English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
magnetic film storage ذخیره فیلم مغناطیسی
Other Matches
magnetic film غشاء مغناطیسی
magnetic film لایه فیلم مغناطیسی
magnetic film memory حافظه با فیلم مغناطیسی
magnetic thin film فیلم نازک مغناطیسی
magnetic thin film غشاء نازک مغناطیسی
magnetic thin film memory حافظه فیلم نازک مغناطیسی
magnetic storage ذخیره مغناطیسی
magnetic storage منبع مغناطیسی
magnetic storage انباره مغناطیسی
magnetic tape storage انباره نوار مغناطیسی
magnetic energy storage منبع انرژی مغناطیسی
film پرده نازک
film غشا
film فیلم
film سینما
film فیلم عکاسی
film پوسته
film تاری چشم فیلم برداشتن از
film غبار
film فیلم سینما
film star ستارهیکفیلم- سوپراستار
unwatchable [film, TV] <adj.> ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون]
film resistor مقاومت غشایی
film recorder فیلم نگار
film recorder ضباط فیلم
film reader فیلم خوان
film evaporator تبخیر کننده پوسته
oxidation film قشر اکسید
positive film فیلم مثبت
sheet film فیلمصفحهای
oxide film لایه اکسیدی
oxide film قشر اکسیدی
reversal film فیلم معکوس
roll film فیلملولهای
film sprocket پایهنگهدارفیلم
film speed ضبطشتاب
film pack جایفیلم
film leader فیلم
film leader سر
film badge برگ شناسایی فیلم
film badge علامت تشعشعات اتمی
film cutout فیوز پوستهای
film developer سازنده فیلم
acetate film پوسته استاتی
thin film غشای نازک
negative film فیلم منفی
cassette film فیلمدوربین
instruction film فیلم اموزشی
instruction film فیلم درسی
film-strips نوار فیلم
film-strip نوار فیلم
The message of the film is that ... پیام این فیلم این است که ...
cartridge film فیلمفشنگی
x ray film فیلم رونتگن
thin film لایه نازک
film disc صفحهفیلم
gas film لایه یا قشر گازی
lidding film سرپوش لیوان
film strip نوار فیلم
lidding film کلاهک لیوان
acetate film فیلم استاتی
Make three copies of each film. از هر فیلم سه تا کپی بکنید.
thick film circuit مدار غشایی ضخیم
film rewind system دستگاهپرگردانفیلم
film rewind knob دکمهچرخشفیلم
She portrays a dancer in the film. او [زن] نقش یک رقاص [زن] را در فیلم بازی می کند.
film leader indicator راهنمایفیلمخودکار
thin film circuit مدار غشایی نازک
film guide rail ریلراهنمایفیلم
film cassette chamber محلقرارگیریفیلم
film advance mode دکمه رد کردن فیلم
still video film disc سطحفلاپیدیسک
To take pictures. To photograph. To film. عکس انداختن
film guide roller حلقهراهنمایفیلم
thin film memory حافظه غشایی نازک
film drying cabinet مخزنخشککنندهعکس
It was a sI'lly boring film (movie). فیلم لوس وخنکی بود
storage هر وسیلهای که میتواند داده ذخیره کند و در صورت نیاز بازیابی کند
storage رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
storage می نیست
storage حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفاده بعدی ذخیره شده اند
storage ذخیره سازی
storage حافظه یا رسانه ذخیره سازی که با قط ع برق داده ذخیره شده را از دست میدهد
storage 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
storage حافظهای که نیاز دارد محتوایش مرتب بهنگام شود
storage ذخیره کردن ذخیره
storage خزانه
storage مشابه 9641
storage انبار
storage انبار کردن
storage مخزن
storage ذخیره سازی انبار کالا
storage انبارش
storage انباره
storage نگهداری
storage TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد
storage بخشی از حافظه برای ذخیره اطلاعات
storage وسیله ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دستیابی است
storage هر رسانه ذخیره سازی داده
storage ذخیره کردن
storage فضای موقت حافظه برای داده هایی که در حال حاضر پردازش می شوند
storage فضای ذخیره سازی داده که بیشتر از یک میلیون میلیون بیت داده میتواند ذخیره کند
storage مواد مختلف که قادر به ذخیره داده هستند
storage ذخیره داده برای مدت زمان طولانی
storage فضای لازم برای ذخیره سازی داده
storage چاپ محتوای فضای ذخیره سازی
storage تعداد بیتهایی که در واحد فضای ذخیره سازی رسانه قابل ضبط است
storage اندوزش
storage دیسک برای ذخیره داده
storage که حافظه اصلی و سریع کامپیوتر نیست
storage ذخیره سازی داده به صورتی که به آن امکان پردازش دیرتر داده میشود
storage نحوه اختصاص حافظه به کاربران مختلف , مثل برنامه ها , متغیرها, داده ,.....
storage level تراز ذخیره تراز مخزن
net storage انبار بار قوال انبارهای موجود در یک شبکه
storage interleaving درمیان انباره جای دادن
storage location مکان انباره
nesting storage انباره پشتهای
net storage انبار بار یکجا
storage level تراز خزانه
nonerasable storage انباره پاک نشدنی
storage dump روبرداری حافظه
storage fragmentation تکه تکه شدن انباره
storage granules دانههای اندوزش
storage device دستگاه انباره
storage interleaving برگ برگ سازی انباره
storage device دستگاه ذخیره سازی
nonerasable storage حافظه پاک نشدنی
nonerasable storage رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
nesting storage انباره تودرتو
matrix storage انباره ماتریسی
storage unit واحد ذخیره
storage unit واحد انباره
switch storage انباره گزینهای
tape storage انباره نواری
terabit storage بیلیون بیت حافظه
temporary storage انباره موقت
temporary storage ثبات حافظه موقت برای نتیجه عملیات ALU
temporary storage فایل روی دیسک سخت که توسط نرم افزار برای ذخیره موقت داده یا نرم افزاری حافظه مجازی را پیاده سازی میکند مثل ویندوز ماکروسافت استفاده میشود
temporary storage می نیست
temporary storage حافظه موقت
temporary storage انباره موقتی
mass storage تل انباره
main storage حافظه اصلی
main storage انباره اصلی
storage tank انبار
storage tank مخزن
storage location مکان ذخیره
storage location مکان انباره محل انباره
storage location موقعیت انباره
storage map نقشه حافظه
storage map نقشه انباره نقشه انبارش
storage pile انبار مصالح در کارگاه
mass storage انبار انبوه
mass storage ذخیره و بازیابی حجم بزرگ داده
mass storage سیستم ذخیره داده که بیشتر از یک میلیون بیت داده را نگهداری میکند
mass storage وسیله ذخیره پشتیبان که قادر به ذخیره سایز حجم زیاد داده است
storage pool گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
mass storage انبارش تودهای
storage protection حفافت انباره
storage protection حفافت حافظه
storage register ثبات انباره
storage device انباره
nonvolatile storage حافظه غیر فرار
protected storage انباره محافظت شده
protected storage انباره محفوظ
pushup storage انباره بالا فشردنی
read only storage انباره فقط خواندنی
real storage حافظه حقیقی
real storage انباره واقعی
regenerative storage انباره باززا
searching storage روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
seasonal storage مخزن فصلی
secondary storage انباره ثانویه
secondary storage حافظه ثانویه
secondary storage انباره ثانوی
semiconductor storage حافظه نیمه هادی
protected storage حافظه محافظت شده
program storage انباره برنامه
off line storage حافظه برون خطی
offline storage انباره برون خطی
on line storage حافظه درون خطی
online storage انباره درون خطی
open storage انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
parallel storage انباره موازی
parallel storage انبارش موازی
permanent storage انباره دائمی
permanent storage انبارش دائمی
permanent storage حافظه دائمی
primary storage انباره اولیه
primary storage حافظه اولیه
sequential storage انباره ترکیبی
serial storage انباره نوبتی
storage bunker انبار
storage bunker دخیره
storage capacity گنجایش انباره
storage capacity فرفیت انباره
storage cell یاخته انباره
storage cell باتری
storage cell سلول انباره
storage circuit مدار ذخیره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com