English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
magnetic field strength شدت میدان مغناطیسی
Search result with all words
line of magnetic field strength خط میدان مغناطیسی
Other Matches
field strength شدت میدان
field strength meter سنجه شدت میدان
electric field strength شدت میدان الکتریکی
line of electric field strength خط شدت میدان الکتریکی
magnetic field میدان مغناطیسی
magnetic field حوزه مغناطیسی
inhomogeouns magnetic field میدان مغناطیسی غیریکنواخت
magnetic field inhomogeneity غیریکنواختی میدان مغناطیسی
magnetic field generation تولید میدان مغناطیسی
magnetic field figure تصویر میدان مغناطیسی
magnetic field energy انرژی میدان مغناطیسی
magnetic field intensity شدت میدان مغناطیسی
magnetic stray field میدان پراکنده
high magnetic field میدان مغناطیسی قوی
applied magnetic field میدان مغناطیسی اعمال شده
earth magnetic field میدان مغناطیسی زمین
effective magnetic field میدان مغناطیسی موثر
magnetic field line خط میدان مغناطیسی
magnetic deflection field میدان منحرف کننده مغناطیسی
induced magnetic field میدان مغناطیسی القاء شده
intensity of the magnetic field شدت میدان مغناطیسی
magnetic field potential پتانسیل میدان مغناطیسی
terrestrial magnetic field میدان مغناطیسی زمین
magnetic field vector بردار میدان مغناطیسی
ultra high magnetic field معمولا میدان مغناطیسی باشغت بیش از 001ک
high intensity magnetic field میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
axis of earth magnetic field محور میدان مغناطیسی زمین
strength قدرت
strength شدت
it is beyond my strength زورمن به ان نمیرسد
strength نیرومندی
strength مقاومت
strength قدرت رزمی استعداد نفری
strength توان رزمی تعداد نفرات
strength استعداد رزمی
strength قوه توانایی
it is too much for my strength فوق نیروی من است
strength استحکام
on the strength of باستناد
on the strength of باتکا
strength نیرو
strength زور
strength قوت
it is beyond my strength فوق نیروی من است
it is too much for my strength زورمن به ان نمیرسد
strength دوام
pole strength شدت قطب
strength of materials مقاومت مصالح
authorized strength استعداد مجاز
strength of magnetism شدت مغناطیسی
response strength نیرومندی پاسخ
shear strength مقاومت برشی
nonoperating strength جمعی غیرفعال در یکان
shearing strength طول برشکاری
signal strength شدت صوت
accountable strength استعداد قابل توجه
nonoperating strength پرسنل غیر فعال
assiciative strength نیرومندی تداعی
attached strength استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
insulation strength استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
accountable strength استعداد قابل محاسبه
shear strength استقامت برشی
strength group گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
strength weld جوشکاری مقاومتی
average strength استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
fatigue strength استحکام خستگی
dielectric strength پایدار دی الکتریکی
design strength مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
design strength مقاومت محاسباتی
grid strength سیگنال شبکه
habit strength نیرومندی عادت
strength of current شدت جریان
current strength شدت جریان
cube strength مقاومت نمونه مکعبی
crushing strength تاب گسیختگی
crushing strength مقاومت خرد شدن
dielectric strength قدرت دی الکتریک
dielectric strength استحکام شکست
end strength استعداد نهایی
flexural strength مقاومت خمشی
flexural strength توان خمشی
flexural strength تاب خمشی
ego strength نیرومندی خود
effective strength استعدادرزمی موجود
effective strength استعداد رزمی موثر
dynamic strength مقاومت دینامیکی
disruptive strength استحکام انقطاع
dielectric strength استحکام دی الکتریک
creep strength مقاومت خزشی
creep strength پایداری خزشی
characteristic strength مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
characteristic strength مقاومت مشخصه
level of strength میزان استعداد رزمی
level of strength سطح استعداد رزمی
initial strength استحکام اولیه
buckling strength استحکام خمشی
bond strength قدرت پیوند
strength in bending مقاومت خمشی
bending strength مقاومت خمشی
muscular strength وی ماهیچه
compressive strength قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
impact strength استحکام ضربهای
compressive strength تاب فشردگی
compression strength استحکام فشاری
compression strength تاب فشاری
compression strength توان فشاری
compression strength مقاومت فشاری
hot strength استحکام گرمایی
command strength استعداد یکان
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
impact strength استحکام برخورد
muscular strength زور بازو
strength properties خصوصیات استحکام
ultimate strength حاصلضرب بیشترین بار ممکن
knot strength استحکام گره
ultimate strength مقاومت نهایی
ultimate strength مقاومت یا استحکام نهایی
ultimate strength تاب
ultimate strength مقاومت نهائی
tear strength مقاومت [در برابر پارگی]
they overtax our strength بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
torsional strength استحکام پیچشی
tower of strength <idiom> پشتیبانی محکم
ionic strength قدرت یونی
unit strength قدرت رزمی یکان
strength ratio نسبت استحکام
superego strength نیرومندی فراخود
unit strength استعدادیکان
virile strength نیروی مردانه
tensile strength توان کششی
tensile strength تاب کششی
tensile strength استحکام کششی
tensile strength مقاومت کششی
virile strength قوت مردی
yield strength تاب ارتجاعی
cadre strength column ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
transverse bending strength استحکام خمشی
ultimate compressive strength حداکثر مقاومت دربرابر فشار
izod impact strength استحکام ضربه ایزوتوپ
effective habit strength حد موثر نیرومندی عادت
torsional fatigue strength استحکام فرسودگی پیچشی
strength under tangential loading مقاومت دربرابر عاملهای مماسی
soil shear strength قدرت مقاومت خاک در مقابل گلوله یا نفوذ ان
high strength steel فولاد با استحکام عالی
high temperature strength استحکام حرارتی
intrinsic fatigue strength استحکام فرسودگی ذاتی
ultimate tensile strength حد نهایی کشش و استحکام نخ [قبل از پاره شدن]
authorized strength of theater استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
bending fatigue strength مقاومت تناوبی خمش استحکام استانه خمش
creep strength depending on time پایداری خزشی تابع زمان
creep strength at elevated temperatures مقاومت خزشی در دمای بالا
elastic limit tensile strength elastometer ratio
high strength cast iron چدن با استحکام عالی
elastic limit tensile strength دستگاه اندازه گیری الاستیسیته ارتجاع سنج
measurement of wind strength: anemometer اندازهگیریجهتباد
magnetic f. میدان مغناطیسی
magnetic مغناطیس
magnetic قطعه الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به میدان مغناطیسی تبدیل میکند
magnetic اهنربا
non magnetic غیر مغناطیسی
magnetic course راه مغناطیسی
magnetic اهن ربا اهن ربایی
magnetic دارای نیروی مغناطیسی
magnetic مقناطیسی
magnetic آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
magnetic و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند
magnetic course مسیر مغناطیسی
magnetic مغناطیسی
field بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
field بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
field نوشتن داده روی PROM
field روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
field پایکار
field مشابه 4036
field میدانه
field تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
field دشت
field رشته [دانشی]
field کارگاه
field میدان رزم صحرا
field زمین بازی
field توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
field جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
field شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
field زمینه رزمی صحرایی
field میدان دید
field فرودگاه
field حوزه
field کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
zero field بی حوزه
field فیلد
field شاخه [دانشی]
field میدان
To take field against somebody . بر علیه کسی وارد شدن
right field سمتراستزمین
field name نام فیلد
to keep the field جنگ یاعملیات جنگی را ادامه دادن
to keep the field درجای خودثابت ماندن
to take the field جنگ اغازکردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com