Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
magnetic field generation
تولید میدان مغناطیسی
Other Matches
magnetic field
حوزه مغناطیسی
magnetic field
میدان مغناطیسی
earth magnetic field
میدان مغناطیسی زمین
magnetic field potential
پتانسیل میدان مغناطیسی
magnetic stray field
میدان پراکنده
applied magnetic field
میدان مغناطیسی اعمال شده
magnetic field line
خط میدان مغناطیسی
intensity of the magnetic field
شدت میدان مغناطیسی
inhomogeouns magnetic field
میدان مغناطیسی غیریکنواخت
induced magnetic field
میدان مغناطیسی القاء شده
magnetic field intensity
شدت میدان مغناطیسی
high magnetic field
میدان مغناطیسی قوی
magnetic field vector
بردار میدان مغناطیسی
magnetic field strength
شدت میدان مغناطیسی
magnetic field inhomogeneity
غیریکنواختی میدان مغناطیسی
magnetic deflection field
میدان منحرف کننده مغناطیسی
magnetic field figure
تصویر میدان مغناطیسی
magnetic field energy
انرژی میدان مغناطیسی
terrestrial magnetic field
میدان مغناطیسی زمین
effective magnetic field
میدان مغناطیسی موثر
line of magnetic field strength
خط میدان مغناطیسی
ultra high magnetic field
معمولا میدان مغناطیسی باشغت بیش از 001ک
axis of earth magnetic field
محور میدان مغناطیسی زمین
high intensity magnetic field
میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
generation
زایش
generation
تولید کردن
fifth generation
نسلپنجمکامپیوتر - نسلهوشمصنوعی
generation
تولید نیرو
generation
تولید
third generation
نسل سوم
generation
نسل
generation
ایجاد
generation
چاپ کردن عکس
generation
افرینش گسترش
generation
جدیدترین نوع فناوری
generation
مسافت بین فایل و گونه اصلی آن که در حین ایجاد پشتیبان استفاده میشود
generation
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
generation
مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
generation
تولید داده یا نرم افزار یا برنامه با استفاده از کامپیوتر
generation
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
from generation to generation
نسلا" بعد نسل
generation
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
generation
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای LSI
generation
زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
first generation
اولین سری
first generation
اولیه
first generation
سری اول
generation
کامپیوتری که به جای دریچه نوری از ترانزیستور استفاده میکند
generation
کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
generation
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generation
ساخت
spontaneous generation
پیدایش خودبخود
spontaneous generation
خلق الساعه
second generation computers
کامپیوترهای نسل دوم
second generation computer
کامپیوتر نسل دوم
report generation
تولید گزارش
report generation
گهارش زایی
spontaneous generation
بطیب خاطر
they muliplied by generation
با زاد و ولدزیاد شدند
first generation computers
کامپیوترهای نسل اول
gas generation
تولید گاز
generation of current
تولید جریان
spontaneous generation
بی اختیار
first generation computer
کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
first generation computer
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
fifth generation computers
کامپیوترهای نسل پنجم
system generation
تولید سیستم
fifth generation computers
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
generation of oscillations
تولید نوسان
succeeding generation
نسل بعدی
third generation computers
کامپیوترهای نسل سوم
generation gap
شکاف نسلها
the rising generation
دوره جوانان اینده
system generation
ایجاد سیستم
fourth generation computers
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
high tension generation
تولید فشار قوی
impluse voltage generation
تولید فشار ضربهای
fourth generation computers
زبانهایی که برای کاربر فاهر مناسب دارند و هوشمند طراحی نشده اند
fourth generation computer
کامپیوتر نسل چهارم
photo pattern generation
تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
generation data set
مجموعه دادههای تولیدی
grid bias voltage generation
تولید ولتاژ بایاس شبکه
diesel driven generation set
دستگاه محرکه دیزلی
magnetic
اهن ربا اهن ربایی
magnetic
مغناطیسی
magnetic course
مسیر مغناطیسی
magnetic
دارای نیروی مغناطیسی
magnetic f.
میدان مغناطیسی
magnetic course
راه مغناطیسی
magnetic
قطعه الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به میدان مغناطیسی تبدیل میکند
magnetic
و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند
magnetic
آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
magnetic
اهنربا
magnetic
مغناطیس
non magnetic
غیر مغناطیسی
magnetic
مقناطیسی
field name
نام فیلد
field
میدان
field
رشته
[دانشی]
To take field against somebody .
بر علیه کسی وارد شدن
field
کارگاه
field
دایره
field
دشت کشتزار
field
زمین بازی
field
صحرا
field
توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
field
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
field
شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
field
حوزه
field
زمین
field
رشته
field
بمیدان یا صحرا رفتن
field
پایکار
field
فرودگاه
field
میدان دید
field
دشت
field
زمینه رزمی صحرایی
field
میدان رزم صحرا
field
میدانه
field
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
field
فیلد
field
شاخه
[دانشی]
right field
سمتراستزمین
zero field
میدان صفر
to keep the field
جنگ یاعملیات جنگی را ادامه دادن
to keep the field
درجای خودثابت ماندن
to take the field
جنگ اغازکردن
zero field
بی میدان
well field
حوزه تغذیه کننده چاه
field
محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
field
بخشی از رکورد کاپیوتری که حاوی محل داده است
field
بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
field
مشابه 4036
field
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field
نوشتن داده روی PROM
field
بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
zero field
بی حوزه
field
بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
field
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
field
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
field
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
field
خارج اداره یا کارخانه
field
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
field
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
magnetic decay
تنزل مغناطیسی
magnetic deflection
انحراف مغناطیسی
magnetic decay
نقصان مغناطیسی
magnetic declination
انحراف مغناطیسی
magnetic declination
میل مغناطیسی
magnetic deflection
خمش الکترومغناطیسی
magnetic declination
تنزل مغناطیسی
magnetic declination
شیب مغناطیسی
magnetic damping
میرایی جریان فوکو
magnetic couple
زوج مغناطیسی
magnetic creep
لختی مغناطیسی
magnetic current
جریان مغناطیسی
magnetic cut out
کنتاکتور
magnetic cutout
افتامات مغناطیسی
magnetic cycle
دوره مغناطیسی
magnetic cycle
منحنی هیسترزیس
magnetic cycle
فرایندمدار مغناطیسی
magnetic damper
خفه کن مغناطیسی
magnetic damping
میرایی مغناطیسی
magnetic counter
کنتور مغناطیسی
magnetic deflection
انحراف در حوزه مغناطیسی
magnetic disturbance
پارازیت مغناطیسی
magnetic disturbance
اغتشاش مغناطیسی
magnetic diviation
انحراف مغناطیسی
magnetic domain
ناحیه مغناطیسی
magnetic doublet
دو قطبی مغناطیسی
magnetic drum
طبله مغناطیسی
magnetic drum
درام مغناطیسی
magnetic elongation
ازدیاد طول مغناطیسی
magnetic energy
انرژی مغناطیسی
magnetic equator
استوای مغناطیسی
magnetic disk
دیسک مغناطیسی
magnetic disk
صفحه مغناطیسی
magnetic deflector
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic degree
زاویه مغناطیسی
magnetic delay
تاخیر توسط حافظه مغناطیسی
magnetic deviation
میزان خطای قرائت عقربه مغناطیسی خطای عقربه
magnetic deviation
deviation
magnetic dip
میل مغناطیسی
magnetic dip
میدان جاذبه مغناطیسی
magnetic dip
قوه جاذبه مغناطیسی
magnetic dipole
دوقطبی مغناطیسی
magnetic direction
جهت مغناطیسی
magnetic disk
گرده مغناطیسی
magnetic balance
تعادل مغناطیسی
magnetic balance
تعادل میدان
magnetic bar
اهنربای قلمی
magnetic bar
میله اهنربا
magnetic bar
میله مغناطیسی
magnetic bearing
زاویه انحراف مغناطیسی
magnetic biasing
مغناطیس گردانی مقدماتی
magnetic blow out
خاموش کننده مغناطیسی
magnetic blowout
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
magnetic brake
ترمز مغناطیسی
magnetic bridge
پل مغناطیسی
magnetic bridge
پل رلوکتانس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com