Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (10 milliseconds)
English	Persian
low pressure turbine	توربین فشار ضعیف
Search result with all words
back pressure turbine	توربین بخاری که تمام بخارخروجی ان با فشار به داخل شبکه گرم کننده جذب میشود
steam pressure drives turbine	فشاربخارمحرکتوربین
Other Matches
To bring pressure to bear . To exert pressure .	فشار خون دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .	اعمال فشار کردن
turbine	توربین
turbine	توربین بخار
driving turbine	توربینگرداننده
rotation of the turbine	چرخشتوربین
turbine rotor	رتور توربین
compressor turbine	توربینکمپرسور
turbine stage	طبقه توربین
turbine vane	تیغه توربین
turbine wheel	چرخ توربین
turbine building	ساختمانتوربین
turbine headcover	سرپوشتوربین
stream turbine	توربین بخار
turbine runner	حرکتدهندهتوربین
water turbine	توربین ابی
turbine nozzle	شیپوره توربین
gas turbine	توربین گاز
impluse turbine	توربین فشار ضربهای
reaction turbine	توربین عکس العملی
steam turbine	توربین بخار
free turbine	توربین ازاد
supersonic turbine	توربین مافوق صوت
turbine blade	تیغه توربین
turbine blade	پره توربین
turbine disc	دیسک توربین
turbine governor	تنظیم کننده توربین
turbine pump	پمپ توربینی
impulse turbine	توربین ضربهای
internal combustion turbine	توربین گازی
variable discharge turbine	توربین گازی که جرم جریان ان توسط شیرها یا دریچه هایی کنترل میشود و قدرت توربین را با ارتفاع ومتغیرهای دیگر سازگارمیکند
high head turbine	توربین فشار قوی
air turbine starter	استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
radial flow turbine	توربین با جریان شعاعی
turbine-compressor shaft	میلهکمپرسورتوربین
axial flow turbine	توربین محوری
horizontal-axis wind turbine	توربینافقیبامحوربادی
axial flow impulse turbine	فشارمستقیم
axial flow turbine engine	موتور توربین گاز باکمپرسور جریان خطی
vertical-axis wind turbine	توربینبادیمحورعمودی
turbine shaft turns generator	محورتوربینچرخوانندهژنراتور
axial flow impulse turbine	توربین محوری
pressure from outside	فشار از بیرون [خارج]
pressure	فشار هوا
f.pressure	فشارمایع
pressure	سنگین
pressure	بار
pressure	بار سنگین مصائب وسختیها
pressure	فشردن مضیقه
pressure	مشقت
pressure	فشار
pressure cook	دیگ زودپز
pressure gradient	گرادیان فشار
pressure of speech	فشار تکلم
pressure lubrication	دستگاه روغنکاری فشاری
pressure hull	بدنه ضد فشار
pressure lamp	چراغ تلمبهای
pressure casting	قطعه ریخته گری فشاری
pressure cook	تحت فشار پختن
pressure drop	افت فشار
pressure curve	منحنی فشار
pressure gauge	فشار سنج ابگونه وموادمنفجره
pressure front	جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
pressure fraction	کسر فشاری
reduced pressure	فشار کاهیده
pressure face	سمت فشار
pressure gauge	فشارسنج
pressure gaverner	ناطم فشار
pressure device	عامل فشاری مین
pressure gaverner	تنظیم کننده فشار
pressure device	ماسوره فشاری
pressure curve	خم فشار
pressure head	ارتفاع فشار
pressure cook	دردیگ زودپزپختن
pressure cabin	بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
osmotic pressure	فشار اسمزی
oil pressure	دستگاه اندازه گیری فشار روغن
lateral pressure	فشار جانبی
oil pressure	فشارسنج روغن
molding pressure	فشار پرس
molding pressure	فشار قالب
mean effective pressure	فشار موثر متوسط
manifold pressure	فشار گازگاه
low pressure	منطقه کم فشار
low pressure	سهل العبور
low pressure	فشار خفیف
low pressure	فشار کم
partial pressure	فشار جرئی یا سهمی
pressure cabin	هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
pressure breathing	تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
pressure balance	فشارسنج
pressure altitude	ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
pressure adjustment	تنظیم فشار
pressure above the atmosphere	فشار بالای جو
pore pressure	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
pore pressure	فشار درونی
pitot pressure	فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
pitot pressure	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
piston pressure	فشار پیستون
partial pressure	فشار جزیی
partial pressure	فشار جزئی
loss of pressure	افت فشار
pressure vessel	فرف
water under pressure	آبتحتفشار
water pressure	فشار اب
The pressure of the atmosphere	فشار جو ؟( اتمسفر )
vapour pressure	فشار بخار اب
vapor pressure	فشار بخار
vapor pressure	فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
uplift pressure	فشار بالابرنده
He always works best under pressure .	اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
partial pressure	[فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
time pressure	فشار زمانی
pressure of time	فشار زمانی
wave pressure	فشار حاصل از موج
wheel pressure	فشار چرخ
pressure tube	لولهفشار
pressure screw	پیچفشرده
pressure plate	صفحهنگهدار
pressure dial	درجهفشار
pressure control	کنترلفشار
pressure change	تغییراتفشار
to be under deadline pressure	عجله داشتن
pressure bar	قسمتفشار
pressure vessel	فشار
pressure cookers	دیگ زودپز
wind pressure	فشار باد
total pressure	فشار کل
to bear pressure upon	فشار اوردن بر
pressure weld	جوش دادن فشاری
pressure wave	موج فشار
pressure transducer	مبدل فشار
pressure tendency	گرایش فشار
pressure taping	انشعاب فشار سنجی
pressure sweeping	روبیدن فشاری
pressure surface	سطح پیزومتریک
pressure surface	سطح فشار
pressure suit	لباس مخصوص پرواز درارتفاعات زیاد
sense of pressure	حس فشار
pressure sense	حس فشار
pressure regulator	شیر فشار شکن
pressure regulator	شیر تنظیم
pressure weldable	قابل جوشکاری فشاری
pressure welding	جوش فشاری
tire pressure	فشار هوای لاستیک
systolic pressure	فشارخون انقباضی
swelling pressure	فشار در اثر ازدیاد حجم
static pressure	فشار ایستایی
static pressure	فشار ثابت هوا
starting pressure	فشار استارت
sound pressure	فشار صوت
social pressure	فشار اجتماعی
reservoir pressure	فشار مخزن
reacted pressure	فشار واکنش شده
radiation pressure	فشار تشعشع
pulse pressure	فشار نبض
pressure welding	جوشکاری فشاری
pressure points	نقطههای گیرنده فشار
pressure gage	فشارسنج
high pressure	قوی
excess pressure	فشار اضافی
deflationary pressure	فشار انقباضی
equilibrium pressure	فشار تعادلی
effective pressure	فشار موثر
edge pressure	فشار لبه
bearing pressure	فشار تکیه گاهی
economic pressure	فشار اقتصادی
earth pressure	فشار خاک
earth pressure	رانش خاک
external pressure	فشار خارجی
external pressure	فشار برونی
barometric pressure	فشار بارومتری
high pressure	دارای وزن وفشار زیاد پرفشار
head pressure	ارتفاع فشاری
group pressure	فشار گروهی
gauge pressure	فشار در عمق معین برحسب فشارسنج
barometric pressure	فشار هوا
barometric pressure	فشار جو
gage pressure	فشار مانومتری
gage pressure	فشار گیج
seepage pressure	فشار روان ابی
flow pressure	فشار روان ابی
earth pressure	فشار حاصل از خاک
bearing pressure	فشار بردگاهی
contact pressure	فشار تماس
contact pressure	فشار تماسی
blast pressure	فشار کوره بلند
boost pressure	فشار گاز بالاتراز اتمسفر که از سوپرشارژ کردن موتورناشی میشود
brake pressure	نیروی ترمز
brush pressure	فشار زغال
constant pressure	فشار ثابت
cabin pressure	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
compression pressure	فشار گیج در سیلندرموتورهای پیستونی دروضعیت نقطه مرگ بالا
collapse pressure	حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
center of pressure	مرکز فشار
critical pressure	فشار بحرانی
deflationary pressure	فشار ضدتورمی
soil pressure	رانش خاک
dynamic pressure	فشار پویا
dynamic pressure	فشار محرکه درونی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com