Dictiornary-Farsi | loss marking operation | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
loss marking operation	عملکرد زیانبار


Other Matches

marking	علامت گذاری
marking	نشان دار سازی نشان
marking round	گلوله نشان کننده
marking guage	پیمایه
compartment marking	تقسیمات علامت گذاری شده داخل هواپیمای باری یاترابری
compartment marking	سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
marking guage	خط کش تیره دار
marking panel	پرده مخابرات
marking iron	داغ اهن
marking ink	مداد رنگی پاک نشدنی که برای رنگ زنی و نشان گذاری بکارمیرود
play marking	حرکات تهاجمی
marking nut	بلادر
marking current	جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
marking panel	پرده علامت گذاری مین
frequency marking	مارکاژ فرکانس
service marking	علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
road marking	نشانه گذاری راه
road marking	علامت راه
marking panel	پرده شناسایی
pavement marking	نشانه گذاری راه
marking round	تیر نشان کننده
holding area marking	نشانگرمنطقهغیرمجاز
runway designation marking	خطتشخیصباندفرودگاه
penalty area marking	علامتزمینپنالتی
fixed distance marking	خطمقطعثابت
runway touchdown zone marking	علامتتماسهواپیمابازمین
chisel marking fine lines	پرداز
at a loss what to do	لا تکلیف
at a loss what to do	بلا تکلیف
loss of value	افت ارزش
to be at a loss	متعجب و متحیر بودن
to be at a loss	حیرت زده بودن
to be at a loss	بهت زده بودن
i^ r loss	اتلاف توان
to be at a loss	درمانده بودن
to be at a loss	حیران بودن
to be at a loss	گیج ومبهوت بودن
loss	باخت
loss	زوال
loss	خسارت
loss	تلفات جنگی ضایعات رزمی
loss	افت
loss	هدر رفتگی
loss	گریز سقوط
loss	زیان
loss	ضرر
loss	خسارت گمراهی
loss	اتلاف
loss	تلفات ضایعات
loss	خسارات
loss	فقدان
loss	تلفات
no known loss	زیان نامعلوم
loss	گمگشتگی
loss	گمگشت
loss	تلف
loss	شکست
loss	ازدست دادن
loss of claim	فقدان غرامت
loss leader	بفروش میرسد کالایی که به منظور جلب توجه مشتری زیر قیمت تمام شده بفروش می رسد
loss leader	کالایی که با قیمت پایین
loss of accuracy	فقدان دقت
loss of energy	افت انرژی
loss of pressure	افت فشار
loss of profit	عدم النفع
loss on points	باخت با امتیاز
loss replacement	جایگزینی تلفات و ضایعات
loss statement	صورت سود و زیان
magnetic loss	تلف مغناطیسی
loss leader	کالایی که با ضرر فروخته میشود
loss factor	ضریب اتلاف
loss assessment	ارزیابی میزان خسارت
impact loss	افت انرژی در اثر برخورد
hysteresis loss	اتلاف پسماندی
heat loss	گمگشتگی حرارتی
heat loss	تلف گرما
heat loss	اتلاف گرمایی
head loss	افت فشار
head loss	افت بار
generator loss	اتلاف مولد
gain or loss	سود یا زیان
evaporation loss	اتلاف در تبخیر
entrance loss	افت حاصل از اصطکاک
energy loss	گمگشت انرژی
impedance loss	تلف اتصال کوتاه
impedance loss	گمگشتگی اتصال کوتاه
insertion loss	توجه به یک سیگنال به علت افزودن یک وسیله به کانال یا مدار موجود
loss appraisal	ضایعات قابل قبول
loss appraisal	قبول تلفات در جنگ
loss angle	زاویه اتلاف
loss angle	زاویه تلف زاویه تلفات
loss angle	زاویه گمگشت
loss and gain	ضرر و منفعت
loss and gain	زیان و سود
line loss	میرایی خط
line loss	تلف خط
light loss	گمگشتگی نور
light loss	تلف نور
light loss	افت نور
iron loss	اتلاف اهن
internal loss	تلف داخلی
insulation loss	تلف عایق بندی
energy loss	تلف انرژی
loss of hair	آلوپسی [پزشکی]
water loss	ابکاهی
voltage loss	تلف ولتاژ
voltage loss	اتلاف ولتاژ
transformer loss	اتلاف مبدل
total loss	تلفات کل
total loss	نابود شدن یا مسلوب المنفعه شدن کلی مال بیمه شده خسارت کلی
total loss	خسارت کلی
to sustain a loss	متحمل خسارت شدن
to sustain a loss	ضر ردادن تحمل خسارت کردن
to sustain a loss	زیان دیدن
to suffer a loss	ضر ر دادن تحمل خسارت کردن
to suffer a loss	زیان دیدن
to sell at a loss	بضر یا زیان فروختن
to replace a loss	جای زیانی را پرکردن
windfall loss	زیان اتفاقی
windfall loss	زیان باد اورده
hair loss	آلوپسی [پزشکی]
loss of hair	ریزش مو [پزشکی]
hair loss	ریزش مو [پزشکی]
to be at a loss as to what to advise	آنقدر بهت زده بودن که نتوانند نصیحتی بدهند
never to be at a loss for an answer	همیشه حاضر جواب بودن
to be at a loss for an answer	پاسخی نداشتن
To cause ( inflict ) a loss .	ضرر وزیان واردکردن
To inflict a loss on someone.	به کسی ضرر زدن ( رساندن )
To sell something at a loss.	چیزی را باضرر فروختن
to incur a loss	ضر ر دیدن
to incur a loss	زیان دیدن
to cut a loss	ازنصف ضر ربرگشتن
power loss	تلف قدرت
power loss	اتلاف توان
potential loss	افت پتانسیل
perfect loss	زیان خالص
perfect loss	زیان خاص
perfect loss	زیان مطلق
voltage loss	گمگشتگی فشارالکتریکی
partial loss	خسارت جزیی
partial loss	زیان جزئی
option of loss	خیار غبن
operating loss	زیان عملیاتی
no load loss	تلف یا تلفات بی باری
power loss	گمگشتگی قدرت
profit and loss	حساب سود وزیان
to bear a loss	ضرردادن
to bear a loss	خسارت دیدن یاکشیدن
tip loss	تلفات نوک
sustain a loss	زیان بردن خسارت دیدن متضرر شدن
sustain a loss	ضرر دیدن
suffer loss	ضرر کردن
suffer loss	زیان دیدن
spartter loss	تلف تزریق
resistance loss	اتلاف مقاومتی
radiation loss	تلف تشعشع
radiation loss	گمگشتگی تابش
profit and loss a	حساب سودوزیان
profit and loss	سود و زیان
melting loss	افت یا تلف ذوب
dead loss	زیان ناخالص
cause to sustain a loss	زیان رساندن به
eddy loss	افت جریان ناشی از چرخش وپیچش
consequential loss	زیان تبعی
actual loss	زیان واقعی
absorption loss	اتلاف جذب
orientation loss	گم گشتگی
copper loss	گمگشت مس
copper loss	تلف مس
core loss	اتلاف هسته
core loss	اتلاف اهن
dielectric loss	اتلاف دی الکتریک
current loss	گمگشتگی جریان
current loss	تلف جریان
copper loss	اتلاف مس
bearing loss	اتلاف بالشتکی
capital loss	کاهش ارزش سرمایه
cause to sustain a loss	ضرر زدن به
causing a loss	اضرار
cause to sustain a loss	اضرار
cause to sustain a loss	تسبیب
energizing loss	تلف انرژی
capital loss	زیان سرمایه
energizing loss	گمگشت کارمایه
to come into operation	قابل اجرا شدن
operation	بخشی از دستور کد ماشین که عملی باید انجام شود را مشخص میکند
operation	بخشی از حلقه ماشین در حین اجرای دستور
operation	سخت افزار مبدل دستور که ماشین
to come into operation	دایر شدن
operation	به اجرا
operation	ترتیب ای که عملیات دستور انجام می شوند
operation	بخشی از دستور زبان اسمبلی که حاوی نشانههای کد اجرا باشد
or operation	عمل یا
come into operation	قابل اجرا شدن
operation immediate	اقدام سریع
one way only operation	عملکردتنها یک طرفه
to come into operation	بکار افتادن
to come into operation	قابل اجراشدن
one way only operation	عملکرد فقط یک طرفه
not operation	عمل نفی