English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
magnetic ink character recognition تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
Other Matches
character recognition دخشه شناسی
character recognition تشخیص کاراکتر
optical character recognition تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری
magnetic character دخشه مغناطیسی
magnetic character کاراکتر مغناطیسی
magnetic ink character reader دستگاه ورودی که مستندات چاپ شده با کاراکترهای جوهر مغناطیسی را می خواند
recognition به رسمیت شناختن
recognition اعتراف
recognition تشخیص شناسایی هواپیما یا ناوتشخیص دادن
recognition شناختگی
recognition تصدیق
recognition تخصیص
recognition شناسایی
recognition تشخیص بازشناخت
recognition بازشناسی
recognition شناخت
recognition 1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
recognition نرم افزار منط قی که درOCR,AL,...استفاده میشود
recognition و به حالتی تبدیل میکند که به تواند وارد کامپیوتر شود
recognition فرایندی که امکان تشخیص نوری حروف چاپ شده یا نوشته شده را میدهد.
recognition و تبدیل به حالتی که بتواند وارد کامپیوتر شود
recognition فرآیند تشخیص خط وط یا نشانه ها یا الگو ها به صورت نوری
voice recognition بازشناسی صدا
vision recognition تشخیص بصری
recognition test ازمون بازشناسی
pattern recognition الگوشناسی شناسایی الگو
false recognition بازشناسی کاذب
pattern recognition الگو شناسی
pattern recognition تشخیص الگو
recognition span فراخنای بازشناخت
voice recognition تشخیص صدا
handwriting recognition نرم افزاری که متنهای دست نویس را تشخیص میدهد و آنها را به حروف ASCII تبدیل میکند
de jure recognition شناسایی قانونی
voice recognition تشخیص صوتی
defacto recognition به عنوان یک کشورموجود و مستقل عمل کند
handwriting recognition تشخیص دست خط
defacto recognition شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
defacto recognition شناسایی عملی
de jure recognition شناسایی کامل و دایمی و بدون قیدوشرط یک دولت که در مقابل ان شناسایی عملی وجود دارد
recognition vocabulary واژگان بازشناختی
optical recognition device دستگاه تشخیص نوری
To accord recognition to a new government. دولت جدیدی را برسمیت شناختن
character منش
character عدد صحیح خصوصیت
character یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character صفت اختصاصی
character حرف
character نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character نویسه
character علامت
character سیرت
character خیم
character نهاد سیرت
character خط
character رقم
character شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
character صفت
character مجسم کردن شخصیت
character دخشه
character دخشه کاراکتر
character مونه
character صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
in character <idiom> مثل معمول
character per second دخشه در ثانیه
character per second کاراکتر درثانیه
character string رشته کاراکتری
pad character کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی
character printer چاپگر کاراکتری
character set دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
character sketch شمایل
pad character حرف اضافی افزوده شده به رشته یا بسته یا فایل تا به اندازه مورد نظر برسد
character string رشته دخشهای
character reader دخشه خوان
character set دخشکان
coded character دخشه رمزی
oral character منش دهانی
character printer چاپگرعلامتی
character printer چاپگر دخشهای
character per inch کاراکتر دراینچ
character set مجموعه علائم
character pitch تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن
character pitch pica
character template مبدل کاراکتری
character training پرورش منش
character trait صفت منشی
check character دخشه مقابلهای
check character علامت مقابلهای
check character کاراکتر مقابلهای
character pitch type elite
character table جدول شناسایی
compliant character منش تسلیم گر
null character دخشه پوچ
forbidden character دخشه ممنوعه
nongraphic character کاراکتر غیر گرافیکی
functional character دخشه وفیفه بندی
gap character دخشه شکاف پر کن
genital character منش تناسلی
global character کاراکتر سراسری
graphic character دخشه نگارهای
new line character دخشه تعویض سطر
identification character علامت مشخصه
illigal character دخشه غیر مجاز
illigal character کاراکتر غیرقانونی
illigal character کاراکتر غیر مجاز
most significant character رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
membership character ویژگی عضویت
exploitative character منش بهره کش
escape character حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
control character علامت کنترلی
control character دخشه کنترلی
control character کاراکتر کنترلی
crc character کاراکتر CRC
optical character کاراکتر نوری
optical character دخشه نوری
numeric character کاراکتر عددی
numeric character دخشه عددی
null character کاراکتر تهی
enquiry character کاراکتر پرس و جو
erase character دخته پاک کن
erase character حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
escape character کاراکتر گریز
escape character کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
escape character ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
ionic character خصلت یونی
character actors هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
sign character دخشه علامت نما
separating character دخشه جدا ساز
rub out character دخشه پاک کن
reserved character حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
control character دخشه کنترل
reserved character فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
reserved character کلمه یاعبارتی که به عنوان مشخصه درزبان برنامه سازی به کارمی رود.
receptive character منش پذیرا
aknowledge character کاراکتر مورد قبول
alphanumeric character دخشههای الفبا عددی
anal character منش مقعدی
special character دخشه
special character ویژه
extended character دکمهبازکنندهصفحه
He has a clean character. اخلاقا" آدم سالمی است
historic character [شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
character correction نمایشتغییرات
out of character [OOC] دور از منش من
character actor هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
sync character کاراکتر همگام
substitute character حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود
special character علامت ویژه کاراکتر مخصوص
special character دخشه ویژه
backspace character دخشه پسبرد
bell character کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
character per inch دخشه در اینچ
character code رمز دخشهای
character generator مولد کاراکتر
character code کد کاراکتری
character code رمز کاراکتر
character density تراکم دخشه ها
character density تراکم کاراکترها
character disorder اختلال منش
character fill پر کردن کاراکترها
character generator دخشه زا
character graphics نگاره سازی دخشهای
character guidance راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
character map شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش
character neurosis روان رنجوری منش
character checking تست کاراکتری
blank character فاصله
character analysis تحلیل منش
blank character دخشه
blank character دخشه فاصله
blank character کاراکتر تهی
blank character کاراکتر جای خالی
character based program برنامه دخشه
There is not a single stain on your character . هیچ لکه ننگه به شما نمی چسبد
character mapped display نمایش طرح دخشهای
extended character set مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
partial ionioc character خصلت جزیی یونی
form feed character کاراکتر تغذیه فرم
print control character کاراکتر کنترل چاپ
fully formed character کاراکتر تمام شکل یافته
character oriented protocol پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
negative acknowledge character کاراکتر تصدیق منفی
universal character set مجموعه کاراکترهای جهانی
wild card character نشانهای که در هنگام جستجوی فایل یا داده استفاده میشود و تمام فایل ها را نشان میدهد
line feed character دخشه تعویض پذیر
ascii character set مجموعه کاراکترهای اسکی
passive aggressive character منش نافعال- پرخاشگر
character based program برنامه مبتنی بر کاراکتر
accuracy control character دخشه یا کاراکتر کنترل دقت
dot matrix character کاراکتر ماتریس نقطهای
numeric character set دخشگان عددی
optical character reader کاراکترنوری خوان
alphabetic character set رشتهای که فقط حروف الفبا را دارد
error control character کاراکتر کنترل خطا
alphabetic character set حروفی که
alphabetic character set الفبا را می سازند
optical character reader دخشه خوان نوری
communication control character کاراکتر کنترل ارتباطی
variable length character encoding رمزگذاری کاراکتر با طول متغیر
magnetic course مسیر مغناطیسی
magnetic f. میدان مغناطیسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com