English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
magnetic hysteresis loop حلقه هیسترزیس مغناطیسی
Other Matches
hysteresis loop منحنی هیسترزیس
hysteresis loop حلقه پسماند
magnetic hysteresis هیسترزیس مغناطیسی
magnetic hysteresis angle زاویه فاز جریان تحریک کننده
hysteresis پسماند مغناطیسی
hysteresis تاخیر تغییر دانسیته شارمغناطیسی نسبت به شدت میدان مغناطیسی
hysteresis پسماند
hysteresis curve خم پسماند
hysteresis loss اتلاف پسماندی
viscous hysteresis پسماند لخت
hysteresis curve حلقه پسماند
hysteresis cycle حلقه پسماند
dielectric hysteresis پسماند دی الکتریک
loop آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop حلقه درون حلقه دیگر
loop برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loop دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
loop بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loop حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop حلقه شدن
inner loop حلقه داخلی
loop حلقه زدن
loop درو در انتهای خرک
loop ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loop ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
while loop دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
do while loop حلقه WHILE/DO
do while loop لوپ WHILE/DO
inner loop حلقهای درون حلقه دیگر
inner loop حلقه درونی
loop ساخت یک قطعه سیم یا نوار به شکل دایره
loop تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
loop گره زدن
loop گره
loop حلقه طناب
loop حلقه
for/next loop حلقه NEXT/FOR
to keep somebody in the loop <idiom> کسی را در جریان گذاشتن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
to be in the loop <idiom> آگاه بودن از [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
loop چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
loop کمند
to be in the loop <idiom> در جریان بودن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
to keep somebody in the loop <idiom> کسی را در جریان نگه داشتن [گذاشتن] [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
loop گریز
loop پیچ چرخ
loop خمیدگی
loop مهاری
loop دریچه
loop سوراخ
loop ضربه بلند قوس دار
loop پیچ خوردن حلقه زنی
loop حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop حلقه دارکردن
for next loop حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
local loop حلقه محلی
loop antenna انتن حلقوی
nested loop حلقه اشیانهای
nested loop حلقه تو درتو
nested loop حلقه لانهای
loop antenna انتن حلقهای
closed loop حلقه مسدود
closed loop حلقه بسته
loop body تنه حلقه
armature loop حلقه ارمیچر
armature loop پیچک ارمیچر
counting loop حلقه شمارش
inductive loop حلقه ی القائی
expansion loop خم انبساط
endless loop حلقه بی انتها
endless loop حلقه بی پایان
infinite loop حلقه نامتناهی
induction loop حلقه القائی
ground loop تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
drip loop حلقه ریزش اب
drill loop حلقه مخصوص چکه اب درسیم کشی
infinite loop حلقه نامحدود
curtain loop بازوبندپرده
current loop حلقه جاری
feedback loop حلقه باز خوردی
loop body بدنه حلقه
loop-hole روزنه
loop test ازمایش با حلقه وارلی
wait loop پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
loop sling بند حلقهای
loop sling مهار حلقوی بار بند حلقوی
loop pass پاس قوسی
loop line دوراهی
loop sling حلقه بند تفنگ
loop jump پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
loop stitches کوکطنابی
loop step پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
loop structure ساختار حلقهای
loop-hole سوراخ دیدبانی
to stay in the loop <idiom> آگاه ماندن در [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
to stay in the loop <idiom> در جریان ماندن [موضوع ویژه ای] [اصطلاح روزمره]
gun-loop [دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
arrow-loop شکاف تهویه
loop pile پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
peg loop میخحلقهطناب
loop initializaion ارزش دهی اغازی در حلقه
loop hole گریز
loop counter شمارنده حلقه
uncontrolled loop حلقه کنترل نشده
subscriber's loop حلقه متعلق به مشترک
loop control کنترل حلقه زنی
prusik loop گره پلکانی
loop code کد حلقوی
overhead loop گره حلقومی یا گره بالاتنه
loop checking مقابله حلقه
open loop حلقه باز
belt loop حلقهکمربند
button loop دکمهرکاب
loop hole روزنه
loop feeder سیم تغذیه حلقوی
heel loop قوس پاشنه
hanger loop جایآویز
elastic loop حلقهارتجاعی
loop drive ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
open loop مدار باز
input coupling loop حلقه پیوست ورودی
varley loop test ازمایش با حلقه وارلی
loop control structure ساختار کنترل حلقه
loop mill rolling نوردکاری حلقوی
loop control variable متغییر کنترل کننده حلقه
loop knot tie گره حلقوی
open loop system مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
open loop gain بهره تقویت در حلقه باز
closed loop gain بهره تقویت درطبقه بسته
perfection loop knot نوعی گره قرنیهای در انتهای نخ ماهیگیری
single loop armature ارمیچر تک پیچکی
tap loop jump پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
warp-loop fringe ریشه حلقوی [در قالی همدان]
toe loop jump پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
sleeve strap loop بستنوارسرآستین
distributor service loop خطسرویسپخش
magnetic دارای نیروی مغناطیسی
non magnetic غیر مغناطیسی
magnetic f. میدان مغناطیسی
magnetic مقناطیسی
magnetic قطعه الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به میدان مغناطیسی تبدیل میکند
magnetic اهنربا
magnetic مغناطیس
magnetic اهن ربا اهن ربایی
magnetic مغناطیسی
magnetic آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
magnetic course مسیر مغناطیسی
magnetic و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند
magnetic course راه مغناطیسی
magnetic leakage پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic iron مانیتیت
magnetic iron اهن مغناطیسی
magnetic joint محل ضربه در میدان مغناطیسی
magnetic lag تاخیر مغناطیسی
magnetic lag هیسترزیس
magnetic layer لایه مغناطیسی
magnetic leakage نشت مغناطیسی
magnetic linkage پیوستگی مغناطیسی
magnetic limit مرز مغناطیسی
magnetic leakage پراکندگی مغناطیسی
magnetic loading بارگیری مغناطیسی
magnetic materials اجسام مغناطیسی
magnetic loss تلف مغناطیسی
magnetic needle عقربه مغناطیسی
magnetic noise نویز مغناطیسی
magnetic path مسیر خطوط قوا
magnetic permeability قابلیت نفوذ مغناطیسی
magnetic permeability نفوذپذیری مغناطیسی
magnetic permeance مقدار هدایت مغناطیسی
magnetic pick up پیک اپ مغناطیسی
magnetic polarity قطبیت مغناطیسی
magnetic moment گشتاور مغناطیسی
magnetic microscope میکروسکپ مغناطیسی
magnetic permeability نفوذپذیری
magnetic loudspeaker بلندگوی مغناطیسی
magnetic materials مواد مغناطیسی
magnetic media رسانه مغناطیسی
magnetic media ابزارمیانی مغناطیسی
magnetic memory حافظه مغناطیسی
magnetic meridian نصف النهار مغناطیسی
magnetic meridian نصف الانهار مغناطیسی
magnetic meridians دوایر نیمروز معناطیسی نصف النهار مغناطیسی
magnetic polarity پلاریته مغناطیسی
magnetic inspection بازرسی مغناطیسی
magnetic explorer مغناطیس یاب
magnetic hum صوت مغناطیسی
magnetic head هد مغناطیسی
magnetic head نوک مغناطیسی
magnetic friction مالش مغناطیسی
magnetic force نیروی مغناطیسی
magnetic fatigue خستگی مغناطیسی
magnetic film غشاء مغناطیسی
magnetic focus کانون مغناطیسی
magnetic film لایه فیلم مغناطیسی
magnetic flow شار مغناطیسی
magnetic flow فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic flux سیل مغناطیسی
magnetic flux شار مغناطیسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com