English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
machine builder ماشین ساز
Other Matches
builder موسس سازنده
builder بنا
builder معمار
builder بناگر دیوارگر
builder بنا کننده
builder خانه ساز
builder سازنده
builder level تراز بنایی
builder and contractor پیمانکار ساختمان [اقتصاد]
master builder بنای مقاطعه کار
Jerry builder بساز و بفروش
body-builder بدنساز
road builder جاده ساز
master builder معمار
master builder معمارباشی
post builder قطب ساز
road builder راهساز
builder's level تراز بنائی
machine کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machine sensible قابل درک توسط کامپیوتر
two way machine ماشین دو راهه
machine ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
machine تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machine تراشیدن ماشین
machine یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine ماشین
machine نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machine تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machine غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
machine 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machine بیت اجرا میشود
machine کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
machine دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machine زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machine براده برداشتن
machine شیارانداختن روی فلز
machine تراشکاری کردن صیقل کردن
machine خطای ناشی خرابی سخت افزار
machine ماشین کردن با ماشین رفتن
machine دستگاه
machine فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
machine که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machine ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machine بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machine زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machine شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
machine خطای ناشی از خرابی قطعه
machine کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
milking machine ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند
milling machine ماشین تراش
machine building ماشین سازی
machine interupption وقفه ماشین
machine capacity فرفیت ماشین
machine shop کارگاه محاسبات ماشینی
machine time وقت ماشین
machine time زمان ماشین کاری
accept machine دستگاه پذیرنده
machine translation ترجمه ماشینی
machine welding جوشکاری ماشینی
machine word کلمه ماشین
machine check برسی ماشین
milling machine ماشین فرز
milling machine دستگاه فرز
molding machine دستگاه قالب گیری
reeling machine چرخک
reeling machine ماشین نخ پیچی
reaping machine ماشین درو
punching machine دستگاه پانچ
punching machine دستگاه منگنه
punching machine ماشین سوراخکن
printer machine دستگاه چاپ
printer machine ماشین چاپ
mortising machine دستگاه کام کنی
planing machine ماشین کندگی
machine operator کارگردان ماشین
open machine ماشین باز
object machine ماشین مقصود
multi way machine دستگاه چند راهه
mowing machine علف چین
mowing machine ماشین علف چینی
planer machine ماشین صفحه تراش
machine frame چارچوب دستگاه
machine designer طراح ماشین
machine independent مستقل از ماشین
machine instruction دستورالعمل ماشین
machine intelligence هوش ماشین
machine dependent وابسته به ماشین
machine language زبان ماشین
machine down time زمان توقف ماشین
machine down time زمان معطلی دستگاه
machine gunner مسلسل چی
machine foundation پایه دستگاه
machine fault نقص ماشین
machine fault عیب ماشین
machine error خطای ماشین
machine equipment تجهیزات ماشین
three phase machine ماشین سه فازه
machine learning فراگیری ماشین
machine oriented ماشین گرا
machine readable خواندنی توسط ماشین
machine readable قابل خواندن توسط ماشین
machine recognization بازشناختی توسط ماشین
machine representation نمایش ماشیی
machine ringing زنگ ماشینی
machine run رانش ماشین
machine operator متصدی ماشین
machine operator اپراتور ماشین
machine dependent وابسته ماشین
machine number عدد سرعت هواپیما
machine number عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
machine cycle چرخه ماشین
machine oil روغن ماشین
machine operating عملکرد ماشین
machine column پایه یا ستون دستگاه
machine operator اپراتوردستگاه
machine run اجرای ماشین
sub-machine gun مسلسل دستی
pleating machine دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
plaiting machine دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
pleating machine دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
plaiting machine دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
cog in the machine <idiom> قطرهای از دریا
kidney machine ماشینکمکیبرایافرادبیمار
sub-machine gun تیربار دستی
sub-machine gun تیربار خودکار
sub-machine guns مسلسل دستی
sub-machine guns تیربار دستی
sub-machine guns تیربار خودکار
fax machine فاکس
fuelling machine ماشینسوخت
machine hall راهرویماشین
dyeing machine ماشین رنگرزی
fax (machine) دستگاه فکس
freezing machine فریزر [غذا و آشپزخانه]
facsimile (machine) دستگاه فکس
drilling machine دریل [ابزار]
boring machine دریل [ابزار]
sweeper [machine] ماشین خاکروب
boring machine دستگاه مته [ابزار]
drilling machine دستگاه مته [ابزار]
boring machine مته برقی [ابزار]
drilling machine مته برقی [ابزار]
seeding machine ماشین تخم کاری
rowing machine ماشینپایی
spininning machine ماشین یا دستگاه ریسندگی
spreading machine مقسم بتن
sunchronous machine ماشین سنکرون
swaging machine حلبی خمکن
synchronous machine ماشین همگام
synchronous machine ماشین همزمان
tabulating machine جدول بند
tabulating machine جدول نویس
sowing machine بذر افشان
sowing machine ماشین تخم کاری
snow machine ماشین ایجاد کننده برف مصنوعی
sandblast machine ماشین ماسه پاش
sanding machine ماشین سنباده زنی وصیقل کاری
scouring machine ماشین سایش
scouring machine ماشین سمباده
seaming machine ماشین درزگیری
sequential machine ماشین ترتیبی
shaping machine دستگاه صفحه تراش
smart machine ماشین هوشیار
talking machine گرامافون
talking machine دستگاه ضبط صوت
virtual machine ماشین مجازی
virtual machine دستگاه مجازی
weighing machine ترازوی ماشینی ماشین سنجش قنطارکش
winding machine دستگاه سیم پیچی
winnowing machine ماشین باد افشانی
fruit machine جک پات
pinball machine ماشین پینبال
two phase machine ماشین دو فازه
turning machine ماشین تراش
turing machine مدل ریاضی یک وسیله که میتواند داده را بخواند و بنویسد بر یک نوار ذخیره سازی قابل کنترل با تغییر وضعیتهای داخلی آن
teaching machine ماشین اموزش
teaching machine ماشین تدریس
the machine is in operation ماشین در گردش است ماشین دایر است
threshing machine ماشین غله پوست کنی
threshing machine ماشین خرمن کوبی
transfer machine دستگاه انتقال
turing machine ماشین تورینگ
pinball machine ماشین ساچمه پران
folding machine دستگاه خم کاری
commutating machine ماشین جابجاگری
chess machine لقب کاپابلانکا
chess machine ماشین شطرنج
celestial machine مکانیک سماوی
celestial machine مکانیک اسمانی
calf machine دستگاه پرورش عضله
calculating machine ماشین محاسبه
calculating machine ماشین محاسباتی
calculating machine ماشین حساب
bordering machine ماشینی که لبه لوله ها را خم میکند
blasting machine دستگاه پاک کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com