Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
magnetic picture recording	ضبط تصویر مغناطیسی
Other Matches
magnetic recording	ضبط صوت مغناطیسی
magnetic recording	ضبط مغناطیسی
magnetic recording tape	نوار ضبط صوت مغناطیسی
magnetic tape recording	ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی
magnetic wire recording	ضبط صوت سیمی
magnetic recording head	هد ضبط صوت مغناطیسی
recording	ضبط
recording	ثبت
recording	صفحه گرامافون
recording	تعداد بیتهای داده که در یک واحد مساحت روی دیسک یا نوار مغناطیسی ذخیره می شوند
recording	عمل ذخیره سازی سیگنال یا داده روی نواریا کامپیوتر
recording	نگارش
self recording	خودنویس
self recording	خودبخودثبت کننده
vertical recording	ضبق عمودی
recording head	نوک ضبط
recording density	تراکم ضبط
beam recording	ضبط پرتویی
recording unit	واحدثبتشده
recording error	خطای ضبط
tape recording	دستگاهضبطصدا
recording eara	ناحیه ضبط
recording thermometer	دماسنج ثبات
recording thermometer	دمانگار
recording tape	نوار ضبط
disc recording	ضبط روی صفحه گرامافون
digital recording	ضبط دیجیتالی
recording of games	ثبت بازیها
digital recording	ضبط رقمی
recording instrument	دستگاه ثبات
recording instrument	سنجه ثبت کننده
data recording	ضبط داده ها
data recording	داده نگاری
recording instrument	دستگاه ضبط
frequecny modulation recording	ثبت تلفیق فرکانس
electron beam recording	ضبط خروجی کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترونی
dye polymer recording	در دیسکهای نوری روش ضبط که تغییرات در دیسک نوری پلاستیکی در لایه باریک توکار ایجاد میکند یک مزیت بزرگ این روش : داده ذخیره شده روی دیسک نوری قاب پاک شدن است
maximum recording attachment	دستگاه ضبط کننده حداکثر
surveillance video recording	نگارش ویدئوی نظارتی
double density recording	ضبط تراکم مضاعف
recording level control	کنترلدرجهضبط
magneto optical recording	رسانه ذخیره سازی که از دیسک نوری استفاده میکند
modified frequency modulation recording	ثبت تلفیق بسامد اصلاحی
reproduction [of a recording] [audio, video]	پخش [ضبط صوتی یا تصویری]
run length limited recording	ثبت محدود طول اجرا
track [on a sound recording medium]	تیتر آهنگ
reproduction [of a recording] [audio, video]	بازنواخت
track [on a sound recording medium]	تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
picture	الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
picture	کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
picture	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
picture	که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
picture	و یا تغییر شدت آن طبق سیگنال دریافتی
picture	تصویر چاپ شده یا رسم شده از شی یا صحنه
picture	نمایش [فیزیک] [ریاضی]
picture	ارسال تصویر روی خط تلفن
picture	آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picture	تصویر
self picture	خودانگاره
picture	عکس
picture	سینما با عکس نشان دادن
picture	روشن ساختن
picture	نقاشی کردن
picture	تصور وصف
picture	مجسم کردن
picture	دیدن شی یا صحنه
picture	منظره
To be in the know . To be in the picture .	وارد بودن ( مطلع وآگاه )
to picture	شرح دادن [نمایش دادن] [وصف کردن]
living picture	پرده نقاشی
picture theatre	سینما نمایش گاه متحرک
picture theatre	جایگاه سینما
picture signal	سیگنال تصویر
picture signal	علامت تصویر
picture screen	صفحه تصویر
picture processing	پردازش تصویری
picture point	نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
picture gallery	نگارخانه
picture postcard	کارت پستال عکس دار
picture palace	سینما
picture element	سازه تصویر
picture frequency	بسامد تصویر
picture palace	نمایش گاه تصاویر متحرک
picture palace	جایگاه سینما
living picture	نمایش یاتصویر برجسته
picture graph	نمودار تصویری
picture hat	کلاه زنانه لبه پهن
picture element	عنصر تصویر
picture writing	خط تصویری
picture element	کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
picture gallery	اطاق نقاشی
picture frequency	فرکانس تصویر
picture writing	تصویر نگاری
picture window	پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
picture tube	لامپ تصویر
picture to oneself	پیش خود مجسم کردن
picture frame	قاب عکس
moving picture	فیلم سینما
snowy picture	صفحه نمایش پر از پارازیت
picture noise	پارازیت روی تمام صفحه نمایش
picture postcard	کارت پستال
the picture on the wall	این عکس روی دیوار
as pretty as a picture <idiom>	مثل ماه شب چهارده
noisy picture	تصویر همهمهای
sharp picture	تصویر واضح
moving picture	سینما
motion picture	سینما
Heisenberg picture	نمایش هایزنبرگ [فیزیک]
clear picture	تصویر شفاف
sharp picture	تصویر شفاف
clear picture	تصویر واضح
put someone in the picture <idiom>	شرایط را شرح دادن برای کسی
to picture to oneself	مجسم کردن
the picture of joy	خوشی مجسم
to picture to oneself	تصور کردن
the picture of joy	مظهر خوشی
string picture	روزنه کمان
transter picture	عکس برگردان
word picture	بیان یا شرح روشن
picture book	کتاب عکس دار
picture rail	قابعکس
You have come out well in this photo(picture).	ازمد افتادن
fancy picture	عکس خیالی
The picture is not straight .	عکس کج است ( راست قرار نگرفته )
folded picture	تصویر تا خورده
picture frustration test	ازمون ناکامی سنج تصویری
picture completion test	ازمون تکمیل تصویر
picture interpretation test	ازمون تفسیر تصاویر
three gun picture tube	لامپ تصویر سه لولهای
tricolor picture tube	لامپ تصویر سه لولهای
To draw a check ( picture ) .	چک ( عکس ) کشیدن
slow motion picture	تصویر با حرکت اهسته
picture arrangement test	ازمون تنظیم تصویرها
I am in the dark. Iam not in the picture.	من در جریان نیستم
to paint a rosy picture of something	امیدوارانه به چیزی [موضوعی] نگاه کردن
peabody picture vocabulary test	ازمون واژگان مصور پی بادی
make a picture story test	آزمون داستان سازی مصور
rozenzweig picture frustration study	ناکامی سنج مصورروزنزوایگ
healy picture completion test	ازمون تکمیل تصاویر هیلی
symonds' picture study test	ازمون تفسیر تصاویرسایموندز
magnetic	مغناطیسی
magnetic	اهن ربا اهن ربایی
magnetic	دارای نیروی مغناطیسی
magnetic course	راه مغناطیسی
magnetic course	مسیر مغناطیسی
magnetic f.	میدان مغناطیسی
magnetic	مقناطیسی
magnetic	قطعه الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به میدان مغناطیسی تبدیل میکند
magnetic	اهنربا
non magnetic	غیر مغناطیسی
magnetic	مغناطیس
magnetic	آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
magnetic	و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند
magnetic permeability	نفوذپذیری
magnetic path	مسیر خطوط قوا
magnetic noise	نویز مغناطیسی
magnetic needle	عقربه مغناطیسی
magnetic moment	گشتاور مغناطیسی
magnetic microscope	میکروسکپ مغناطیسی
magnetic meridians	دوایر نیمروز معناطیسی نصف النهار مغناطیسی
magnetic meridian	نصف الانهار مغناطیسی
magnetic printer	پرینتر
magnetic printer	چاپگر مغناطیسی
magnetic printing	اثر کپی
magnetic permeability	قابلیت نفوذ مغناطیسی
magnetic permeability	نفوذپذیری مغناطیسی
magnetic permeance	مقدار هدایت مغناطیسی
magnetic potential	نیروی مغناطیس رانی
magnetic poles	قطبهای مغناطیسی
magnetic potentiometer	پتانسیومتر مغناطیسی
magnetic polarization	پلاریزاسیون مغناطیسی
magnetic polarity	پلاریته مغناطیسی
magnetic polarity	قطبیت مغناطیسی
magnetic pick up	پیک اپ مغناطیسی
magnetic pole	قطب مغناطیسی
magnetic potential	پتانسیل مغناطیسی
magnetic meridian	نصف النهار مغناطیسی
magnetic memory	حافظه مغناطیسی
magnetic inspection	بازرسی مغناطیسی
magnetic ink	جوهر مغناطیسی
magnetic ink	مرکب مغناطیسی
magnetic inertia	پس ماند مغناطیسی
magnetic induction	چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
magnetic induction	القاء مغناطیسی
magnetic induction	چگالی شماره مغناطیسی
magnetic induction	القای مغناطیسی
magnetic indicator	سمت یاب مغناطیسی هواپیما
magnetic indicator	سمت نمای مغناطیسی هواپیما
magnetic inclination	انحراف مغناطیسی
magnetic hysteresis	هیسترزیس مغناطیسی
magnetic hum	صوت مغناطیسی
magnetic head	هد مغناطیسی
magnetic iron	مانیتیت
magnetic iron	اهن مغناطیسی
magnetic joint	محل ضربه در میدان مغناطیسی
magnetic media	ابزارمیانی مغناطیسی
magnetic media	رسانه مغناطیسی
magnetic materials	مواد مغناطیسی
magnetic materials	اجسام مغناطیسی
magnetic loudspeaker	بلندگوی مغناطیسی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com