Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (7 milliseconds)
English
Persian
macro library
درشت کتابخانه
macro library
کتابخانه ماکرو
Other Matches
macro
زبان برنامه نویسی که به برنامه نویس امکان تعریف و استفاده از دستورات ماکرو میدهد
macro
استفاده از برچسب در زبان برنامه نویسی اسمبلی برای بیان به اسمبلر که تابع ماکرو در آن نقط ه وارد میشود
macro
نوشتن برنامه با استفاده از دستورات ماکرو با بیان دستورات آن
macro
کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
macro
طبقات و عملیات در یک تابع
macro
درشت دستور
macro
برنامه اسمبلر که قادر به کدگشایی دستورات ماکرو است
macro
تابع و دستورات برای انجام عمل ماکرو
macro
درشت
macro
بطورغیر عادی
macro
کلان درشت دستور
macro
دراز
macro
رشد زیاد
macro
کل
macro
فرآیندی که فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جایگزین میشود
macro
شرح دستور
macro
کلان
macro-
خیلی بزرگ یا مربوط به نام سیستم
macro
نمایش گرافیکی مراحل منط قی
macro
بزرگ
macro
تابع برنامه یا بلاک دستورات که توسط کلمه یا برچسب بیان شده است
macro stage
مرحله کلان
macro generator
مولد ماکرو
macro instruction
درشت دستور
macro instruction
درشت دستورالعمل
macro assembler
ماکرو اسمبلر
macro model
الگوی کلان
macro processor
درشت پردازشگر
macro processor
پردازشگرماکرو
macro expansion
بسط درشت دستور
macro economics
اقتصاد کلان
macro assembler
درشت همگذار
macro assembler
درشت همگزار
macro call
فراخوانی ماکرو
macro definition
درشت تعریف
macro declaration
درشت اعلان
macro definition
تعریف ماکرو
macro variables
متغیرهای کلان
macro difinition
درشت تعریف
macro call
درشت فراخوان
macro generator
درشت زا
keyword macro
درشت دستور کلید واژهای
positional macro
درشت دستور مرتبهای
macro dynamic model
الگوی کلان پویا
macro set button
دکمهتنظیمصدا
mixed mode macro
درشت دستور امیخته باب
library
تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
library
کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند
library
متن ها
library
مجموعه فایل ها
library
برنامه دان مجموع برنامه ها
library
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
library
شیاری در دیسک مغناطیسی یا نوار برای ذخیره سازی اطلاعات درباره محتوا
library
کتابخانه
library
قرائتخانه کتابفروشی
library
زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود
library
تابع پیش نویس که میتواند وارد برنامه اصلی شود و در صورت نیاز فراخوانی شود
library
1-تعداد توابع نرم افزاری خاص . که کاربر میتواند در برنامه خود وارد کند
library
و در زمان و هزینه صرفه جویی شود. 2-مجموعه توابعی که کامپیوتر نیاز دارد تا به آنها مراجعه کند ولی در حافظه اصلی ذخیره نشده اند
library
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
our library is well stocked
است
system library
کتابخانه سیستم
record library
مرکزکرایهنوارکاست
walking library
شخص دانشمند
our library is well stocked
خوبی دارد
our library is well stocked
جنس کتابخانه ما جور
program library
کتابخانه برنامه
program library
کتابخانه برنامه ها
project library
کتابخانه پروژه
public library
کتابخانه عمومی
routine library
کتابخانه روال ها
subroutine library
کتابخانه زیرروال ها
subroutine library
کتابخانه زیرروال
support library
کتابخانه پشتیبان
systems library
کتابخانه سیستم ها
tape library
کتابخانه نوارها
tape library
اتاق مخصوص نگهداری نوار
user library
کتابخانه استفاده کننده کتابخانه کاربر
walking library
کتابخانه متحرک
our library is well stocked
کتابخانه ماموجودی
lending library
کتابخانهای که کتاب عاریه میدهد
library maintenance
نگهداشت کتابخانهای
library facilities
تسهیلات کتابخانهای
library edition
چاپی که درخودکتابخانه باشد
library call
فراخوانی کتابخانهای
library automation
خودکارسازی کتابخانه
disk library
کتابخانه دیسک
common library
کتابخانه اشتراکی
circulating library
کتابخانهای که کتاب کرایه میدهد
catalogue library
محل نگهداری کاتالوگها قفسه کاتالوگها
library manager
مدیر کتابخانه
library paste
نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
library paste
چسب نشاستهای
library subroutine
زیروال کتابخانهای
library science
علم تنظیم ومحافظت از کتب
library tape
نوار کتابخانهای
library science
علم کتابداری
library routine
روال مجموعه ها
library routine
روال کتابخانه
library routine
روال کتابخانهای
library program
برنامه کتابخانهای
library software
نرم افزار کتابخانهای
development support library
امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
dynamic link library
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
There are ine milion book (volumes)in this library.
دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
The library is the obvious place for the after-dinner hours.
کتابخانه جایی بدیهی برای ساعت پس از شام است.
patron-driven acquisition
[PDA]
[library]
کسب بر طبق
[درخواست]
مشتری
[کتابخانه]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com