Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
magnetic tape drive
گرداننده نوار مغناطیسی
magnetic tape drive
نوارچرخان مغناطیسی
magnetic tape drive
نوارخوان مغناطیسی
Other Matches
tape drive
نوار ران
tape drive
نوار گردان
tape drive
نوار چرخان نوار ران
tape drive
دستگاه نوارخوان
tape drive
نوارچرخان
streaming tape drive
دستگاهی که یک کارتریج نوارپیوسته را نگهداری کردن واساسا" به عنوان پشتیبان گردانندههای دیسک سخت بکار می رود
magnetic tape
روش درایو نوار مغناطیسی کنترل شده
magnetic tape
موتور و دستگاه چرخان که به سیگنالهای الکتریکی امکان ضبط روی نوار مغناطیسی یا چرخش روی آن می دهند
magnetic tape
وسیلهای با نوک مغناطیسی
magnetic tape
وسیلهای که داده ورودی از صفحه کلید را مستقیما می نویسد روی نوار مغناطیسی
magnetic tape
جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
magnetic tape
ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
magnetic tape
نوار مغناطیسی
magnetic tape
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape density
چگالی نوار مغناطیسی
magnetic tape converter
مبدل نوار مغناطیسی
magnetic tape recorder
دستگاه ضبط صوت مغناطیسی
magnetic recording tape
نوار ضبط صوت مغناطیسی
magnetic tape archive
بایگانی یا ارشیو نوارهای صوتی
magnetic tape cartridge
کارتریج نوار مغناطیسی
magnetic tape cassette
کاست نوار مغناطیسی
magnetic tape code
کد نوار مغناطیسی
magnetic tape control
کنترل نوار مغناطیسی
magnetic tape transport
انتقال نوار مغناطیسی
magnetic tape unit
واحد نوار مغناطیسی
magnetic tape reader
خواننده نوار مغناطیسی
magnetic tape reel
حلقه نوار مغناطیسی
magnetic tape transport
گرداننده نوار مغناطیسی
magnetic tape programme
برنامه نوار مغناطیسی
magnetic tape memory
حافظه نوار مغناطیسی
magnetic tape recording
ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی
magnetic tape storage
انباره نوار مغناطیسی
magnetic tape store
منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
magnetic tape system
سیستم نوار مغناطیسی
magnetic tape sorting
مرتب نمودن با نوارمغناطیسی
magnetic tape reader
نوار مغناطیسی خوان
magnetic tape deck
بسته نوار مغناطیسی
magnetic tape cassette recorder
ضبط کننده کاست نوارمغناطیسی
magnetic tape record reproduce system
سیستم ضبط و تکثیر نوارمغناطیسی
drive at
<idiom>
سعی درگفتن چیزی
d.c. drive
محرکه جریان دائم
self-drive
اتومبیلیبارانندهخودکار
to drive out
بیرون کردن
to take a drive
سواری کردن
to drive away
دورکردن
to drive at
توجه داشتن به
to drive at
قصد داشتن از
to drive away
دفع کردن
drive way
جاده خیابان
drive way
مسیر اتومبیل رانی
d.c. drive
ماشین جریان دائم
drive!
برون!
[با ماشین]
drive
راندن
drive
گریز پا به توپ
drive
فرار گل زن
drive
ضربه درایو
drive
سوارشدن و کنترل اتومبیل
drive
جلو بردن
drive
رانندگی ارابه مسابقهای
drive
راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
drive
دنده
drive
شفت
drive
بردن
drive
عقب نشاندن بیرون کردن
drive
تحریک کردن
drive
سواری کردن کوبیدن
drive
ولت محرک
drive
سائق
drive
رانندگی کردن
drive
راندن گرداندن گرداننده
drive
محرکه گیربکس
drive
ضربه از پایین
drive-in
درایواین
on drive
ضربه بسمت توپزن
off drive
ضربه به سمت راست
drive
گرداننده
drive
فرمان
drive
باعث کار کردن یک نوار یا دیسک شدن
drive
بخشی ازکامپیوتر که نوار یا دیسک را راه می اندازد
drive
رانش سواری دوندگی
drive
مکانیزمی که نوار مغناطیسی را روی نوکهای درایو منتقل میکند
drive
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drive
وسیلهای که دیسک مغناطیسی را می چرخاند و محل نوک خواندن / نوشتن را کنترل میکند
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
tape
نوار خط پایان
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
وسیلهای که داده را روی نوار مغناطیسی اجرا و ذخیره میکند
tape
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape
ماده بلند و باریک مسط ح
tape
نوار بستن
tape
روی نوار ضبط کردن نواربرداری کردن
tape
نوار ضبط صوت
tape
تپت
This tape has just come out.
این نوار تازه درآمده
tape
نوارچسب
tape
بانوار بستن
tape
نوار زدن ضبط کردن
tape
نوار چسب
tape
نوار
tape
نوار پهن بالای تور
tape
تایپت
cassette drive
درایوکاست
drive mechanism
جعبه دنده
drive motor
موتور محرک
to drive a wedding into
شکافتن
drive mad
دیوانه کردن
drive fit
محل رانش
cover drive
ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
right-hand drive
اتومبیلهاییکهفرمانآنهادرسمتراستاست
differential drive
دیفرانسیل
to drive wild
دیوانه کردن
cartridge drive
درایوفشنگی
crank drive
محرک میل لنگ
crank drive
گرداننده میل لنگ
default drive
گرداننده پیش فرض
crawl drive
محرک وسیله نقلیه خزنده
To drive someone up the wall.
کسی رابتنگ آوردن (تحت فشار مالی )
drive displacement
جابه جایی سائق
lineshaft drive
محرکه انتقال
drive arousal
برانگیختگی سائق
drive designator
پارامتر دیسک گردان
drive current
جریان تحریک
drive channelling
راه گزینی سائق
drive capstan
چرخ تسمه محرک
drive belt
تسمه محرک
drive bay
فضایی درون پوشش کامپیوتر که درایو دیسک نصب شده است
belt drive
بدنهعقب
current drive
گرداننده کنونی
drive's cab
اطاق راننده
drive volley
ضربههای پی درپی کوتاه ومستقیم
drive winding
سیم پیچ تحریک
drive's seat
صندلی راننده
to drive a wedding into
رخنه کردن در
to drive into a corner
درتنگنا انداختن
electric drive
محرکه الکتریکی
to drive mad
دیوانه کردن
to drive mad
بدیوانگی انداختن
full drive
بسرعت هرچه تمامتر
exploratory drive
سائق کاوش
final drive
گرداننده نهایی
drive-ins
درایواین
final drive
چرخ گرداننده نهایی شنی
final drive
محرکه محور عقب
four gear drive
گیربکس چهار دنده
visceral drive
سائق احشایی
winchester drive
دیسک گردان وینچستر
drive to maturity
جهش بسوی کمال چهارمین مرحله رشد در نظریه روستو
drive to maturity
حرکت بسوی بلوغ
group drive
محرکه گروهی
chain drive
زنجیرهکششی
drive number
شماره گرداننده
disc drive
درایودیسک
drive pulse
تپش تحریک
drive reduction
کاهش سائق
drive screw
پیچ خودرو
drive screw
ژیگلور
drive screw
پیچ سوزنی
loop drive
ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
drive chain
زنجیرهراندن
drive wheel
چرخدنده
hypertape drive
وسیله خواندن یا ثبت اطلاعات توسط کارتریجهای نوارمغناطیسی
drive state
حالت سائقی
drive stimulus
محرک سائق
drive the green
با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
hunger drive
سائق گرسنگی
hard drive
گرداننده سخت
full drive
باشتاب هرچه بیشتر
disk drive
گرداننده دیسک دیسک گردان
Could you drive more slowly, please?
ممکن است لطفا کمی آهسته تر برانید؟
To drive all with the same stick .
<proverb>
همه را با یک چوب راندن .
drive someone up a wall
<idiom>
از کوره در رفتن ،عصبانی شدن
secondary drive
سائق ثانوی
activity drive
سائق فعالیت
to drive a bus
اتوبوسی را راندن
publicity drive
فعالیت تبلیغاتی
all wheel drive
محرک تمام چرخها
drive a benefit
سود بردن
area drive
شکار دواندن
to drive a car
رانندگی کردن خودرویی
physical drive
دیسک گردان فیزیکی
primary drive
سائق نخستین
disk drive
دیسکخوان
disk drive
گرده چرخان
rim drive
لبه گردانی
disk drive
گرده ران
social drive
سائق اجتماعی
st0 drive
گرداننده 605ST
tandem drive
حرکت قطاری
hard drive
دستگاه دیسک سخت
[رایانه شناسی]
drive mechanism
مکانیزم رانش
drive shafts
محور رانش
drive shaft
میل لنگ
disk drive
دیسک ران دیسک چرخان
four wheel drive
محرک چهار چرخ
carriage drive
خیابان پارک
four-wheel drive
محرک چهار چرخ
roller drive
مکانیزم چرخ دنده کاهنده یاافزاینده
motor drive
محرکه موتوری
Bernoulli drive
سیستم بافرفیت ذخیره سازی بالا که ازکارتریج قابل تعویض MBاستفاده میکند
drive shaft
میله محرک محور محرک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com