Total search result: 201 (9 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
low level languages |
زبانهای سطح پایین |
|
|
Other Matches |
|
languages |
زبان ها |
languages |
زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند |
languages |
زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود |
languages |
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند |
languages |
زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند |
languages |
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است |
languages |
زبان برنامه نویسی که حاوی دستورات کد دولویی است و مستقیما توسط CPU قابل فهم است |
languages |
نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد |
languages |
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود |
languages |
زبان اصلی که برنامه با آن نوشته میشود تا توسط کامپیوتر پردازش شود |
languages |
سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند. |
languages |
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر |
languages |
قالب و فرمت دستورات و داده ها در یک زبان مشخص |
languages |
لسان |
languages |
کلام |
languages |
زبان |
languages |
سخنگویی تکلم |
languages |
بصورت لسانی بیان کردن |
languages |
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند |
languages |
برنامهای که به عنوان مترجم |
languages |
تبدیل و اجرا میکند |
languages |
هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند. |
languages |
در زمان اجرا |
languages |
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین . |
languages |
ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس |
sign languages |
زبان اشاره |
sign languages |
زبان علامات |
modern languages |
زبانهای این عصر |
modern languages |
زبانهای امروزی |
sign languages |
مکالمه با اشاره |
To have a flair for languages. |
ذوق فرا گیری زبانهای خارجی را داشتن |
sign languages |
زبان مخصوص کرها |
robot control languages |
زبانهای کنترل روبوت |
string processing languages |
زبانهای پردازش رشته |
The living languages of the world. |
زبانهای زند ؟ دنیا |
he did his level best |
کوتاهی نکرد |
level |
همسطح کردن |
level |
تراز کردن تراز |
level |
همسطح |
level |
سطح ارتفاع |
level |
استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال |
level |
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند |
to level off |
مسطح شدن [ناحیه ای] |
level with each other |
برابر |
level |
تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان] |
on the level <idiom> |
درستکار ،بی غل وغش |
level best |
خیلی عالی |
level best |
خیلی خوب |
level best |
بسیارعالی |
level with each other |
در یک تراز |
he did his level best |
انچه از دستش برامدکرد |
level out |
یکنواخت کردن |
to level off |
یکنواخت شدن [ناحیه ای] |
A level |
مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه |
level to |
تراز کردن |
O level |
آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی |
O level |
نمرهی قبولی در این امتحانات |
level out |
برابر کردن |
level |
هموار |
level |
ترازسازی |
level |
موزون هدف گیری |
level |
یک دست |
level |
یک نواخت |
level |
هم پایه |
level |
مسطح |
level |
هم تراز |
level |
سطح برابر |
level |
الت ترازگیری |
level |
میزان |
level |
سطح |
level |
تراز |
level |
ترازکردن |
level |
مسطح کردن |
level |
مسطح شدن |
level |
تراز سطح افقی افقی کردن |
level |
مستقیم |
level |
هدف در خط دید شماقرارگرفت |
level |
پایه |
level |
تراز بنایی |
level |
رده |
level |
نشانه گرفتن |
still water level |
سطحسکونآب |
upper level |
سطحبالایی |
low level |
نزدیک سطح زمین |
top-level |
افراد عالیرتبه |
white level |
تراز سفید |
low level |
سطحی |
low level |
سقف پرواز کوتاه |
mean sea level |
ارتفاع متوسط از سطح دریا |
lower level |
سطحپائینی |
surveyor's level |
ترازنقشه برداری |
surveyor's level |
تراز مساحی یا پیمایش |
top-level |
توسط افراد عالیرتبه |
manning level |
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله |
storage level |
تراز خزانه |
maintenance level |
سطح تثبیت |
top-level |
کهبدان |
top-level |
بلند پایه |
split-level |
سه نیم اشکوبی |
alidade level |
دستگاهسمتنما |
two level subroutine |
زیر تابعی که حاوی زیر تابع دیگر است |
storage level |
تراز ذخیره تراز مخزن |
low level |
پایین |
tilting level |
تراز حباب دار |
level wind |
وسیله پیچیدن نخ ماهیگیری |
level two cache |
حافظه پنهان سریع که مناسب با تخته اصلی کامپیوتر است بجز کامپیوتر با پردازنده Pentium Pro که حافظه بخشی از طراحی قطعه پردازنده است |
level tone |
اهنگ یکنواخت |
level surface |
سطح تراز |
level rod |
شاخص |
level premium |
حق بیمه |
level point |
سطح دریا نقطه هم افق مسیر سهمی گلوله |
level point |
نقطه مسطح |
level point |
سطح اب ساکن |
trophic level |
تراز خوراکی |
level of supply |
سطح تدارکات |
two level logic |
منطق دوسطحی |
two level store |
انباره دو سطحی |
mean sea level |
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا |
low level |
کم ارزش |
low level |
در ارتفاع کم |
low level |
در سطح پایین |
low level |
مقام پست وکوچک |
low level |
فرومایه |
low level |
پست |
to draw level |
باحریف برابرشدن |
to draw level |
بحریف رسیدن |
to rake level |
با شن کش صاف کردن |
level of supply |
سطح انبار |
mean sea level |
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا |
skill level |
پایه مهارت |
price level |
سطح قیمت |
water level |
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب |
water level |
سطح اب |
power level |
تراز توان |
pezometeric level |
سطح پیزومتری |
transition level |
سطح حداکثر انحراف درارتفاع پرواز |
optimal level |
سطح بهینه |
operating level |
سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار |
operating level |
سطح فعالیت |
one level memory |
حافظه یک سطحی |
water level |
تراز اب |
protection level |
سطح حفافت |
significance level |
سطح معناداری |
signal level |
سطح سیگنال |
signal level |
سطح علامت |
rotational level |
تراز چرخشی |
voltage level |
سطح ولتاژ |
reorder level |
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد |
reorder level |
سطح سفارش مجدد |
voltage level |
سطح فشارالکتریکی |
wage level |
سطح مزد |
one level address |
آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد |
one level address |
تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند |
one level address |
کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند. |
n level logic |
منطق N سطحی |
level-headed |
متعادل |
multi level |
چند سطحی |
level-headed |
معقولانه |
sound level |
شدت صوت |
virtual level |
تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است |
stock level |
سطح انبار |
split-level |
چند سطحی |
mean sea level |
میانگین سطح دریا |
mean sea level |
سطح متوسط دریا |
level-headed |
ترازخوی |
level-headed |
راستبین |
one level address |
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند |
oil level |
سطح روغن |
skill level |
پایه مهارت فنی |
sound level |
شدت نسبی صوت |
level-headed |
معقول |
noise level |
سطح پارازیت |
noise level |
میزان خش |
nesting level |
سطح لانهای |
nesting level |
سطح اشیانهای |
nesting level |
سطح تو در تویی |
stock level |
سطح ذخیره انبار |
cruising level |
افق پروازثابت |
cruising level |
سقف پرواز ثابت |
crest level |
یال |
control level |
سطح کنترل اماد |
confidence level |
احتمالی که یک عدد در محدوده قرار بگیرد |
confidence level |
درجه اطمینان |
compensation level |
تراز موازنه |
code level |
تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند |
chance level |
سطح تصادفی |
builder's level |
تراز بنائی |
bottom level |
تراز کف |
black level |
تراز سیاه |
cross level |
تراز کردن |
cross level |
ترازعرضی تراز چرخ |
energy level |
تراز انرژی |
energy level |
سطح انرژی |
energy level |
تراز انژی |
dumpy level |
تراز دوربین دار |
doublet level |
ترازوی دوتایی |
donor level |
ترازدهنده |
datum level |
سطح اب ازاد |
datum level |
سطح اب دریا |
data level |
سطح داده |