Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (9 milliseconds)
English	Persian
low load adjustment	تنظیم تعادل بارکم
Search result with all words
full-load adjustment screw	پیچ تنظیم الکتریکی
light-load adjustment screw	پیچ تنظیم فشار نور
Other Matches
self adjustment	خودمیزانی
adjustment	رسیدگی
adjustment	همسازی
adjustment	تغییر جزئی در چیزی تا بهتر کار کند
zero adjustment	تنظیم نقطه صفر
self adjustment	انطباق خود بامحیط یا چیز دیگری
adjustment	تصفیه
adjustment	تنظیم کردن
adjustment	تنظیم
adjustment	اصلاح
adjustment	تعدیل
adjustment	میزان
adjustment	سازگاری
adjustment	آلت تعدیل اسباب تنظیم
adjustment	تسویه
adjustment	میزان کردن
adjustment	تطبیق
sight adjustment	تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
social adjustment	سازگاری اجتماعی
speed adjustment	تنظیم سرعت
air adjustment	تنظیم ترکش هوایی
air adjustment	تنظیم هوا
seasonal adjustment	تعدیلات فصلی
stock adjustment	تطبیق موجودی
address adjustment	تعدیل نشانی
adjustment assistance	کمک تعدیلی
adjustment inventory	پرسشنامه سازگاری
adjustment mechanism	مکانیسم سازگاری
adjustment method	روش تعدیل
method of adjustment	روش تعدیل
adjustment of fire	تنظیم تیر
adjustment of rools	تنظیم غلطک
stock adjustment	تعدیل موجودی
range of adjustment	ناحیه تنظیم
range adjustment	تنظیم مسافت
fine adjustment	تنظیم فریف
halving adjustment	تنظیم نیم حبابها به منظورتراز کردن دستگاههای اندازه گیر
initial adjustment	تنظیم صفر
manual adjustment	تنطیم دستی
coincidence adjustment	تعیین مسافت به وسیله انطباق
partial adjustment	تطابق جزئی
partial adjustment	تعدیل جزئی
fine adjustment	تنظیم دقیق
precision adjustment	تنظیم تیر دقیق
precision adjustment	تنظیم دقیق تیر
precision adjustment	تنظیم دقیق
average adjustment	تصفیه خسارت
automatic adjustment	تهاتر قهری
pressure adjustment	تنظیم فشار
price adjustment	تعدیل قیمت
purity adjustment	تنظیم خلوص
range adjustment	تنظیم برد
coarse adjustment	نظم و ترتیب دانهای
adjustment slide	فلز متحرک
winding adjustment	تنظیم سیم پیچ
tension adjustment	میزان فشار
adjustment wheel	چرخ متحرک
adjustment pedal	پدال متحرک
carburetor adjustment	تنظیم کاربراتور
depth adjustment	تنظیم عمیق
elevation adjustment	تنظیم کننده بالابر
volume adjustment	تنظیم شدت صوت
vocational adjustment	سازگاری شغلی
height adjustment	میزان ارتفاع
resistance adjustment	میزان پایداری
adjustment disorder	اختلالات سازگاری [روانشاسی]
vertical adjustment	تنظیم عمودی
lateral-adjustment lever	سطح تنظیم جانبی
height adjustment screw	پیچ تنظیم ارتفاع
height adjustment scale	پایه تنظیم ارتفاع
height adjustment foot	پایه تنظیم ارتفاع
peaceful adjustment of disputes	تصفیه مسالمت امیز
shooting adjustment keys	دکمه
viewfinder adjustment keys	دکمه یابنده هدف
bunker adjustment factor	ضریب تعدیل سوخت
spreader adjustment screw	پیچ تنظیم پخش
discipline and adjustment board	هیئت تدوین مقررات انضباطی
contract price adjustment	رفع اختلاف در قیمت قرارداد
contract price adjustment	تعدیل قیمت قرارداد
bell adjustment inventory	پرسشنامه سازگاری بل
frog-adjustment screw	پیچ قلابی تنظیم کننده
fluid adjustment screw	پیچگوشتی قابل تنظیم سیال
flame adjustment wheel	چرخ تنظیم شعله
altitude fine adjustment	دستگاه تنظیم دقیق
azimuth fine adjustment	تنظیم قوس صحیح
blade height adjustment	پهنای تنظیم بلندی
coarse adjustment knob	دکمه تنظیم زیرین
condenser adjustment knob	دکمه تنظیم تراکم
condenser height adjustment	تنظیم انقباض ارتفاع
fine adjustment knob	دکمه تنظیم دقیق
depth-adjustment mechanism	طرز کار تنظیم عمیق
field lens adjustment	زمینه تنظیم لنز
exposure adjustment knob	دکمه نمایش تعداد فیلم
adjustment for vertical-circle image	تنظیم عمودی مرکز تصویر
azimuth adjustment slide rule	خط کش محاسبات تنظیم گرا
seat back adjustment knob	دکمه تنظیم پشتی صندلی
adjustment for horizontal-circle image	تنظیم افقی مرکز تصویر
able to take a load <adj.>	بار پذیر
useful load	بار مفید
to load off	خالی کردن
to load off	بار اندازی کردن
get a load of <idiom>	دیدن چیزی
useful load	فرفیت مفید
load and go	بارکنش و اجرا
load and go	بار کنش و اجراء
off load	انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
over load	اضافه بار
load	فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
load	محموله
load	بارگیری کردن
load	بار زدن
load	فرفیت
load	خشاب
load	بارگیری مهمات
load	بارمهمات هواپیما
load	فشنگ گذاری
load	بار فشار
load	کاری که باید انجام شود
load	قرار دادن دیسک یا نوار در کامپیوتر تا اجرا شود
load	انتقال فایل یا برنامه از دیسک یا نوار به حافظه اصلی
load	استفاده از بیش از یک کامپیوتر در شبکه حتی خارج از بار هر پردازنده
load	تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
load	برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load	برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
load	بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
load	فشنگ
load	فرفیت بارگیری
load	پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
load	بار کردن
load	فیلم
load	سنگین کردن
load	گرانبارکردن
load	بار کردن پر کردن
load	عملکردماشین یا دستگاه
load	عمل پرکردن تفنگ باگلوله
load	بار
load	کوله بار
load	فشار مسئولیت
load	گذاشتن
load	شارژ کردن
load	بارالکتریکی
load	نیرو
load	ذخیره گذاری کردن
load	خرج گذاری کردن
load	بار داشتن
load	بار خارجی
load	تفنگ یا سلاحی را پرکردن
load	بارزدن
load	بار گیری شدن
pre load	پیش بار
river load	بار رود
pre load	بار کردن مقدماتی
point load	بار نقطهای
platform load	بار کف دار
platform load	بار سکودار
platform load	بار اماده برای بارریزی هوایی
permissible load	بار مجاز
permanent load	بار دائمی
peak load	بار پیک
peak load	بار حداکثر
peak load	بار خارجی بیشینه
reactive load	بار خارجی القایی
fluctuating load	بار متناوب
application of load	کاربرد بار
application of load	فرود بار کاربرد نیرو
pulsating load	بار ضربهای
proof load	بار ازمایشی
area load	بار سطحی
auto load	خود بارکن
prescribed load	بار مهمات مجاز
prescribed load	بار مجاز
axial load	بار محوری
balanced load	بار خارجی متعادل
pre load	بار اولیه
radial load	بار عرضی
alternating load	بار متناوب
peak load	حداکثر بار
nominal load	بار خارجی اسمی
no load voltage	ولتاژ بی باری
no load torque	گشتاور پیچشی بی باری
no load switching	سوئیچینگ بی باری
no load speed	سرعت بی باری
no load loss	تلف یا تلفات بی باری
no load current	جریان بی باری
no load condition	حالت بی باری
travelling load	بار متحرک
mission load	بار مبنای عملیاتی
mission load	اماد عملیاتی
maximum load	بار گذاری حداکثر
nominal load	بار اسمی
non inductive load	بار خارجی ناخودالقا
non reactive load	بار خارجی ناخودالقا
peak load	بحبوحه مصرف
peak load	بار قلهای
basic load	بار مبنا
pay load	بارمفید
pay load	فرفیت مفید وسیله نقلیه
pay load	اجناس مقرون بصرفه برای حمل ونقل
pay load	فرفیت ترابری
basic load	بار مبنای مهمات یا وسایل

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com