation code رمز عمل
numeric code رمز عددی
operation code رمزالعمل
object code برنامه مقصود دستورالعملهای مقصود
open code سیستم رمز باز
object code خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
operation code کد عملیاتی
native code کد اصلی
object code برنامه مقصد
Murray code - بیت استفاده می کنند
open code سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
lone of code خط کد
mnemonic code کد یادمان
mnemonic code رمز حفظی
object code دستورالعمل مقصود
operational code کد عملیاتی
the code of justinian مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
telephone code کد تلفن
tape code کد نوار
systematic code رمز اصولی
symbolic code کد نمادی
symbolic code رمز نمادی
stop code کد توقف
status code رمز وضعیت اماد در یک امادگاه
specific code کد مشخص
specific code رمز خاص
specific code کد دودویی که مستقیماگ واحد پردازش مرکزی را هدایت می کنند و فقط از آدرس ها مقادیر مطلق استفاده میکند
specific code کد برنامه که طوری نوشته شده است که فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند
spaghetti code کد اسپاگتی
source code کد مبداء
source code کد منبع
soundex code کد حقوقی
soundex code کد حقوقی پرسنلی
transaction code کد تغییرات
unused code رمز بلا استفاده
usascii code رمز اسکی امریکایی
marine code علامت
marine code کد
marine code رمز
to crack a code رمزی [گاوصندوق یا رایانه] را شکندن
dialling code پیششماره-کد
criminal code قوانینمربوطبهمجرمینومجازات
code-named رمزشده
code book کتابرمزگشا
product code کدمحصول
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com