English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
magnetic strip card کارت نوار مغناطیسی
Other Matches
magnetic card کارت مغناطیسی
magnetic card computer کامپیوتر با کارت مغناطیسی
magnetic ledger card کارت معین مغناطیسی
strip نوار
strip باریکه
strip چاک دادن تهی کردن
strip لخت کردن
strip برهنه کردن
to strip something off کندن پوست [درخت]
to strip something off کندن پوست [میوه]
strip ماده طولانی نازک
strip قطعه باریک
strip حذف داده کنترل از پیام دریافتی و باقی گذاشتن اطلاعات مربوطه
strip نمایش که یک خط از متن را نشان دهد
strip نخ را با دست از قرقره ماهیگیری کشیدن
strip سطح پیست شمشیربازی
strip باند فرود
strip نوار مین گذاری باند فرود موقتی
strip نوارسردوشی
strip تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
strip پاک کردن
strip کندن
to strip something off درآوردن [ملافه از لحاف]
strip کشیدن یا انداختن توپ از دست حریف
strip بند
strip محروم کردن از
to strip something off کندن [پوست]
strip لایه ماده مغناطیسی در سطح کارت پلاستیکی برای ضبط داده
strip club باشگاهرقصStriptease
titling strip قسمت مربوط به درج اطلاعات روی عکس هوایی
strip mall مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
comic strip کارتون
friction strip نوارآتشزن
landing strip باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
strip lighting نوعیسیستمروشنایی
strip mall مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
wide strip نوار پهن
air strip فرودگاه
air strip باند فرود یاپرواز
comic strip فیلمهای نقاشی شده
air strip باند فرودگاه
film strip نوار فیلم
film-strip نوار فیلم
landing strip باند فرود
strip sodding پوشش نواری چمنی
central strip نوار میانی
photographic strip نوار عکاسی
mine strip باند مین گذاری
photographic strip باند عکاسی
phosphor strip نوار فسفر
fuse strip فیوز نواری
mine strip نوار مین
fuse strip نوار بسیار باریک ذوب شونده فیوز
mica strip باریکه میکا
flooring strip کفپوش
shutdown strip منطقه بعد از خط پایان که رانندگان از سرعت خود می کاهند
strip alert اماده باش 5 دقیقهای
strip mosaic نوار موزاییک عکس هوایی
strip mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
drag strip مسیر مسابقه اتومبیلرانی سرعت
felt strip نوار نمدی
strip fuse فیوز نواری
strip footing شالوده نواری
strip footing شالودههای نواری
strip alert اماده باش روی باند فرود
central strip جداکننده جهات
hot rolled strip باریکه نورد شده داغ
fusible metal strip نوار فلزی ذوب شونده
fuse mounting strip نوار باریک فیوز
opencast strip mine قالببازخطمعدن
To undress . to strip one self naked . لخت شدن
hot strip mill مسیر نورد گرم
contour strip cropping کشت نواری برروی خطوط میزان
continuous strip photography عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
to strip the paint off the wall رنگ را از دیوار [با خراش] کندن
strip chart recorder ثبات نوار کاغذی
strip mining [American E] استخراج معدن روباز
narrow strip mill نورد نوار باریک
wide strip mill دستگاه نورد نوار پهن
continuous strip camera دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
continuous strip imagery عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
sprung strip metal insulation عایقفنری
sprung strip metal insulation نوارفلزی
card خط ی از اطلاعات پانچ شده درباره یک حرف که موازی با قسمت کوتاه تر کارت است
greetings card کارتتبریک
card کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card بخشی از ستون کارت که برای یک نوع داده در نظر گرفته شده است
card ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
card کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
card وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
card مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
ID card شناسنامه
ID card کارت شناسایی
card مین فلز برای تختههای مدار
card ورق بازی کردن
card روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
card ورقه نصب مواد که روی آن قط عات الکترونیکی قابل نصبند
card برگ
card تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
card برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
card ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
card قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
card یک کارت پانچ
card بخشی از حافظه که حاوی نمایش داقیق اطلاعات روی کارت است
card سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
card کارت
card مقوا
card کارت ویزیت بلیط
card وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
card فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
card ورق بازی گنجفه
card کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده
card وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card ورق
card کارت تبریک کارت عضویت
card برگه
card تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
card امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن
card پنبه زنی
card ماشین پرداخت پارچه
post card کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
post card کارت پستال
playind card ورق گنجفه
paper card کارت کاغذی
vaccination card دفترچه واکسیناسیون
punch card برگ منگنه
to palm a card برگی را در دست غیباندن
qualification card کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
key card کارت اصلی حروف رمز کامپیوتر
ledger card کارت معین
hollerith card کارت هالریت
flash card ورقه تمرین بصری
face card بی بی یاسرباز
face card ورق شاه
face card ورق صورت
expansion card کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
edge card یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
ibm card کارت 08 ستونی
identification card کارت شناسایی
inlay card کارت شناسایی درون نوار یا جعبه دیسک
logic card کارت منطقی
letter card کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند
flash card ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
key card کارت کلید کامپیوتر
job card کارت برنامه
job card کارت کار
interface card کارت رابط
input card کارت ورودی
drawing card جالب
cheque card کارتشناساییمخصوصدریافتچک
card-carrying عضو رسمی
card-carrying دارای کارت عضویت
card sharps برگزن
card sharps قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
card sharp برگزن
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
card-cut [برجسته کاری کوچک زنجیره ی هندسی در کتیبه های گوتیک]
card sharp قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
yello card اخطار
yello card کارت زرد
to get [be given] your card [British E] <idiom> برگه اخراج از شغل را گرفتن [اصطلاح روزمره]
card-carrying واقعی
card-index رجوع شود به file card
card-indexes رجوع شود به file card
cash card کارتمخصوصگرفتنپول
card vote کنارهگیریبهنفعکسی
boarding card کارتمخصوصیکهمسافرانباید بههمراهداشتهباشند
index card کارتشاخص - کارت Index
To play ones last card آخرین تیر ترکش رارها کردن
He is a loose card . خیلی ول است
high card کارتبالا
card up one's sleeve <idiom> برای روز مبادا نگهداشتن
trump card <idiom> استفاده از وسیله قدیمی اگر هیچ چیز دیگرکار نکند
card support حافظورق
green card کارت سبز
we left a card on him کارتی در خانه اش گذاشتیم
visting card کارت ویزیت
red card علامت اخراج اخراج بازیگر
red card کارت قرمز
range card کارت تیر سلاح جدول تیر سلاح
range card کارت برد
ram card RAکارت
race card برنامه اسب دوانی
card-carrying دو آتشه
punched card کارت منگنه
punched card کارت پانچ شده
punched card کارت منگنه شده
punched card کارت کارمندی که در مقابل هرروز یا هر ساعت کار انراسوراخ کنند
safety card کارت تامین جنگ افزار
safety card کارت تامین اتشبار
smart card کارت هوشمند
visiting card کارت اسم درفرانسه
visiting card کارت ویزیت
trailer card کارت پشت بند
to play one's card well از فرصت خود استفاده کامل کردن
vaccination card دفترچه مایه کوبی
time card کارتی که ساعت حضور وغیاب کارگر روی ان قید میشود گاه برگ
tape to card از نوار به کارت
summary card کارت خلاصه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com