English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (8 milliseconds)
English Persian
loop sling حلقه بند تفنگ
loop sling مهار حلقوی بار بند حلقوی
loop sling بند حلقهای
Other Matches
sling قلاب سنگ
sling تسمه تفنگ
sling حلقه باربری
sling اتصالی
sling تسمه اتصال
sling بند مهار بند قلاب
sling بند فنگ
sling بند حمایل فنگ
sling فلاخن
sling رسن
sling بند تسمه تفنگ
sling زنجیر
sling زنجیردار پرتاب کردن
sling انداختن
sling پراندن
sling dog تک قلاب
wire sling تسمهسیمی
have one's ass in a sling <idiom> دریک وضع نا مساعد بودن
endless sling باربردار دایرهای
barrel sling گره بشکه
cargo sling طناب بستن محمولات به زیرهلی کوپتر طناب باربندی هلی کوپتر یا خودرو
hasty sling حلقه کردن بند تفنگ به صورت تعجیلی
sling load بار خارجی هلی کوپتر
two leg sling باربردار دوبندی
single sling باربردار یک بندی
sling load بار اویزان از هواپیما
sling load بارمعلق
sling arms حالت بند فنگ
rifle sling بند تفنگ
sling back shoe کفشپشتباز
bale sling strop حلقه بشکه
while loop دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
to keep somebody in the loop <idiom> کسی را در جریان گذاشتن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
loop گریز
loop حلقه درون حلقه دیگر
to keep somebody in the loop <idiom> کسی را در جریان نگه داشتن [گذاشتن] [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
inner loop حلقه داخلی
do while loop حلقه WHILE/DO
inner loop حلقه درونی
inner loop حلقهای درون حلقه دیگر
for/next loop حلقه NEXT/FOR
for next loop حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
to be in the loop <idiom> در جریان بودن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
to be in the loop <idiom> آگاه بودن از [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
do while loop لوپ WHILE/DO
loop درو در انتهای خرک
loop ضربه بلند قوس دار
loop چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loop حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop سوراخ
loop دریچه
loop مهاری
loop کمند
loop پیچ چرخ
loop خمیدگی
loop حلقه دارکردن
loop گره زدن
loop پیچ خوردن حلقه زنی
loop حلقه زدن
loop حلقه شدن
loop دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
loop آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loop ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loop ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loop برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
loop بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop حلقه
loop تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop ساخت یک قطعه سیم یا نوار به شکل دایره
loop حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
loop حلقه طناب
loop بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loop گره
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop test ازمایش با حلقه وارلی
nested loop حلقه تو درتو
hanger loop جایآویز
nested loop حلقه اشیانهای
open loop حلقه باز
open loop مدار باز
nested loop حلقه لانهای
overhead loop گره حلقومی یا گره بالاتنه
prusik loop گره پلکانی
subscriber's loop حلقه متعلق به مشترک
loop-hole سوراخ دیدبانی
to stay in the loop <idiom> آگاه ماندن در [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
to stay in the loop <idiom> در جریان ماندن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
gun-loop [دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
arrow-loop شکاف تهویه
loop pile پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
peg loop میخحلقهطناب
loop stitches کوکطنابی
heel loop قوس پاشنه
elastic loop حلقهارتجاعی
button loop دکمهرکاب
belt loop حلقهکمربند
wait loop پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
uncontrolled loop حلقه کنترل نشده
loop-hole روزنه
loop structure ساختار حلقهای
armature loop پیچک ارمیچر
hysteresis loop حلقه پسماند
hysteresis loop منحنی هیسترزیس
induction loop حلقه القائی
inductive loop حلقه ی القائی
infinite loop حلقه نامحدود
infinite loop حلقه نامتناهی
current loop حلقه جاری
local loop حلقه محلی
loop antenna انتن حلقوی
loop antenna انتن حلقهای
ground loop تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
armature loop حلقه ارمیچر
feedback loop حلقه باز خوردی
closed loop حلقه بسته
closed loop حلقه مسدود
counting loop حلقه شمارش
curtain loop بازوبندپرده
drill loop حلقه مخصوص چکه اب درسیم کشی
drip loop حلقه ریزش اب
endless loop حلقه بی پایان
endless loop حلقه بی انتها
expansion loop خم انبساط
loop body تنه حلقه
loop body بدنه حلقه
loop checking مقابله حلقه
loop feeder سیم تغذیه حلقوی
loop hole روزنه
loop hole گریز
loop initializaion ارزش دهی اغازی در حلقه
loop jump پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
loop line دوراهی
loop pass پاس قوسی
loop step پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
loop drive ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
loop control کنترل حلقه زنی
loop counter شمارنده حلقه
loop code کد حلقوی
loop mill rolling نوردکاری حلقوی
closed loop gain بهره تقویت درطبقه بسته
tap loop jump پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
sleeve strap loop بستنوارسرآستین
magnetic hysteresis loop حلقه هیسترزیس مغناطیسی
varley loop test ازمایش با حلقه وارلی
toe loop jump پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
loop knot tie گره حلقوی
distributor service loop خطسرویسپخش
open loop gain بهره تقویت در حلقه باز
open loop system مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
input coupling loop حلقه پیوست ورودی
perfection loop knot نوعی گره قرنیهای در انتهای نخ ماهیگیری
loop control structure ساختار کنترل حلقه
single loop armature ارمیچر تک پیچکی
loop control variable متغییر کنترل کننده حلقه
warp-loop fringe ریشه حلقوی [در قالی همدان]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com