Total search result: 201 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
magnetic field generation |
تولید میدان مغناطیسی |
|
|
Other Matches |
|
magnetic field |
حوزه مغناطیسی |
magnetic field |
میدان مغناطیسی |
earth magnetic field |
میدان مغناطیسی زمین |
magnetic field potential |
پتانسیل میدان مغناطیسی |
magnetic stray field |
میدان پراکنده |
applied magnetic field |
میدان مغناطیسی اعمال شده |
magnetic field line |
خط میدان مغناطیسی |
intensity of the magnetic field |
شدت میدان مغناطیسی |
inhomogeouns magnetic field |
میدان مغناطیسی غیریکنواخت |
induced magnetic field |
میدان مغناطیسی القاء شده |
magnetic field intensity |
شدت میدان مغناطیسی |
high magnetic field |
میدان مغناطیسی قوی |
magnetic field vector |
بردار میدان مغناطیسی |
magnetic field strength |
شدت میدان مغناطیسی |
magnetic field inhomogeneity |
غیریکنواختی میدان مغناطیسی |
magnetic deflection field |
میدان منحرف کننده مغناطیسی |
magnetic field figure |
تصویر میدان مغناطیسی |
magnetic field energy |
انرژی میدان مغناطیسی |
terrestrial magnetic field |
میدان مغناطیسی زمین |
effective magnetic field |
میدان مغناطیسی موثر |
line of magnetic field strength |
خط میدان مغناطیسی |
ultra high magnetic field |
معمولا میدان مغناطیسی باشغت بیش از 001ک |
axis of earth magnetic field |
محور میدان مغناطیسی زمین |
high intensity magnetic field |
میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ |
generation |
زایش |
generation |
تولید کردن |
fifth generation |
نسلپنجمکامپیوتر - نسلهوشمصنوعی |
generation |
تولید نیرو |
generation |
تولید |
third generation |
نسل سوم |
generation |
نسل |
generation |
ایجاد |
generation |
چاپ کردن عکس |
generation |
افرینش گسترش |
generation |
جدیدترین نوع فناوری |
generation |
مسافت بین فایل و گونه اصلی آن که در حین ایجاد پشتیبان استفاده میشود |
generation |
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند |
generation |
مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم |
generation |
تولید داده یا نرم افزار یا برنامه با استفاده از کامپیوتر |
generation |
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد |
from generation to generation |
نسلا" بعد نسل |
generation |
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند |
generation |
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای LSI |
generation |
زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند |
first generation |
اولین سری |
first generation |
اولیه |
first generation |
سری اول |
generation |
کامپیوتری که به جای دریچه نوری از ترانزیستور استفاده میکند |
generation |
کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند |
generation |
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن |
generation |
ساخت |
spontaneous generation |
پیدایش خودبخود |
spontaneous generation |
خلق الساعه |
second generation computers |
کامپیوترهای نسل دوم |
second generation computer |
کامپیوتر نسل دوم |
report generation |
تولید گزارش |
report generation |
گهارش زایی |
spontaneous generation |
بطیب خاطر |
they muliplied by generation |
با زاد و ولدزیاد شدند |
first generation computers |
کامپیوترهای نسل اول |
gas generation |
تولید گاز |
generation of current |
تولید جریان |
spontaneous generation |
بی اختیار |
first generation computer |
کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است |
first generation computer |
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی |
fifth generation computers |
کامپیوترهای نسل پنجم |
system generation |
تولید سیستم |
fifth generation computers |
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد |
generation of oscillations |
تولید نوسان |
succeeding generation |
نسل بعدی |
third generation computers |
کامپیوترهای نسل سوم |
generation gap |
شکاف نسلها |
the rising generation |
دوره جوانان اینده |
system generation |
ایجاد سیستم |
fourth generation computers |
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند |
high tension generation |
تولید فشار قوی |
impluse voltage generation |
تولید فشار ضربهای |
fourth generation computers |
زبانهایی که برای کاربر فاهر مناسب دارند و هوشمند طراحی نشده اند |
fourth generation computer |
کامپیوتر نسل چهارم |
photo pattern generation |
تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده |
generation data set |
مجموعه دادههای تولیدی |
grid bias voltage generation |
تولید ولتاژ بایاس شبکه |
diesel driven generation set |
دستگاه محرکه دیزلی |
magnetic |
اهن ربا اهن ربایی |
magnetic |
مغناطیسی |
magnetic course |
مسیر مغناطیسی |
magnetic |
دارای نیروی مغناطیسی |
magnetic f. |
میدان مغناطیسی |
magnetic course |
راه مغناطیسی |
magnetic |
قطعه الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به میدان مغناطیسی تبدیل میکند |
magnetic |
و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند |
magnetic |
آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد |
magnetic |
اهنربا |
magnetic |
مغناطیس |
non magnetic |
غیر مغناطیسی |
magnetic |
مقناطیسی |
field name |
نام فیلد |
field |
میدان |
field |
رشته [دانشی] |
To take field against somebody . |
بر علیه کسی وارد شدن |
field |
کارگاه |
field |
دایره |
field |
دشت کشتزار |
field |
زمین بازی |
field |
صحرا |
field |
توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت |
field |
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف |
field |
شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو |
field |
حوزه |
field |
زمین |
field |
رشته |
field |
بمیدان یا صحرا رفتن |
field |
پایکار |
field |
فرودگاه |
field |
میدان دید |
field |
دشت |
field |
زمینه رزمی صحرایی |
field |
میدان رزم صحرا |
field |
میدانه |
field |
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن |
field |
فیلد |
field |
شاخه [دانشی] |
right field |
سمتراستزمین |
zero field |
میدان صفر |
to keep the field |
جنگ یاعملیات جنگی را ادامه دادن |
to keep the field |
درجای خودثابت ماندن |
to take the field |
جنگ اغازکردن |
zero field |
بی میدان |
well field |
حوزه تغذیه کننده چاه |
field |
محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی |
field |
بخشی از رکورد کاپیوتری که حاوی محل داده است |
field |
بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد |
field |
مشابه 4036 |
field |
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد |
field |
نوشتن داده روی PROM |
field |
بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است |
zero field |
بی حوزه |
field |
بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است |
field |
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است |
field |
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست |
field |
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی |
field |
خارج اداره یا کارخانه |
field |
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند |
field |
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد |
magnetic decay |
تنزل مغناطیسی |
magnetic deflection |
انحراف مغناطیسی |
magnetic decay |
نقصان مغناطیسی |
magnetic declination |
انحراف مغناطیسی |
magnetic declination |
میل مغناطیسی |
magnetic deflection |
خمش الکترومغناطیسی |
magnetic declination |
تنزل مغناطیسی |
magnetic declination |
شیب مغناطیسی |
magnetic damping |
میرایی جریان فوکو |
magnetic couple |
زوج مغناطیسی |
magnetic creep |
لختی مغناطیسی |
magnetic current |
جریان مغناطیسی |
magnetic cut out |
کنتاکتور |
magnetic cutout |
افتامات مغناطیسی |
magnetic cycle |
دوره مغناطیسی |
magnetic cycle |
منحنی هیسترزیس |
magnetic cycle |
فرایندمدار مغناطیسی |
magnetic damper |
خفه کن مغناطیسی |
magnetic damping |
میرایی مغناطیسی |
magnetic counter |
کنتور مغناطیسی |
magnetic deflection |
انحراف در حوزه مغناطیسی |
magnetic disturbance |
پارازیت مغناطیسی |
magnetic disturbance |
اغتشاش مغناطیسی |
magnetic diviation |
انحراف مغناطیسی |
magnetic domain |
ناحیه مغناطیسی |
magnetic doublet |
دو قطبی مغناطیسی |
magnetic drum |
طبله مغناطیسی |
magnetic drum |
درام مغناطیسی |
magnetic elongation |
ازدیاد طول مغناطیسی |
magnetic energy |
انرژی مغناطیسی |
magnetic equator |
استوای مغناطیسی |
magnetic disk |
دیسک مغناطیسی |
magnetic disk |
صفحه مغناطیسی |
magnetic deflector |
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی |
magnetic degree |
زاویه مغناطیسی |
magnetic delay |
تاخیر توسط حافظه مغناطیسی |
magnetic deviation |
میزان خطای قرائت عقربه مغناطیسی خطای عقربه |
magnetic deviation |
deviation |
magnetic dip |
میل مغناطیسی |
magnetic dip |
میدان جاذبه مغناطیسی |
magnetic dip |
قوه جاذبه مغناطیسی |
magnetic dipole |
دوقطبی مغناطیسی |
magnetic direction |
جهت مغناطیسی |
magnetic disk |
گرده مغناطیسی |
magnetic balance |
تعادل مغناطیسی |
magnetic balance |
تعادل میدان |
magnetic bar |
اهنربای قلمی |
magnetic bar |
میله اهنربا |
magnetic bar |
میله مغناطیسی |
magnetic bearing |
زاویه انحراف مغناطیسی |
magnetic biasing |
مغناطیس گردانی مقدماتی |
magnetic blow out |
خاموش کننده مغناطیسی |
magnetic blowout |
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی |
magnetic brake |
ترمز مغناطیسی |
magnetic bridge |
پل مغناطیسی |
magnetic bridge |
پل رلوکتانس |