Dictiornary-Farsi | loop feeder | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 164 (8 milliseconds)

English	Persian
loop feeder	سیم تغذیه حلقوی


Other Matches

feeder	ناودان
feeder	سوخت رسان
feeder	رود فرعی بطری پستانک دار
feeder	چارپایان پرواری
feeder	خورنده چرنده
self feeder	ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
feeder	خوراک دهنده
feeder	کانالی که سیگنالها را از یک نقط ه به نقط ه دیگر می برد
feeder	مکانیزمی که به طور خودکار کاغذ درون چاپگر می گذارد
feeder	سیم تغذیه
feeder	ریزابه
feeder	خط تغذیه
feeder	گوی رسان
feeder	توپ رسان
feeder	پیش اهنگ
feeder	غذا دهنده
feeder	دیده بان
catch feeder	جوی ابیاری
catch feeder	مادی
sheet feeder	جلوبرنده ورق
yarn feeder	نگهدارندهنخ
feeder canal	کانال تغذیه
feeder canal	نهر رابط
feeder panel	تابلوی تغذیه
positive feeder	سیم تغذیه مثبت
sheet feeder	تغذیه کننده ورق کاغذ
lighting feeder	تهیه روشنایی
bypass feeder	کاهوپیچ
feeder lane	گلوگاهاصلی
negative feeder	سیم تغذیه منفی
feeder vessel	کشتی سوخت رسان
feeder report	گزارشات تکمیلی
feeder report	گزارشات بعدی
feeder output tray	سینیخروجیتغذیهکننده
ingot feeder head	مخزن کمکی تغذیه شمش
cut sheet feeder	تغذیه کننده کاغذ مجزا
to keep somebody in the loop <idiom>	کسی را در جریان نگه داشتن [گذاشتن] [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
to be in the loop <idiom>	در جریان بودن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
while loop	دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
loop	دریچه
do while loop	لوپ WHILE/DO
inner loop	حلقهای درون حلقه دیگر
inner loop	حلقه درونی
inner loop	حلقه داخلی
do while loop	حلقه WHILE/DO
loop	گریز
for next loop	حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
to be in the loop <idiom>	آگاه بودن از [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
to keep somebody in the loop <idiom>	کسی را در جریان گذاشتن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
for/next loop	حلقه NEXT/FOR
loop	حلقه طناب
loop	سوراخ
loop	ضربه بلند قوس دار
loop	حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop	چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loop	درو در انتهای خرک
loop	حلقه زدن
loop	حلقه شدن
loop	مهاری
loop	کمند
loop	گره
loop	پیچ چرخ
loop	خمیدگی
loop	حلقه دارکردن
loop	گره زدن
loop	پیچ خوردن حلقه زنی
loop	عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop	حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
loop	تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop	ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loop	بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop	ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loop	برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
loop	ساخت یک قطعه سیم یا نوار به شکل دایره
loop	برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loop	آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop	حلقه
loop	حلقه درون حلقه دیگر
loop	دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
loop	بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
nested loop	حلقه لانهای
loop step	پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
prusik loop	گره پلکانی
loop structure	ساختار حلقهای
loop test	ازمایش با حلقه وارلی
overhead loop	گره حلقومی یا گره بالاتنه
loop-hole	سوراخ دیدبانی
open loop	حلقه باز
nested loop	حلقه اشیانهای
nested loop	حلقه تو درتو
open loop	مدار باز
subscriber's loop	حلقه متعلق به مشترک
arrow-loop	شکاف تهویه
gun-loop	[دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
peg loop	میخحلقهطناب
loop stitches	کوکطنابی
heel loop	قوس پاشنه
loop-hole	روزنه
elastic loop	حلقهارتجاعی
to stay in the loop <idiom>	در جریان ماندن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
to stay in the loop <idiom>	آگاه ماندن در [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
hanger loop	جایآویز
button loop	دکمهرکاب
belt loop	حلقهکمربند
wait loop	پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
uncontrolled loop	حلقه کنترل نشده
loop pile	پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
loop sling	بند حلقهای
counting loop	حلقه شمارش
drip loop	حلقه ریزش اب
drill loop	حلقه مخصوص چکه اب درسیم کشی
loop antenna	انتن حلقوی
loop antenna	انتن حلقهای
loop body	تنه حلقه
loop body	بدنه حلقه
curtain loop	بازوبندپرده
current loop	حلقه جاری
endless loop	حلقه بی پایان
infinite loop	حلقه نامتناهی
infinite loop	حلقه نامحدود
expansion loop	خم انبساط
feedback loop	حلقه باز خوردی
endless loop	حلقه بی انتها
ground loop	تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
hysteresis loop	حلقه پسماند
hysteresis loop	منحنی هیسترزیس
induction loop	حلقه القائی
inductive loop	حلقه ی القائی
loop checking	مقابله حلقه
loop sling	مهار حلقوی بار بند حلقوی
loop initializaion	ارزش دهی اغازی در حلقه
loop jump	پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
local loop	حلقه محلی
loop line	دوراهی
armature loop	پیچک ارمیچر
armature loop	حلقه ارمیچر
loop pass	پاس قوسی
loop sling	حلقه بند تفنگ
loop hole	گریز
loop hole	روزنه
loop code	کد حلقوی
loop control	کنترل حلقه زنی
loop counter	شمارنده حلقه
closed loop	حلقه مسدود
loop drive	ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
closed loop	حلقه بسته
closed loop gain	بهره تقویت درطبقه بسته
open loop gain	بهره تقویت در حلقه باز
warp-loop fringe	ریشه حلقوی [در قالی همدان]
sleeve strap loop	بستنوارسرآستین
magnetic hysteresis loop	حلقه هیسترزیس مغناطیسی
loop mill rolling	نوردکاری حلقوی
open loop system	مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
perfection loop knot	نوعی گره قرنیهای در انتهای نخ ماهیگیری
loop control variable	متغییر کنترل کننده حلقه
loop control structure	ساختار کنترل حلقه
single loop armature	ارمیچر تک پیچکی
tap loop jump	پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
toe loop jump	پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
loop knot tie	گره حلقوی
input coupling loop	حلقه پیوست ورودی
distributor service loop	خطسرویسپخش
varley loop test	ازمایش با حلقه وارلی